شهید اسدالله کتی آقا حسینی
نام پدر: گل وردی
نام مادر: هاجر(خیبر) کتی جعفری
تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۱/۴
محل تولد: دماوند
شهادت: ۱۳۶۵/۱/۴ – 1364/11/27
محل شهادت: فاو
عملیات : والفجر ۸
مزار: پیشوا – جلیل آباد – امامزاده عبدالله
زندگینامه شهید اسدالله کتی
شهید اسدالله کتی آقاحسینی چهارم فروردینماه ۱۳۴۵ در شهرستان دماوند دیده به جهان گشود.
او تحصیلاتش را تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و دیپلم گرفت و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
این شهید گرانقدر در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
پیکر او را در امامزاده عبدالله(ع) روستای جلیل آباد تابعه شهرستان پیشوا به خاک سپردند.
وصیتنامه شهید اسدالله کتی آقا حسینی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
تاریخ ۱۸/۱۱/۶۴ در ساعت ۵/۹ شب در منطقه عملیاتی بیت المقدس در نزدیگی سه راه فتح.
وصیت نامه این فرد حقیر اسدالله کتی فرزند گل وردی متولد ۱۳۴۵ شماره شناسنامه ۳۶ صادره از دماوند، وصیت خود را با نوشتن یک آیه شروع می کنم تا هدفم را به آن چیزی که در این دنیا به آن رسیدم بیان کنم به امید سرمشق گرفتن برای دیگران.
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علمه حقا فی التواریه و الانجیل و القران و من اوتی بعهده من الله فاستبرو بتیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم. سوره توبه (آیه ۱۱۱).
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها که در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل برسانند و یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدیست که ( سه دفتر آسمانی) تورات ، انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر کیست؟ ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگی است.
در زمانی که در ملکوت اعلی صحبت از آفرینش موجودی به میان می آید، هر کدام از آن موجودات خلقت شده نظری درباره این موجود در حال آفرینش می دهند که خداوند این چگونه موجودی است که می خواهی خلق کنی آیا می خواهی او را بیافرینی که در زمین فتنه انگیزد و خونها ریخته شود، خداوند می فرماید آن چیزی که من از این موجود می دانم شما نمی دانید و آن مسئولیتی بود که خداوند بر دوش آنان می خواست قرار دهد. خداوند خواست این مسئولیت را بر روی کوهها قرار دهد کوهها قبول نکرده ، فرشتگان همه سرباز زدند و آن مسئولیت آخر الامر بدوش انسان قرار گرفت و خداوند به تمام موجودات خود دستور فرمود که بر انسان سجده کنید و تنها موجودی که یکی از مقربان درگاه خدا که به انسان سجده نکرده شیطان بود من به انسان سجده نمی کنم چون این موجود می خواهد در زمین فتنه انگیزد و از درگاه خداوند رانده شد و گفت من به این موجود سجده نخواهم کرد و همیشه در کار انسان وسوسه خواهم انگیخت.
خداوند انسان را بین دو قطب خوب و بد قرار داد و خداوند ارزش انسان را به جائی می رساند که حتی جبرئیل بی اجازه به جائی که انسان قدم می گذارد نمی تواند داخل شود و ارزش انسان خیلی والاتر از فرشتگان درگاه خداوند است و موقعی که قطب شیطانی انسان تحریک و انسان به طرف این قطب کشیده می شود که حتی از شیاطین که از درگاه خدا رانده شد برتر می شود حتی کاری را انجام می دهد که شیاطین نمی توانند حتی تصور آن را بکند با وسوسه ای که شیاطین در دل انسان قرار داد، انسان از بهشت خدا بیرون رانده شده تا انسان دوباره بتواند بوسیله کارهای نیک خویش بسوی خدا کشیده شود.
در طول سالهای سال مرگ برای تمام موجودات روی زمین بوده است و انسان هم از این قاعده مستثنی نیست، در طول زندگی انسان بر اینکه به سوی تکامل برود پیامبران فرستاده شدند تا انسان را راهنمائی کند تا ما هدایت شویم ، شیطان بیکار نشست و موقعی که موسی (ع) قوم خود را برای عبادت و دستور گرفتن از خدای خود قوم خود را ترک می کند با یک گوساله ای که فردی ساخته بود و سوتی میزد همه گوساله پرست شدند.
اما چه فایده با این همه پیامبران با ما راه شیطان می رویم و فکر می کنیم دنیا تا ابد هست و ما هم هستیم به یکدیگر رحم نداریم، حق دیگران را می خوریم، بر اینکه خودمان راحت باشیم حاضریم خود را بکشیم هزاران گناه را در این دنیا انجام دهیم، آری خداوند با اینکه هیچ احتیاجی به عبادت ما و اطاعت ما ندارد خداوند همیشه از درگاه لطف و کرمش به انسان نگاه می کند باز ما را بی رهبر قرار نداده یک زمان محمد (ص) را فرستاد ، زمانی علی (ع) که دنیایی از عرفان و مقاومت و شجاعت است، زمانی حسین (ع) را فرستاد که حسین (ع) با ریختن خونش و با اسیر شدن خانواده اش خواست به من و تو بفهماند که می شود در مقابل اهداف شیطان، زور و تزویر مقابله کرد و ثابت کرد خون بر شمشیر پیروز است، درس مقاومت به ما داد و سفینه نجات قرار گرفت ، چون حسین (ع) خود با خدا عهد کرده بود به او وفادار بود و فقط او را می دید، چون خونبهای او خود خدا بود و ارزش آن را می دید که با خالق خود عهد کند و جان را فدایش کند.
