خاموشی دوشکا به قیمتِ جان!

نحوه شهادت شهید امیر مسعود صادقی یکتا از زبان همرزم شهید:

شب به پایان رسیده بود، اکثر سنگرهای دشمن منهدم و یا خاموش شده بودند، حوالی ساعت ۵ صبح ، نیروهای تازه نفس مشغول به کار شدند تا بچه ها از جمله گردان ما جهت استراحت به عقب برگردد و آنها جایگزین ما شوند ، اما هنوز یک سنگر دوشکای دشمن داشت کار می کرد و مزاحم کار بچه ها بود.

حاج صمد فریاد میزد: «بچه های آر پی چی زن زودتر بیایند و بروند سنگر را خاموش کنند، بچه های جلو منتظر ما هستند ، بیایید بچه ها»

اولین آر پی چی زن رفت، در حین رفتن بود که یکی از گلوله های دوشکا به او اصابت کرد و به شهادت رسید، دومین و سومین آر پی چی زن هم به شهادت رسیدند ، ولی هنوز دوشکای دشمن « تیرتراش» می زد و مزاحم کار بچه ها بود ، تا اینکه حاج صمد خودش یک قبضه آر پی چی به دوش گرفت و با فریاد الله اکبر به طرف سنگر دوشکا به سرعت حرکت کرد او در حالیکه موشک آر پی چی را در وسط سنگر نشاند و سنگر و مزدوران بعثی را به هوا فرستاد، سینه مطهرش به وسیله گلوله های دوشکا شکافته شد و به آرزو دیرینه اش رسید.

روحش شاد و یادش گرامی

تولید (مصاحبه)

گنجینه لشکر ۱۰

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

One Comment

  1. ۲۱ مهر ۱۴۰۰ at ۸:۵۱ ق٫ظ

    Yaganeh

    پاسخ

    عالی بودممنون از مطالب خوبتان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search