شهیدی که تا ۱۸ سالگی نماز خواندن بلد نبود!

پدر بهرام که سرهنگ ارتش بود، با ملتهب شدن اوضاع کشور در هنگامه ی انقلاب، پسرش را برای تحصیل به ایتالیا فرستاد و تأکید کرد که به هیچ عنوان ایران برنگرد و همانجا بمان. بهرام آنجا مهندسی برق می خواند.

اما …

برخلاف تصور پدرش، بهرام در آنجا با گروه انجمن اسلامی آشنا شد و صدای انقلاب را از تلویزیون شنید. این سفر جرقه‌ای برای بیداری بهرام بود. او دوستانی انقلابی پیدا کرد و کم‌کم با انقلاب و اندیشه‌های حضرت امام (ره) آشنا و متحول ‌شد.

و پس از این تحول روحی، تصمیم گرفت به ایران برگردد. پدر تهدیدش کرد که:

«اگر به ایران برگردی، از ارث محرومت می‌کنم.»

بهرام اما راهش را پیدا کرده بود و قاطعانه پای اعتقاداتش ایستاد.

او که تا ۱۸ سالگی حتی بلد نبود نماز بخواند، حالا شده بود مرید امام خمینی!

بهرام به ایران بازگشت. اول عضو کمیته و سپس وارد سپاه شد.

پدر هم تهدیدش را عملی و او را از خانه بیرون کرد.

بهرام مدتی در خانه دایی، و سپس زندگی مستقلی را آغاز کرد و مدتی بعد، همسری مطابق با اعتقادات خودش انتخاب کرد.

شهید بهرام شهپریان، سرانجام در راهی که قدم گذاشته بود به شهادت رسید.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

One Comment

  1. ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ at ۱۰:۱۳ ق٫ظ

    کاوش

    پاسخ

    ینی میشه ما هم یه روزی آدم شیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search