نام: احمد | نام خانوادگی: بابکان | نام پدر: عبدالوهاب
تاریخ ولادت: ۱۳۳۸/۲/۲ | محل ولادت: کرج | سن: ۳۰
تاریخ شهادت: ۱۳۶۸/۷/۷ | شهادت: بیمارستان مدرس، شهر طالقان
مزار: کرج، گلزار شهدای امام زاده محمد (ع)
زندگینامه شهید احمد بابکان
احمد بابکان روز دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۸ در روستای «گترده» از توابع طالقان در شهرستان ساوجبلاغ دیده به جهان گشود.
او پس از اتمام دوره دبستان، برای ادامه تحصیل به ساوجبلاغ مهاجرت کرد.
***
وی در دوران رژیم ستمشاهی، پخش اعلامیه و نوارهای امام (ره) را به عهده داشت و به همین علت چندین بار توسط ساواک بازداشت شد.
در سال ۱۳۵۸ نقش ارزنده ای همگام با نیروهای پیرو خط امام ایفا نمود و همچنین همکاری مستمر و جهت داری با فدائیان اسلام داشت و از وفاداران شهید نواب صفوی بود.
احمد در تسخیر لانه جاسوسی و تأسیس حزب جمهوری اسلامی نیز نقش ارزندهای ایفا کرد.
***
همزمان با حمله عراق به ایران، وارد سپاه شد و از بدو شروع دفاع مقدّس به مدت ۷۸ ماه و در اکثر عملیات ها از جمله فتح المبین، والفجر هشت حضور داشت و دارای مسئولیّتهایی از جمله مسئول تبلیغات، انتشارات سپاه ناحیه یک کرج، مسئول عقیدتی سیاسی بسیج ناحیه یک کرج، مسئول تحقیقات و سازماندهی بسیج کرج، قائم مقام سپاه پاسداران ساوجبلاغ را بر عهده داشت.
در اواخر مسئولیّت خطیر، به عنوان فرمانده محور عملیاتی جزایر مجنون لشکر ۱۰ سیدالشهدا راه انقلابی خود را در پیش گرفت، در آن منطقه سه بار مجروح شیمیایی گردید.
در سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر میباشد.
وی همزمان با فعالیت در جبهههای حق علیه باطل، در رشته مدیریت دانشگاه امام حسین(ع) نیز تحصیل می کرد.
او پس از دو بار مجروحیت، در سال ۱۳۶۷ در حالیکه فرمانده محورهای عملیاتی جزیره مجنون بود، دچار جراحتهای شدید شیمیایی شد.
در اثر جراحت مهلک شیمیایی مدتی در بیمارستان شهید کلانتری اهواز و از آنجا به بیمارستان قائم مشهد مقدّس منتقل و مدت دو ماه در آن بیمارستان بستری گردید. بعد از این مدت حالش کمی بهبود یافت و باز به منطقۀ عملیاتی شتافت و در آن منطقه دوباره مجروح گردید و مدت یک ماه در بیمارستان تبریز بستری شد. پس از بهبودی نسبی دوباره به جبهه اعزام گردید و به همرزمانش پیوست. بعد از چند ماهی که قطعنامه به اجرا درآمد جانباز بابکان به شهر کرج عزیمت نمود و در بیمارستان بقیه ا… تهران، تحت نظر پزشک بود تا این که در شهریور ماه سال ۱۳۶۸ حالش بسیار وخیم گردید و اثرات زیانبار و مرگ آفرین شیمیایی با شدت فراوان در پوست و خون او نفوذ کرد، توسط بنیاد جانبازان به بیمارستان شهید مدنی و سپس به بیمارستان ابن سینا و از آنجا به بیمارستان شهید مدرس انتقال و بستری گردید.
احمد بابکان سرانجام در تاریخ ۷/۷/۱۳۶۸ که مصادف بود با شب رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، در حالی که ۳۰ سال داشت، در یکی از بیمارستانهای طالقان به دیدار حق شتافت و در گلزار شهدای امامزاده محمد در کرج به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید احمد بابکان
بسم الله الرحمن الرحیم
فاذکرنى اذکرکم و اشکرو لى و لاتکفرون*
یا ایهاالذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلواه ان الله مع الصابرین*
ولنبلونکم بشى من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشرالصابرین*
الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمته و اولئک هم المهتدون.
