خانواده شهید حسن پارساییان:
یکبار سر صحبت باز شد. من یک پمپ باد داشتم که او گفت: این را هدیه کن به جبهه.
گفتم: آخر آنجا پمپ باد به چه کارش می آید؟
باز اصرار کرد که بده.
گفتم: اصلا من یک پمپ دیگر می خرم و می فرستم به جبهه.
او باز اصرار داشت که همین پمپ بادی که خودت داری را بفرست.
با تعجب می گفتم: آخر چه تفاوتی دارد؟!… تو می گویی پمپ باد بده برای جبهه. من هم می گویم می خرم. دیگر چه اصراری داری که حتما همان که مال خودم هست را بدهم؟!…
با خنده گفت: فرقش در همین است دیگر!… باید یاد بگیری آن که مال خودت است را بدهی برود.
فکرش بلند و روحش بزرگ بود.
حقیقتا که شایستۀ مقام بلند شهادت بود.
گنجینه ل۱۰