شهید ابوالقاسم دوست قرین
نام مستعار: قاسم
نام پدر: اصغر
نام مادر: ربابه
تاریخ تولد: ۵/فروردین/۱۳۳۴
محل تولد: تهران
تحصیلات: لیسانس مدیریت بازرگانی
وضعیت تاهل: متاهل، دارای ۴ فرزند (یک پسر و سه دختر)
تاریخ شهادت: ۲۳/خرداد/۱۳۶۷
محل شهادت: کرخه کور
گردان: نامشخص
مزار: تهران – بهشت زهرا(س) – قطعه ۴۰ ردیف ۶۶ شماره ۹
بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)
زندگینامه شهید ابوالقاسم دوست قرین
شهید ابوالقاسم دوست قرین در پنجمین روز سال ۱۳۳۴ در تهران دیده به جهان گشود.
وی تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس مدیریت بازرگانی ادامه داد. سال ۱۳۵۶ به استخدام شرکت ملی صنایع مس ایران درآمد و در دفتر مرکزی تهران مشغول به کار شد.
سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد. حسنیه، زینب، فاطمه و محمد چهار یادگار ارزشمند این شهید والامقامند.
او تا ردههای بالای مدیریتی (مشاور مالی مدیرعامل شرکت ملی مس ایران و مدیریت مالی خدمات بازرگانی شرکت ملی فولاد ایران) پیش رفت، اما این جایگاه هرگز مانع از حضور او در جبهه نشد. او همیشه از طریق بسیج به جبهه می رفت و در عملیاتهای مختلف شرکت می کرد.
وی در روز ۲۳ خرداد ۱۳۶۷ زخمی شد و در حالی که زنده بوده تانک از روی سرش رد شد و به فیض شهادت نائل گشت. پیکر مطهرش در همانجا ماند و او را در لیست مفقودالاثرها قرار دادند. اما از آنجا که دوست نداشت خانواده اش بلاتکلیف بمانند، با سوزن و نخ نامش را پشت جیب عقب شلوارش دوخته بود.
سرانجام از همین طریق، توسط همسر و مادرش توانستند پیکر او را شناسایی کنند.
بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)
فرازهایی از وصیت نامه شهید ابوالقاسم دوست قرین
عزیزان من وصیت می کنم شما را به ایمان و تقوی که از اهم موضوعات است و بدانید اسلام عزیز و محبت اهل بیت عصمت و طهارت که دلیل بر معرفت الله است ، خیلی مهم است که اگر در راه آن ما خیلی چیزهایمان را از دست بدهیم در واقع چیزی ندادهایم که اسلام و قرآن از همه چیز بالاتر است، باید عرض کنم که اگر از من یک نفسی باقی بماند نمیگذارم که بر سر زن و بچههایمان بمب و موشک بریزند من نمیتوانم زنده باشم و جبهه نیایم و این ملعونها هر چه میخواهند با ما بکنند. بمب شیمیایی بر سر کودکان یک روزه و زنان تازه فارغ شده بریزند. دومین عامل آمدن به جبهه که قویتر از عامل اول بود که دیگر حس میکردم بایستی تغذیه روحی شوم.
بایستی بروم در میان بچههایی که رفتار و کردار و احوالشان قلب را جلاء میدهد و زنگار زشتی را از آن میزداید و شفاف میکند و پرده حجاب را کنار می زند و هر چه نادیدنی است آن بینی … و آن لحظه های شیرین گذشته مرا به دنبال میکشید.
خلاصه کلام: من لذت یک شب مناجات شب حمله را با همه لذتهای دنیا و آخرت عوض نمیکنم.
و اما همسر و فرزندانم: پیرو راه حسین (ع) و زینب کبری (س) باشید که تنها راه صلاح است و بدانید خداوند با شماست و من شما را بخدا میسپارم .
بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)