برگردیم به حال خداوند باز یکی از مقربان درگاهش و سفینه نجات دیگری برای ما فرستاد، زنگ بیدار باش از حلقوم کسی بر می خواست که از فرزندان آن پیامبری بود که سیلی خوردگان تا رنج به دنبال او بودند که اذان گوی او سیاه آفریقایی بود ، خدایا ما هر چه داریم از توست، آری این اولاد حسین (ع) ما را از لجنزارهای قرن حاضر نجات داد و دوباره ما را به فطرت خود باز گرداندند آری برادر و خواهر دنیا فانی است و این دنیا محل آزمایش من و توست، خدا ما را آفرید که به ما بفهماند ما چه هستیم تا برای خودمات روشن شود، خمینی فرشته ای بود که خدا بار دیگر برای ما فرستاد، خدا شاهد است که این احادیث که درباره او گفته شد، دروغ نیست گوش به این احادیث بدهید. آن مردی که امام جعفر صادق (ع) میفرماید که از قم قیام می کند به خدا همین مرد است به دنبال این فرد بزرگ حرکت کنید تا از قافله عقب نمانید.
برادران به احکام اسلام عمل کنید گوش به حرف این امام باشید ، امام را یاری کنید، مخصوصاً درمسئله جهاد، جهاد را بزرگ بشمارید چون شما با خدا معامله می کنید خودش در حدیث قدسی می فرماید: هر کسی که عاشق من بشود من هم عاشق او می شوم و هرکس که من عاشق او بشوم من او را می کشم و هر کس را که من بکشم خونبهایش را می دهم و خونبهای او خود من هستم، دیگر غیر از این چه می خواهی. توجه کنید به آیه در اول وصیت نامه نوشتم، خداوند خودش هم پیمان با ما قرار می دهد، برادران قرآن را زیاد بخوانید و به معنی آن توجه کنید بخدا اگر کسی خوب قرآن بفهمد دیگر نیاز به چیزی که او را هدایت کند، ندارد. خود، حرکت می کند، برادران جمال در محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید، برادران ما که دیر فهمیدیم که قرآن و اسلام یعنی چه؟ به خدا قسم قدم گذاشتن در این راه حالی دیگر دارد مانند کسی که عاشق است عاشق خدا باشید، برادران مطمئن باشید که پیروزی با ماست، پیروزی با کسانی است که دنبال امام خمینی و دستورات او باشند ، به خدا حرف امام دروغ نیست ما پیروز هستیم، انسان باید با قلب خود به این مسائل پی ببرد، به خدا انسان باید خودش وارد گود شود تا بفهمد چه چیزی است.
مادرم ، برادرم و خواهرم ناراحت من نباشید که چرا فرزندم و برادرم را از دست دادم، به خدا اگر کسی شهید شود خیلی افتخار دارد، مادرم می دانم که فرزند خوبی برایت نبودم، مادرم تو خیلی رنج و سختی کشیدی ، مادرم تو روزهای سرد زمستان و روزهای گرم تابستان من را آغوش گرفتی و کار کردی برایم تا بتوانم تحصیل کنم حالا یک کمی می خواهم جبران آن سختیها را بکنم، اما مسئله ای که واجب تر از این در پیش رویم قرار دارد و آن جهاد است، مادرم نمی گویم در شهادت من گریه نکن اما گریه ای که دشمن را به لرزه در آورد گریه استقامت گریه شوق و پیروزی است. مادرم من را ببخش.
برادرم قدم در راهی که من رفتم بگذار که راه من پر رهرو باشد، خواهرم حجابت را حفظ کن در آخر برادران و خواهران امام را تنها نگذارید از قائم مقام او پیروی کنید که هیچ فرقی ندارند. برادران و خواهرانم مواظب ضد انقلاب باشید نگوئید به ما چه، اینجا ابوسفیانها و یزیدها و مروانهای فعلی هستند اینها می خواهند اسلام پیروز نشود، اینها نجس هستند اینها کثافت روی زمین هستند، به خدا اگر به اینها توجه نداشته باشید شهدا در سر پل صراط جلوی شما را می گیرند و می گویند وجدانهای ما بر اینکه خانواده شما و مالتان در حراست باشد و بتوانید راحت زندگی کنید ما خون خود را ریختیم اما تو ضد انقلاب را معرفی نکردید، این دنیا فانی است آن چیزی که در این دنیا و در آخرت در پرونده اعمال ما ثبت می شود کارهای نیک و بد ما است، در این زمان جهاد بالاترین کار نیک است.
مادرجان اگر افتخار شهادت نصیب من شد من را در قطعه شهدا امام زاده عبدالله دفن کنید . خدایا می دانم که گنهکارم همه اینها پیش تو پوشیده نیست و تو آگاهی ، خدایا از در لطف و کرمت به ما نگاه کن خدایا خودت ما را ببخش.
خدایا تا ما را نبخشیدی از این دنیا مبر، خدایا شهادت را در راه خودت نصیب ما بگردان، خدایا هر چه زودتر رزمندگان اسلام را به پیروزی نهائی و ظهور حضرت مهدی (عج) را زودتر برسان.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی (عج) حتی در کنار مهدی (عج) خمینی را نگهدار.
برادران و خواهران محکم بایستید که ما پیروز هستیم.
۶۴/۹/۱۸ اسدالله کتی