شهید ابراهیم ملکوتی فر

شهید ابراهیم ملکوتی فر

نام پدر: اسماعیل

نام مادر: فاطمه زینلی

تاریخ ولادت: ۱۹/اسفند/۱۳۴۳

محل تولد: تهران – محله هفت چنار

سن: ۲۲ سال

تحصیلات: دیپلم

وضعیت تاهل: مجرد

تاریخ شهادت: ۱۲/اسفند/۱۳۶۵

محل شهادت: شلمچه

واحد: مخابرات لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

مزار: تهران – بهشت زهرا(س) – قطعه ۲۹ ردیف ۷۰ شماره ۹

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

زندگینامه شهید ابراهیم ملکوتی فر

شهید ابراهیم ملکوتی‌فر در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۴۳ در تهران، محله هفت چنار، به دنیا آمد. پدرش، مرحوم اسماعیل فرزند ابراهیم و مادرش خانم فاطمه زینلی فرزند یحیی، می‌باشد.

او سومین فرزند خانواده بود و به همراه سه خواهر خود، در یک خانواده مذهبی و سنتی، پرورش یافت. پدر ابراهیم، راننده کامیون بود و خانواده مرحوم اسماعیل، در محله هفت چنار، حسام الدین، غرب تهران، سکونت داشتند.

ابراهیم سال ۱۳۴۹ به مدرسه ابتدائی، در میدان بریانک رفت و خرداد ۱۳۶۱ در رشته حسابداری، از دبیرستان شهید دستغیب، مدرک دیپلم خود را اخذ نمود.

ابراهیم در حوادث دوران انقلاب، حضور داشت و بعد از پیروزی انقلاب، در بسیج مسجد رحمانی، ابتدای خیابان خوش، به همراه جوانان محل، فعالیت می‌کرد.

سال ۱۳۶۱، پدرش فوت کرد و مسئولیت ابراهیم، تنها پسر خانواده، برای حمایت از مادر و خواهرشان، بسیار بیشتر شد.

ابراهیم بعد از اخذ دیپلم، چند ماهی بعنوان معلم، مشغول به کار موقت گردید.

او با وجود وضعیت خانواده و احتمال کفالت برای معافی از سربازی، … به دلیل علاقه شخصی و داوطلبانه، برای خدمت مقدس سربازی، اقدام نمود.

وی دوره آموزشی را در سال ۱۳۶۲ در گروه ۱۱ توپخانه پادگان مراغه، آموزش دید و بقیه مدت سربازی، تا ۲۰ مهرماه ۱۳۶۴ در مناطق جنگی گیلان غرب، خدمت نمود.

بعد از پایان خدمت سربازی، در شرکت صنایع هواپیمایی وزارت دفاع، استخدام و مشغول به کار شد. لکن حس میهن پرستی و آمادگی جان فشانی در راه اسلام و انقلاب، موجب شد که این بار، بعنوان بسیجی، به جبهه برود. البته با توجه به فوت پدر ابراهیم، نقش سرپرستی خانواده (مادر و خواهر کوچکتر) حضور مجدد در جبهه، آنهم بعد از پایان سربازی، مشکل بود.         

ابراهیم با تلاش زیاد، رضایت مادر خود را گرفت و به صورت داوطلبانه، در سال ۱۳۶۴، از صنایع دفاع، به جبهه (منطقه فاو) یک دوره سه ماهه، اعزام شد.

با برگشت از جبهه، در امتحانات ورودی شرکت هواپیمایی (مهمانداری) شرکت کرد. لکن روح بلند شهید، با توجه به دعوت عمومی حضور تمامی رزمندگان باسابقه، برای اعزام سپاه حضرت محمد ص در سال ۱۳۶۵، قبل از روشن شدن نتیجه، دوباره به جبهه، اعزام گردید.          

او این بار، در مخابرات لشکر۱۰ سیدالشهدا علیه السلام و بعنوان بیسیم‌چی فرمانده محور لشکر ۱۰، در عملیات کربلای ۵ در سال ۱۳۶۵، شرکت کرد.

سرانجام ابراهیم ملکوتی فر، در دوازدهمین روز از دوازدهمین ماه سال ۱۳۶۵ در مراحل پایانی عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه، در اثر اصابت ترکش خمپاره، به فیض شهادت رسید.

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

وصیت نامه شهید ابراهیم ملکوتی فر

بسمه تعالی

الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئلک هم الفائزون

آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جان، جهاد کردند، آنها را نزد خدا مقام بلندیست و آنان به خصوص، رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، درهم کوبندهِ مستکبران و ستمگران و با سلام و درود به نایب برحق امام زمان عج و رهبر کبیر تمام مسلمین و مستضعفان جهان و با سلام نزد خانواده گرامی و مادر و خواهران و … از اینکه از این جهان مادی و فانی به دیاری دیگر، که سعادت همگان در همان جاست، سفر کرده‌ام، باید خوشحال باشید.

زیرا من امانتی بیش در نزد شما نبوده‌ام و هر چه بیشتر در این جهان فانی و مادی می‌بودم بیشتر به گناه و معصیت می‌افتادم و در آخر هم باید رفت، حال چه بهتر که در راه ایزد متعال این جان ناقابل را بدهیم و امیدوارم که مورد قبول باری تعالی، قرار گیرد تا شاید توانسته باشم ذره‌ای از این‌همه نعمت را شکر کرده باشم.