قرآن کریم (سوره بقره ۱۵۷-۱۵۱)
بعد از حمد و سپاس که مخصوص خداوند یکتاست و درود و سلام بر همه پیامبران خدا خصوصا بر پیغمبر عظیم الشان اسلام که راه صحیح زیستن را بما آموخت و خاندان بزرگوارش بالخصوص بر على (ع) و فاطمه زهراء و یازده فرزندانشان که امامان و رهبران جامعه انسانیت بوده و هستند و با سلام و درود بر ولى امر صاحبالزمان روحى و روح جمیع العالمین لتراب مقدمه الفدا. و با سلام و درود بر نایب برحقش امام امت خمینى عزیز رهبر معظم انقلاب اسلامى و همچنین با درود و سلام بر شهیدان اسلام و درود و سلام بر تمامى مصلحین جهان .
باید بدانیم که ۳ چیز انسان را بهشتى یا جهنمى مىکند: ۱) تفکر ۲) سکوت ۳) کلام
هرنگاهى نیست در او سودى و هرکلامى نیست در آن یاد خداوند پس او تقوا است و سکوتی که در آن فکر نباشد پس غفلت است پس خوشا به سعادت کسى که نظر او عبرت است برایش و در سکوتش فکر کردن باشد و حرف زدنش ذکر خدا باشد گریه کند بر خطایش و مردم از او در امان باشند (چه بابت چشم و زبان و …) و باید بدانیم آنچه امروز ممکن است خداى ناکرده به انقلاب اسلامى ما ضربه بزند فقط هواپرستیها و خودخواهیها و بىعدالتیها خواهد بود. بکوشید همه تابع حق باشید و از تفرقهاندازیها دورى کنید و باید سعى نماییم تا تمامى خواستههایمان را برخواستههاى خداوند تبارک و تعالى منطبق گردانیم و همیشه توکل به خداوند و توسل به ایمه (ع) که امکان پذیر مىباشد داشته باشیم انشاءالله و به مصداق آیه ذیل از قرآن مجید سوره فجر: یا ایها النفس المطمئنه ارجعى الى ربک راضیه مرضیه فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى
(در آن هنگام که به اهل ایمان خطاب شد) که اى نفس قدس مطمئن که دل آرام گیرد (با یاد خدا) امروز به حضور پروردگادت باز آى که تو خشنود (به نعمتهاى ابدى اویى) و او راضى از (اعمال نیک توست) باز آى و در صف بندگان خاص من درآى و در بهشت (رضوان) من داخل شو .
و سلام بر خانواده محترم خدمت پدر گرامى و زحمتکش و باتقوا سلام علیکم ضمن عرض سلام سلامتى شما را از خداوند متعال مسئلت مىدارم و از خداوند منان خواستارم که وجودت بىبلا و از گزند بلیات و حوادث روزگار محفوظ و مصون باشى تا در جهت رضاى او که زحمت براى چرخش زندگى مىباشد حرکت نمایى
پدر جان خلاصه ما فرزندى خوب برایت نبودیم و حداقل نتوانستم جبران آن همه زحماتت را نمایم و همیشه سربارت بودم و حداقل نتوانستم بارى از زندگى طاقت فرسایت را بدوش بکشم و یا کم نمایم خلاصه این روند تاریخ و روزگار است که مستکبرین این گرفتاریها و سدها را ایجاد مىنمایند تا مستضعفین نتوانند در ابعاد مختلف جان یا توان بگیرند باید این سد را که در شکل جنگ به محرومین و مستضعفین تحمیل شده شکست تا انشاءالله روند تاریخ (حاکمیت مستکبرین بر مستضعفین) را عوض نمود و آن وعده الهى که مستضعفین باید حاکمان زمین و نمایندگان در زمین باشند را ایجاد نمود بارى اگر حالى از این فرزندت را بخواهى الحمدا… خوب و صحیح و سالم هستم و به دعاگویى شما و امام عزیز مشغول هستم و مرا به خدا بسپار.
خدمت مادر عزیز و صبور و مقاوم مومن سلام علیکم ضمن عرض سلام امید است که حالت خوب باشد و از گزند بلیات و حوادث محفوظ و مصون باشى و از خداوند متعال مىخواهم که وجود نازنینت بىبلا و بىخطر باشد تا بتوانى آن زندگى محبانه خود را هرچه خوبتر و خوشتر در کنار فرزندانت ادامه دهى و رضاى خداوند را بجا آورى.
مادر جان مىدانم که در زندگى زیاد رنج و مشقت کشیدهاى غمهایى چون دورى آن زمان ما در تحصیل درس سختیهاى زندگى نارسایی هاى زندگى در زمان گذشته بىتوجهی ها در اثر کمبودها و …. ولى مىخواهم به دلایل زیر دورى من (فرزند حقیرت) شما را رنج ندهد
۱-بدلیل اینکه هدف ما مقدس و راهمان همان راه امام حسین (ع) است باید تمام مشکلات را چون زینب (س) و …تحمل نمود و هیچ ناراحت نبود.
