انفاق از آن چه دوستش داری!

یاد شهدا
یاد شهدا

خانواده شهید حسن پارساییان:

یکبار سر صحبت باز شد. من یک پمپ باد داشتم که او گفت: این را هدیه کن به جبهه.

گفتم: آخر آنجا پمپ باد به چه کارش می آید؟

باز اصرار کرد که بده.

گفتم: اصلا من یک پمپ دیگر می خرم و می فرستم به جبهه.

او باز اصرار داشت که همین پمپ بادی که خودت داری را بفرست.

با تعجب می گفتم: آخر چه تفاوتی دارد؟!… تو می گویی پمپ باد بده برای جبهه. من هم می گویم می خرم. دیگر چه اصراری داری که حتما همان که مال خودم هست را بدهم؟!…

با خنده گفت: فرقش در همین است دیگر!… باید یاد بگیری آن که مال خودت است را بدهی برود.

فکرش بلند و روحش بزرگ بود.

حقیقتا که شایستۀ مقام بلند شهادت بود.

گنجینه ل۱۰ 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search