درباره شهید عبدالرزاق علی شیری از زبان جعفر طهماسبی:
سال ۶۱ و در عملیات مسلم ابن عقیل(ع) در حالی که رزمنده لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود در بمباران هوایی مقر گردانها در سومار در اثر اصابت ترکش دستش چپش از کتف جدا شد و به پشت جبهه برگشت. همه میگفتند عبدالرزاق حالا حالاها به جبهه برنمیگرده اما ۱۵ روز بعد با آستین خالی توی دوکوهه روئیت شد. او ول کن نبود و کسی هم جرات این رو نداشت که توی عملیات از او استفاده نکنه.
کسی باورش نمیشد که عبدالرزاق هنوز میتونه سینه به سینه دوشکا بره و با نارنجک خاموشش کنه. او رزمنده گردان حنظله بود. این دلاوری و جیگرداری در عملیات والفجر یک کار دستش داد. در حالی که ۳ ماه بیشتر از قطع دست چپش نمیگذشت تیر دشمن به گردنش اصابت کرد و باز مجروح شد.بعضی رزمندهها یکبار مصرف بودند و با یک اعزام و یا یک مجروحیت به جبهه پشت میکردند اما عبدالرزاق دوباره اومد و این بار توی مقر قلاجه همه رو حیرت زده کرد.
در مراسم صبحگاه اردوگاه قلاجه قبل از عملیات والفجر ۴ عبدالرزاق با آستین خالی و قداره به کمر، در حالی که پرچم سرخی به دست داشت ظاهر میشد و خودش کمپوت روحیه بود.
عبدالرزاق عاشق شهید حاج حسین اسکندرلو بود
و در نهایت در روز ۱ اسفند ۶۴ با گردان علی اصغر(ع) برای دفع پاتک در فاو وارد نبرد شد.تیربار چهارلول دشمن امان همه را بریده بود. وقتی روی خاکریز قفل میشد مثل موریانه خاکریز رو کوتاه میکرد و تلفات میگرفت. عیدالرزاق دست به کار شد. برای رسیدن به تیربار دشمن باید از باتلاقی که بین ما و دشمن بود میگذشت و رد شدن از این همه گل و لای به این راحتی نبود و دشمن کاملا روی مواضع ما دید تیر داشت اما عبدالرزاق ول کن نبود. نارنجک به کمر و شمشیر به دست حرکت کرد و دقایقی بعد تیربار دشمن خاموش شد و عبدالرزاق علی شیری هم افتاد.
شهید عبدالرزاق علی شیری روز اول اسفند ۶۴ روحش پر کشید و پیکرش در فاو ماند و بعد از ۱۳ سال به وطن باز گشت و در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.
بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی و ارسال مخاطبان)