سایه‌‌های وحشت

دقایق پیش روی جیمی کارتر سنگینی فضای حاکم بر کاخ سفید را تشدید کرده بود. اضطراب-آشفتگی- خشم و… زنگ‌‌های پی در پی تلفنهای متعدد کارتر را در شرایط غافلگیر کننده‌ای قرار داده بود؛ متقابلا تماس‌‌های او و احضار چندین مقام ارشد ایالات متحده، بازتاب فروریختن هیمنه‌ی آمریکا در ایران انقلابی از طریق رسانه‌‌های منطقه و جهان که در قاب تلویزیون نصب شده در مقابل چشمان رئیس جمهور همراه با پخش تصاویر تصرف سفارت آمریکا در تهران، چرایی وقوع آن رخداد انگیزه‌‌های عاملان و رهبران تسخیر سفارت و بسیاری از اوهام و سوالات بر زمین مانده، کارتر را عملاً زمین گیر کرده بود… گزینه‌‌های متعدد و متفاوتی یکی پس از دیگری افکارش را به شدت درگیر کرده بود. گفتگو با مقامات ایران… طرح تهاجم به تهران در جلسه‌ی آتی با ارتش آمریکا… رایزنی با همپیمانهایش در منطقه… گفتگو با دوستان و نزدیکان ایران در خاورمیانه و منطقه… آیا این گزینه‌ها اورا از این بن بست تلخ نجات خواهد داد؟ اما بحران دیگری که رئیس جمهور آمریکا را بیشتر به انزوا می‌برد، سیل اسناد و سوابق و مکاتبات خیلی محرمانه‌ای بود که در داخل اتاق‌ها و جزء اسناد طبقه بندی شده و در مکان‌‌های ویژه نگهداری می‌شد، هنگامی که کارتر حجم آن مستندات را در خانه آورد، احساس کرد فاجعه‌ای بزرگ در راه است، سنگین شدن سر بر بدن و سرگیجه و تار شدن هر دو چشم، رِئیس جمهور را احاطه کرد و طولی نکشیدکه با پناه بردن به مصرف چند قرص آرامبخش و خواب آور در اتاق همجوار محل کارش به خواب عمیق فرو رفت…

اما آن خواب مصنوعی هم نمی‌توانست کمترین کمک و راه نجاتی به رئیس جمهور آمریکا کند و خوابهای آشفته‌اش را التیام بخشد. خوابهای تعبیر نشده‌ی او زمانی افکارش را در نوردید که واکنش پیشوای انقلاب اسلامی ایران نسبت به فتح سفارت آمریکا را شنید:

… این اقدام خودجوش دانشجویان و جوانان انقلابی و متدین در تصرف سفارت آمریکا‌‌های جهانخوار انقلاب دومی است که در این کشور اسلامی بپا خواسته محقق گردید…

انقلاب دوم… رئیس جمهور آمریکا هنگامی که پیام پر معنای امام خمینی را در آن شرایط که برایش چون کلاف سردرگم شده بود، شنید آنچنان شوکی بر او وارد آمد و دچار اضطراب شدید شد که چند مقام بلند پایه ایالات متحده آمریکا گرداگردش متوجه وخامت حال جیمی کارتر شدند.

اما تیر خلاص برهمینه و تجاوز طلبی و تفکر قلدرمابانه‌ی استکبار جهانی و وضعیت برهم ریخته جیمی کارتر، آن‌هنگام تحقق یافت که دانشجویان و جوانان پیرو خط امام، تمامی کارکنان و مسئولین ارشد سفارت آمریکا را چشم بسته و دستگیر شده در حلقه محاصره از قاب تلویزیون، جهانیان را نظاره گر آن صحنه‌های حماسی گردانید و چشم‌‌های آگاهان و تحلیلگران بلندپایه و کهنه سربازان همسنگر آمریکا و هم‌پیمانان دست به سینه‌اش خیره شد.

عباس پاسیار

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search