و امیدوار و مطمئن هستم، شما هیچ ضعف از خودتان نشان نخواهید داد، تا خدای نکرده دشمن شاد شده و روح مرا نیز آزرده کنید.

و همانطور که می‌دانید، انسانها از نظر صبر در مقابل مصیبت، به چند دسته تقسیم می‌شوند:

اول آنهایی که در مقابل مصیبت از خود بی خود شده و کفر می‌گویند

دسته دوم آنهایی هستند که در مقابل مصیبت آیه انا لله و انا الیه راجعون را می‌خوانند

و دسته سوم آنهایی هستند که هم آیه شریفه را می خوانند و هم شکر خدای را بجا می‌آورند

دسته چهارم که مرحله اعلا صبر بشمار می‌رود، کسانی هستند که خود به استقبال مصیبت رفته و آن را با آغوش باز، پذیرا می‌باشند و من امیدوارم به لطف و یاری ایزد متعال، شما جزو دسته چهارم باشید

و ضمنا ممکن است من در جبهه به شهادت نرسم و در مسیر … تصادف از این جهان دار فانی را وداع گویم، در هر صورت، خواست خداوند، همین بوده و ما نیز رضائیم به رضای او

مطالبی را که در بالا بیان کردم، صرفا برای یادآوری بود و من افتخار میکنم که در یک چنین خانواده‌ای متولد و بزرگ شده‌ام و این نعمتی بوده که خداوند نصیب من کرده و از زحماتی که برایم کشیده‌اید، بی‌نهایت ممنونم. هر چند که در زمان حیاتم نتوانستم جبران کنم.

در هر صورت می‌بخشید و از همگیتان حلالیت می‌طلبم. اگر گاهی تندی و بدرفتاری کرده‌ام و باعث رنجش‌تان شده‌ام و از عمو و… و از همسایگان اگر در کوچکی مزاحمتی برایشان ایجاد کرده‌ام و از کلیه دوستانم چه در محل و چه در محل کار اگر گاهی تندی کرده‌ام و در ساختمان برخوردی پیش آمده می‌بخشید و احتمالا کسانی از قلم افتاده‌اند، حلالیت می‌طلبم.

و از مادرم و خواهرانم و … می‌خواهم که خود را زیاد به زحمت نیاندازند و سر مزار من نیایند و از اینکه بگویند او فلان طور بود، خودداری کنند.

هر چند من، نَه فرزند و نه برادر خوبی برایتان نبوده‌ام و هر کس دیگری که در آن محیط خانوادگی می بود، به مراتب بهتر از من می بود.

و ربک راضیه مرضیه     

مطلبی که یادم آمد این بود که از کله اقوام معذرت می خواهم از اینکه کم پیش شان می رفتم، اما از صمیم قلب دوستشان داشتم.

در انتها، از مادرم می خواهم یکسال نماز و روزه برایم بخرد و مقداری هم رد مظالم بدهد و ۱۵۰۰ تومان در حرم امام رضا ع بریزد.

و همانطور که می دانید یک گوسفند هم نذر دارم و مراسم را اصلا تشریفاتی برگزار نکنند. در عوض هر پولی که می‌خواهند برایم خرج کنند، به دولت کمک کنند.

و اگر مرگ من مصادف با جشن و عروسی بود به تعویق نیافتد، حتی اگر هفت من نگذشته باشد و لباس سیاه هم تا هفت بیشتر نپوشید و فقط در مراسم چهل و سال بپوشید و در انتها امیدوارم این تقدیر الهی را با آغوش باز استقبال کرده و خدا را شکر گوئید.

به امید آنکه روز که پرچم اسلام بر فراز تمامی ملل جهان برافراشته شود.

خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار

تصاویر وصیتنامه:

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

خاطراتی از شهید ابراهیم ملکوتی فر

  • مادر شهید:

ابراهیم حتی قبل از سن تکلیف شرعی هم به صورت مرتب، نماز می‌خواند و تمامی شعائر و تکالیف اسلامی را رعایت می‌کرد. او اخلاق بسیار خوبی داشت و بعنوان یک پسر مهربان و مودب، مورد علاقه فامیل بود.

ابراهیم به خواهر کوچکترش سفارش کرده بود که:

بعد از شهادت من جلوی دوربین نروید و از من تعریف نکنید.

او حتی در وصیتنامه‌اش هم به این موضوع تاکید کرده بود.

در آخرین نامه‌اش که در ۷ اسفند ۱۳۶۵ نوشت، با اطلاع از قبولی در امتحانات هواپیمایی از طریق دوستان، قرار بود که بعد از بازگشت از جبهه، پیگیری کند، ولی نکته عجیب در این است که چون ما در انتظار تماس تلفنی بودیم، به صراحت در متن نامه نوشته که «غرض از نوشتن نامه این بود که امکان تلفن زدن در … سه شنبه ۱۲/۱۲/ را نداریم …» یعنی تاریخی که چند روز بعد، در همان زمان به آسمان، پرواز کرد.

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search