۲-رضاى خدا و کار، کارخدایى و براى پیاده کردن احکام الهى و معیارها و ارزشهاى خدایى است
۳-مبارزه با استکبار جهانى مبارزه با تمام قدرتها و مکاتب غیر الهى و مادى و سرمایهدارى و جاهطلبى و ….. بطور خلاصه مبارزه با تمام مظاهر فتنه و فساد مىباشد که من با این عقیدهها پا به جبهههاى حق گذاشتم.
۴-عینیت بخشیدن به شعار اى کاش ما در زمان حضرت اباعبدالله الحسین بودیم و صداى هل من ناصر حسینى او را مىشنیدیم و در رکابش مىجنگیدیم حال حسین زمان امام است با همان اهداف خدایى با دشمن یزیدى زمان صدام کافر این عامل استکبار و شیطان بزرگ امریکا در جنگ هستیم و تحت فرمان حسین (ع) مىجنگیم که این خود یک افتخار بس بزرگ و عظیم است.
۵-حمایت از مستضعفین محرومان و پابرهنگان جهان خصوصا جهان اسلام که این جنگ در سرنوشت آنها کاملا اثر خاصى دارد و این معیارها دیگر خود جاى هیچ ناراحتى را بوجود نمىآورد و حتى خوشحالى و خوشبختى را بدنبال خواهد داشت پس نگرانى از ناحیه بنده نداشته باش ما را به خدا بسپار و همه ما هدیه و امانتى الهى هستیم و همه چیز ما در دست اوست پس هیچ نگرانى انسان نباید داشته باشد و در مقابل انبوه مشکلات مانند کوهى استوار و مقاوم باشى از شما حلالیت مىطلبم که مرا با افتخار و بدرقه به دفاع مقدس و جهاد بر علیه باطل فرستادى و این راه را با کمال افتخار و سرشار از شوق انتخاب کردم تا بتوانم در این جهاد مقدس شرکت داشته باشم و هدیه ناقابلى که جانم باشد را در راه حق و اسلام عزیز و برپایى حکومت اسلام و قرآن نثار کنم و جان به جان آفرین تسلیم نمایم مبادا بعد از شهادتم گریه کنید و دشمن را شاد نمائید گریه براى مظلومیت حضرت اباعبدا… سرور شهیدان حسین ابن على (ع) کنید .
مادر بسیار گرامى امیدوارم که توجه بیشتر به خواهرانم داشته باشى که نسبت به تحصیل علم و ایمان و نماز و حجاب و ارتباط با نامحرم کاملا رعایت شود.
خدمت برادران عزیزو فعال و بزرگوار و پرتلاش و خواهران مکرمه سلام علیکم. ضمن عرض سلام سلامتى شما آیندهسازان و فرزندان اسلام را از خداوند متعال مسئلت مىدارم امیدوارم که در مشکلات مقاوم و صبور و در جهت تحصیل علم و معرفت خدا و خدایى جهد و کوشش و تلاش همه جانبه نمایید چرا اینکه زمان عین عقربههاى ساعت مىگذرد و زمان از دست رفته دوباره به کف (دست) نمىآید در این رابطه افسوس فایدهاى ندارد این اصل مسلم است که انسان به آن معناى تسلیم در مقابل خداوند مىبایست براى زمان و وقت جدا ارزش قایل شود چرا اینکه این انسان است که انسان باید فکر کند کیست و کجاست و ز کجا آمده و بهر چه آمده آمدنش براى چیست و به کجا مىرود رفتنش بهر چیست. وقتى به این مسئله پى ببرید و روى این اصل فکرکند و جدا روى این مسئله تفکر و تعقل نماید و اگر جوابش را صحیح بدست آورد آن وقت به ارزش خویشتن پىمىبرد و وقت و زمان را از کف (دست) نمىدهد و در این جهت علم و معرفت تلاش و کوشش مىکند و در کارهایش نظم مىدهد و برنامهریزى مىکند و برمبناى آن برنامه و معیار تعیین شده پیش مىرود و جدا تلاش مىکند که در علم و مکتب به عبادت دیگر (مدرسه و دانشگاه و حوزه) تلاش مىکند که در علم و مکتب به عبارت دیگر (مدرسه و دانشگاه و حوزه) تلاش مىکند و حتى اوقات فراغت را در این رابطه تنظیم مىکند تا در آینده و مستمر و ثمربخش باشد و دنبال آموزش فکرى زبان و پرورش روح، نماز اول وقت و دعا و مسجد پیش مىرود و هیچ درنگ نمىکند چرا اینکه ارزش خویش و خویشتن وقت کم را مىداند ضربههاى درنگ و از دست دادنش را مىفهمد که جبران ناپذیر است مثال عین مردن فردى که دیگر بازنمىگردد و وقت هم همینطور است وقتى که از دست رفت دیگر بازنمىگردد پى برادران و خواهران عزیز شما را به خدا وقتها را از دست ندهید درس بخوانید و معرفت کسب کنید که آن هم به این شکل و طریق میسر است و سفارش به چند مطلب مىکنم حتما توجه شود :
