دیدار با مادر شهید مسعود فرشادی

بعضی ها آنقدر شیرینند و چنان مهرشان به دلت می نشیند که دلت نمی آید ازشان دل بکنی و دوست داری تا همیشه روبرویشان بنشینی و تماشایشان کنی. نماز خواندنشان را، حرف زدنشان را، خندیدنشان را…

در سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها ، بانو به ما عیدی داد و به دیدار مادر شهید مسعود فرشادی، خوشوقتمان نمود.

مادر شهید، آنقدر دوست داشتنی و پاک بود که نور وجودش، اعماق قلبمان را روشن کرد.

او که حالا با واکر راه می رود و نمازش را نشسته می خواند، روزگاری پای ثابت تظاهرات ضد طاغوت بوده و پیش از شروع جنگ تحمیلی، به مقام مادر شهید نائل شده. او در حین راهپیمایی ها و تظاهرات، در اثر ضربات وارده، فرزند متولد نشده اش را از دست داده و تقدیم کرده به محسن بن علی علیه السلام.

چند سال بعد هم، جوان رشیدش را تقدیم به اسلام و انقلاب نمود.

مسعود؛ کوچکترین فرزند خانواده بود.

مادر با شهادت مسعود، کمرش خم شد، اما خم به ابرو نیاورد.

جانباز مجید رضاییان؛ پسردایی شهید مسعود فرشادی نیز در این دیدار حضور داشت و قلب عمه جان را به دیدار خود شاد نمود.


سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search