اقیانوس آرام

سردار شهید حاج یدالله کلهر به روایت برادر اسدی (جانشین گردان غواصی حضرت زینب س)

صبر و تحمل شهید کلهر، مثال زدنی بود و هر جا که بود، با خود آرامش را به ارمغان می‌آورد.

هرگاه کم می‌آوردیم، خسته می‌شدیم و توانمان ته می‌کشید، همین که به قامت حاج یدالله نگاه می‌کردیم، قدرت می‌گرفتیم.

هر جا که آتش دشمن سنگین می‌شد و فشار، خارج از تحمل ما، همین که صدای حاج یدالله را پشت بیسیم می‌شنیدیم، انرژی می‌گرفتیم و احساس می‌کردیم حتی مدرن‌ترین سلاح‌های دشمن هم در مقابل عظمت نام این سردار بزرگ، ناتوان و ناکارآمد می‌شوند.

او همیشه فریادرس رزمندگان بود. به یاد دارم که حتی در جلسات کادر فرماندهی لشکر، گاهی که سردار فضلی از دست برخی ناراحت می‌شد و غضب می‌کرد و قصد تنبیه داشت، حاج یدالله با یک نگاه از ایشان می‌خواست که به خاطر او از تنبیه آنها صرف‌نظر کند.

هرگز ندیدیم از درد دست مجروحش، ناله کند، طوری که گاهی یادمان می‌رفت دست او مجروح است. اما به واقع، آنچه او را یدالله کرد؛ همان دست مجروح بود که عاشقانه و عارفانه تقدیم کرده بود به محضر خدا و حضرت ابوالفضل علیه السلام.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search