شهید ابوالفضل قلی بیک لو

نام: ابوالفضل

نام خانوادگی: قلی بیک لو

نام مادر: طلعت

نام پدر: یدالله

تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۱/۱

محل تولد: تهران

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات: دوم راهنمایی

سن: ۱۷ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۴/۱۷

محل شهادت: مهران

عملیات: کربلای۱

گردان: زهیر

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: تهران، بهشت زهرا قطعه۵۳، ردیف۱۳۰، شماره۱۱

  • قدومش برای خانواده مبارک بود و پدرش پس از سالها توانست شغل خوبی دست و پا کند.
  • سنی نداشت که با دستکاری شناسنامه توانست به جبهه برود. در حال پخش کردن آب و بیسکوییت بین رزمندگان بود که بر اثر خمپاره به شهادت رسید.
زندگینامه

شهید ابوالفضل قلی بیگ لو در نخستین روز سال ۱۳۴۸ در تهران دیده به جهان گشود.

دوران ابتدایی‌اش مصادف شد با تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی که او نیز همراه برادرانش حضور می‌یافت و شبها را در مسجد می‌گذراند.

با شروع جنگ، ۲ برادر بزرگترش عازم جبهه شدند اما ابوالفضل که دوران راهنمایی را می‌گذراند، به دلیل سن پایین، اجازه حضور در جبهه را نداشت و از این بابت غصه می‌خورد.

۱۵ ساله که شد، دیگر طاقت نیاورد و با دستکاری شناسنامه بالاخره توانست راهی جبهه شود اما پس از چندی مجروح شد و بازگشت. هرچه خانواده او را نصیحت کردند که جبهه جای بچه ها نیست، بمان و درس بخوان، فایده نداشت و ابوالفضل پس از بهبودی نسبی دوباره عازم شد.

او در پشت جبهه خدمت می‌کرد و سرانجام در حالیکه در گرمای تیرماه ۱۳۶۵ در حال رساندن آب و بیسکویت به رزمندگان بود، خمپاره‌ای در نزدیکی‌اش به زمین اصابت کرد و ترکش آن، ابوالفضل را به آرزویش رساند.

خاطره

قبل از آخرین بار که به جبهه برود، عکسی انداخت و آن را به دوست صمیمی‌اش داد تا امانت پیش خود نگه دارد و وقتی که شهید شد، عکس را به خانواده‌اش بدهد تا بر مزارش قرار دهند.

***

پدرش پیش از تولد او، کار مناسبی نداشت، اما با قدوم مبارک ابوالفضل، توانست برای خود مغازه‌ای بخرد و به میوه فروشی مشغول شود. همچنین خانه بهتری را برای خانواده اجاره کند.

***

ابوالفضل وقتی به دنیا آمد، بسیار مورد علاقه زن صاحبخانه بود که از نعمت فرزند محروم بود. او همیشه با عشق خاصی ابوالفضل را در آغوش می‌گرفت.

زمانی که آنها از آن خانه نقل مکان می‌کردند، ابوالفضل در دل آرزو کرد که خدا به آن خانم هم فرزندی عطا کند. چیزی نگذشت که دعایش مستجاب شد.

نمایه محتوا : گنجینه ل۱۰ / تولید

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search