۱) نظم و تقوى در تمام امورات زندگى و درسى و …
۲) توجه به نماز در اول وقت
۳) توجه به اصل محرم و نامحرم
۴) توجه به حجاب حتما
۵) ساده زندگى کردن و ساده لباس پوشیدن
خدمت همسر عزیزم سلام عرض مىکنم امیدوارم که وجودت بىبلا و از گزند سمعى و عرضى محفوظ و مصون باشى و سلامم را بپذیرى تا در جهت مکتب خودسازى و بجاىآوردن واجبات و ترک محرمات و تحقق زندگى سالم و عارفانه موفق باشید و از شما حلالیت مىطلبم و شما را به چند مطلب تذکر مىدهم ۱) خودسازى و بجاى آوردن واجبات و ترک محرمات و تحقق زندگى سالم و عارفانه ۲)انجام رسالت الهى و بدوش گرفتن پیام شهیدان ولى مومن به مصداق قرآن کریم احتیاج به تذکر دارد و این تذکرى هم براى شما و هم براى من باشد البته شما بزرگواریت بیش از این است و من احتیاجم به این مسایل زیادتر است.
همسر گرامیم که ظاهرى مظلوم و مهربان دارى و درونت هم به همین شکل و کوشش بیشتر نما تا درون با برون هماهنگ و هموزن شود هماهنگى و هم وزنى درون با برون جز پناه بردن به خدا و کلامش قرآن میسر نمىشود پس فرزندان دلبندم آقا امیرحسین و محمدامین عزیز را با قرآن آشنا و مانوس کن و همیشه قرآن بخوان. در ضمن اگر پیکرم بدستتان رسید مرا نزد همرزمانم گلزار شهدا امامزاده محمد کرج بخاک بسپارید .
در خاتمه به همه برادران سپاهىام سفارش مىکنم اگر بخواهیم استقلال و آزادى خود را حفظ کنیم پس بکوشید در رابطه با تزکیه و تعلیم به سرحد کمال برسید که جامعه اسلامى ما احتیاج زیادى به جوانان متدین و متخصص دارد و ازهمه بستگان آشنایان و دوستان همکاران حلالیت مىطلبم. والسلام
اللهم انى اسئلک الراحه عند الموت و المغفره بعد الموت و العفو عند الحساب
اللهمارزقنى الشهاده فى سبیلک آمین یا رب العالمین
آثار تولید شده درباره شهید احمد بابکان
کتاب «طعنهی خاک»؛ این کتاب جلد دهم از کتاب «شاهدان البرز» است که در آن زندگینامه داستانی شهید «احمد بابکان» ارائه میشود.
مولف: حمید شاهپوری
انتشارات: دایره دانش
سال انتشار: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۱۸۴ صفحه
قسمتى از مناجات شهید احمد بابکان
بنام آن خدایى که نام او راحت روح است و یاد او مفتاح فتوح و سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح است و ذکر او مرحم دل مجروح.
خدایا به تو پناه مىبرم از قید جمیع کفر پیشگان که پیوسته گناهى بر گناهان مىافزاید بار خدایا در این صباح از تو مسئلت مىنمایم که قلوب ما پاسداران و بسیجیان و قواى مسلح را به یکدیگر نزدیکتر و به نور علم و ایمان روشن بنما.
خدایا رزمندگان پرتوان اسلام را پیروز و موفق بگردان.
الها رهبر کبیر انقلاب اسلامى ما را درپناه خود محفوظ بدار. اى رب شهیدان شهداى گلگون کفن اسلامى را با شهداى کربلا محشور بگردان الها شهادت را نصیب بنده حقیرت قرار بده.
از خون شهید ما زمین رنگین شد زین فاجعه پرونده شب سنگین شد
تا که احمد رفت ز جمع یاران دلها هم چو ابرها غمگین شد
بر روح بزرگ او زما باد درود براو که شهید راه حق و دین شد
اى شهیدى که ز خون تو کفن رنگین شد شهر در سوگ تو ماتم زده و غمگین شد
روح بلندش شاد و راهش پر رهرو باد
والسلام
گالری تصاویر