رفقای سیدالشهدایی

برگرفته از خاطرات #شهیداحمدغلامی

قرار بود خاطرات تیپ ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام را جمع‌آوری کنیم.

حاج احمد با دقت تمام مطالب را می‌خواند و با حساسیت خاصی ویرایش می‌کرد. می‌گفت: ما مدیون این شهداییم، باید دِین‌مان را هر جور شده ادا کنیم، حالا امروز از ما این کار را خواسته‌اند، باید به نحو احسن انجام دهیم.

حاج احمد می‌گفت: این خاطرات را باید مکتوب کنیم تا جاودان و ماندگار شود و به دست آیندگان برسد. نباید قصه‌ی این رشادتها و دلاوری‌ها در طول تاریخ از یادها برود و آیندگان بی‌خبر بمانند که چه بود و چه شد!

حاج احمد زمان جنگ هم دغدغه‌های خاصی داشت. با اینکه جانشین تیپ بود، بسیار شوخ‌طبعی می‌کرد و بچه‌ها را به صمیمیت تشویق می‌کرد.

* * *

میگفت: ما یک مجموعه رفیق و دوست قدیمی هستیم که در تیپ سیدالشهدا علیه السلام جمع شده‌ایم و این رفاقت به‌قدری ما را در این یگان موفق ساخته که هر کسی وارد مجموعه شود، متوجه این دوستی عمیق و همکاری و همگامی میشود.

* * *

او آنقدر بچه‌ها را به این رابطه‌ی خوب توصیه می‌کرد که از رأس تیپ تا بدنه، این رفاقت موج می‌زد.

همیشه میگفت: شماها دقت کنید، بسیجی‌ها جایی می‌روند که رفاقت و از خودگذشتگی باشد.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search