نام: محمدحسین
نام خانوادگی: چیذری
نام مادر: سیده زهرا
نام پدر: رحیم
تاریخ تولد: ۱۳۴۹
محل تولد: شمیران
وضعیت تاهل: مجرد
میزان تحصیلات: ابتدایی
سن: ۱۸ سال
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۲/۲۷
محل شهادت: شیخ محمد
عملیات: بیت المقدس ۶
گردان: حضرت المهدی(عج)
یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام
مزار: تهران، امامزاده علیاکبر چیذر
زندگینامه
شهید محمدحسین چیذری سال ۱۳۴۹، در شمیرانات چشم به جهان گشود. پدرش رحیم، کارمند بود و مادرش سیده زهرا از تبار سادات بود.
محمدحسین تا پایان ابتدایی درس خواند. او از قاریان ممتاز قرآن کریم بود.
از ۱۳ سالگی به جبهه رفت و چندین بار مجروح شد. در حلبچه شیمیایی شد و عاقبت در آستانه ۱۸ سالگی در ارتفاعات شیخ محمد به مقام شهادت رسید. پیکر مطهرش چند روز در منطقه ماند و بعد از چندین روز به عقب آورده شد. مزار با صفایش در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر(ع) چیذر قرار دارد.
وصیتنامه
بخشی از وصیتنامه شهید محمدحسین چیذری
این شهید در وصیتنامه اش، شهادت خود را پیش بینی کرده بود و غیر از تاریخ نوشتن وصیتنامه، تاریخ روز شهادتش را هم ثبت کرده بود.
«۲۷ ماه رمضان این وصیت نامه را می نویسم و چند روز بیشتر از عمرم باقی نمانده است. شور عجیبی دارم مانند شوری که همه بسیجیان دارند.
امیدوارم در جلسات قرآن بتوانید حق خود را نسبت به امام حسین(ع) و ائمه(ع) ادا کنید. به قرآن خواندن اهمیت بدهید، چون امام حسین(ع) برای احیای قرآن شهید شد و بهترین جوانان بنی هاشم را به کربلا برد و در راه قرآن هدیه کرد. بدانید برای احیای قرآن است که این همه سال در فراق مولایمان امام زمان(عج) می سوزیم و می سازیم. فقط به خواندن قرآن اکتفا نکنید بلکه نسبت به آن تأمل کنید.»
خبر
دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید چیذری
جامعه قرآنی کشورمان در ادامه دیدارهای ایامالله دهه فجر به دیدار خانواده شهید محمدحسین چیذری رفتند. اصغر امیرنیا، معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، مرجانی، مدیر آموزش قرآن و عترت بسیج، دزفولی، استاد قرآن و مهدی دستیاری و تاجزاده، قاریان قرآن کریم در این دیدار حضور داشتند.
پدر شهید در این دیدار گفت: در زمان ازدواج، آنقدر نگران بودم که با چه کسی ازدواج میکنم و خداوند چه فرزندانی را نصیب من خواهد کرد. شب عروسی دو رکعت نماز خواندم و دعا کردم که اگر خداوند اولادی به من میدهد، خادم و حافظ قرآن باشد.
وی گفت: ما تلاش کردیم فرزندمان را به مدرسهای مناسب بفرستیم. با پیروزی انقلاب، فرزندم مدرسه را رها کرد و به جبهه رفت. به پسرم گفتم: چرا مدرسه نرفتی، گفت: الان اولویت من جبهه و جنگ است.
مادر شهید گفت: فرزندم از کودکی به دنبال یادگیری قرآن بود و در کلاسهای استاد دزفولی شرکت میکرد. کلاس دوم که بود، به تلویزیون رفت و در آنجا قرآن خواند. از کودکی به همراه دیگر کودکان، در زیرزمین و بر روی تخته سیاه قرآن مینوشت و نوار ضبط میکرد. مدتی را نیز در روستاها به تدریس قرآن پرداخت.
مادر شهید افزود: یک شب به خانه نیامد و من خیلی نگران بودم. وقتی از او در این باره سؤال کردم، گفت که نمیخواستم بگویم که ریا نشود، ولی میگویم که نگران نباشید. یکی از جانبازان است که قطع نخاع شده. هر شب یکی از جوانان نزد او میرود تا کارهایش را انجام دهد، یک شب در هفته هم نوبت من است.
دزفولی در این دیدار عنوان کرد: از اوایل انقلاب در محله چیذر جلسات قرآن را برگزار میکردیم. محمدحسین ۱۰ سال از من کوچکتر بود. از ۱۲، ۱۳ سالگی به بعد، انس بیشتری با قرآن برقرار کرد و در جلسات حضور فعال داشت و قرآن میخواند. استعداد بسیار زیادی داشت. محمدحسین مدت ۵، ۶ سالی را که یک قاری باید تلاش کند که به جایگاه مطلوبی دست یابد، در عرض یک سال طی کرد. شاید اگر اکنون زنده بود، از بهترین قاریان کشورمان میشد. به سبک عبدالباسط میخواند. او در وصیتنامهاش هم بر دو نکته تاکید کرده که یکی اهمیت دادن به خواندن قرآن و دیگری این است که به خواندن قرآن اکتفا نکنید و در آیات این کتاب آسمانی تأمل کرده و به دستورات آن عمل کنید.
در پایان این مراسم پس از تلاوت آیاتی از قرآن توسط دستیاری، لوح تقدیری به خانواده شهید تقدیم شد.
نمایه محتوا: بازتولید (جمعآوری اینترنتی و فضای مجازی)