بلبلِ امام

درباره شهید امیر زرعکانی

بازنویسی از نت

با جرقه‌های انقلاب، امیر نیز همچون سایر شیفتگان حق و عدالت، چنان عاشق امام شد که با خود عهد بست که در راه امام و اسلام خود را فدا کند. او در دبیرستان، مبارزی بود خستگی ناپذیر و چنان بینشی داشت که  منافق و ملحد را به راحتی‌ می‌شناخت.

امیر؛ گردانندۀ همۀ راهپیمائی‌ها و مجالس مذهبی در روستایشان بود و مردم به او لقب “بلبل امام” و “بلندگوی مسجد” داده بودند.

زمانی که بنی‌صدر کاندیدای ریاست جمهور شد، امیر و دیگر همرزمانش در منطقه طالقان علیه او روشنگری می‌کردند.

امیر قلبی صاف و پرمهر داشت و در طول دوران تحصیلات دبیرستان بین همکلاسی‌ها و دانش اموزان چهره‌‌ای سرشناس و مهربان بود. شب و روز فکر مردم بود. وقتی که برق به روستا آمد، او اکثر خانه‌های روستا را به طور رایگان سیم کشی کرد.

اگر در خانۀ کسی وسیله‌‌ای خراب‌ می‌شد (رادیو، تلویزیون) او مجانی آنها را تعمیر‌ می‌کرد.

عاقبت روزی از بلندگوی مسجد، خبر شهادت امیر اعلام شد و او با پروازش، دلهای مردم روستا را داغدار کرد.

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search