سردار شهید حاج یدالله کلهر به روایت برادر اسدی (جانشین گردان غواصی حضرت زینب س)
صبر و تحمل شهید کلهر، مثال زدنی بود و هر جا که بود، با خود آرامش را به ارمغان میآورد.
هرگاه کم میآوردیم، خسته میشدیم و توانمان ته میکشید، همین که به قامت حاج یدالله نگاه میکردیم، قدرت میگرفتیم.
هر جا که آتش دشمن سنگین میشد و فشار، خارج از تحمل ما، همین که صدای حاج یدالله را پشت بیسیم میشنیدیم، انرژی میگرفتیم و احساس میکردیم حتی مدرنترین سلاحهای دشمن هم در مقابل عظمت نام این سردار بزرگ، ناتوان و ناکارآمد میشوند.
او همیشه فریادرس رزمندگان بود. به یاد دارم که حتی در جلسات کادر فرماندهی لشکر، گاهی که سردار فضلی از دست برخی ناراحت میشد و غضب میکرد و قصد تنبیه داشت، حاج یدالله با یک نگاه از ایشان میخواست که به خاطر او از تنبیه آنها صرفنظر کند.
هرگز ندیدیم از درد دست مجروحش، ناله کند، طوری که گاهی یادمان میرفت دست او مجروح است. اما به واقع، آنچه او را یدالله کرد؛ همان دست مجروح بود که عاشقانه و عارفانه تقدیم کرده بود به محضر خدا و حضرت ابوالفضل علیه السلام.