خاطره خانم فاطمه کرمانی درباره سردار شهید حاج یدالله کلهر
حاج یدالله کلهر همیشه مراقب بود تا چیزی در عزم و اراده اش خلل وارد نکند تا از هدفی که داشت، باز نماند.
تنها فرزندش، ده روزه بود که حاجی به مرخصی آمد. قرار نبود زیاد بماند، فقط آمده بود سری به خانواده بزند و دوباره برگردد جبهه.
وقتی به خانه آمد، همسرش گفت: مریم را بیاورید تا حاجی ببیند
اما حاج یدالله گفت: نه! نیاوریدش! من نمیتوانم زیاد بمانم و باید زود برگردم.
او نگران بود بچه را ببیند و آن وقت مهر پدر و فرزندی پای رفتنش را زنجیر کند. با آنکه خیلی به خانوادهاش علاقه داشت، بدون آنکه فرزند تازه به دنیا آمدهاش را ببیند، دوباره راهیِ جبهه شد…