نام: اصغر
نام خانوادگی: تکلیمی
نام مادر: فاطمه
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۱۲/۱۵
محل تولد: تهران
وضعیت تاهل: مجرد
میزان تحصیلات:
چهارم متوسطه (رشته اتومکانیک)
سن: ۱۸ سال
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۴/۱۵
محل شهادت: ماووت
عملیات: نصر۴
گردان : گردان زهیر
یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام
مزار: قطعه۲۹ – ردیف۱۵۵ – شماره۱۶
نمایه محتوا: ارسالی مخاطبان سایت و جمع آوری اینترنتی
زندگینامه
شهید اصغر تکلیمی در نیمۀ اسفندماه ۱۳۴۸، در شهر ری دیده به جهان گشود. پدرش محمد، راننده بود و مادرش فاطمه نام داشت.
اصغر در سال ۱۳۵۷ از نعمت مادر محروم شد.
وی که دانشآموز چهارم متوسطه در رشته اتومکانیک بود، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و شانزدهم تیر ۱۳۶۶، در ماووت عراق بر اثر اصابت گلوله به سر، به دیدار مادر رفت.
آرامگاه وی در بهشتزهرای تهران واقع است.
وصیتنامه
بسمه تعالی
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبدیلًا
سوره احزاب
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
با سلام خدمت امام عزیزمان که نوری است در دل بچه های بسیجی، بسیجی هایی که واقعا مظلوم شهرها و شهید جبههها هستند و برای حفظ انقلاب اسلامی حتی اگر لازم باشد آبرو هم میدهند و امروز بسیجی آبرو را هم داده است .
با سلام حضور تک تک خانواده عزیزم.
سلام به پدر عزیزم پدری که تا این لحظه مثل تمام پدرهای دیگر بلکه بهتر برای این حقیر زحمت کشیدید و بر من حق دارید، ولی متأسفانه وقتی این مسئله را متوجه شدم که دیگر در بین شما نیستم که حداقل جوابگوی ذره ای از زحمات شما باشم، ان شاءالله که شما مرا به بزرگی خودتان میبخشید و مرا حلال میکنید و ان شاءالله پس از مرگ من استوارتر در مقابل دشمنان اسلام و مسلمین میایستید تا خداوند از شما خشنود شود.
و با سلام حضور خواهران عزیزم، خواهرانی که همچون مادر برای من زحمت کشیدید، دستتان درد نکند. ان شاءالله که اجرتان با خانم فاطمه زهرا(س). از خواهران تقاضا دارم که بیشتر به این انقلاب کمک بکنند. فرزندانتان را در راه این انقلاب هدایت کنید چون این انقلاب احتیاج به سرباز دارد، سربازانی همچون علی اصغر و علی اکبر.
در ضمن از دور، دست و صورت خواهرزادهها و برادرزاده ام را میبوسم، ان شاء الله که در آینده موفق باشند.
و با سلام خدمت خانواده برادر عزیزم. داداش احمد از شما و داداش اکبر میخواهم که امام عزیزمان را یاری کنید و به سخنان گوهربار ایشان گوش فرا دهید زیرا رحمتی است از جانب خداوند که در این برهه از زمان بر ما منت گذاشته و همچون عزیزی را در بین ما قرار داده. نشود که ما نیز همچون اهل کوفه به ولی عصرمان پشت کنیم .
از شما عزیزان تقاضا دارم که در مسائل سیاسی اجتماعی که در رأس جامعه میگذرد آگاه باشید و خود را همزمان با این انقلاب جلو ببرید و نگذارید که اشخاص از این مسائل سوء استفاده بکنند و به این انقلاب ضربه بزنند که در آن صورت ما به خون شهدا خیانت کرده ایم.
سخنی نیز با برادران عزیز بسیجی ام:
و آن این است که قدر همدیگر را بدانید و به هم نیکی کنید، سعی کنید که در بین شما رابطه دوستی و برادری به معنی واقعی برقرار باشد وگرنه همانطور که میدانید منافقین در انتظار چنین موقعیت هایی هستند که بین بچه های خوب و مخلص تفرقه ایجاد کنند. و نیز از شما عزیزان میخواهم که جبههها را فراموش نکنید و هروقت که توانستید به جبهه بروید.
از همه شما عزیزان التماس دعا و طلب حلالیت دارم .
خدایا ما را یک لحظه به خودمان وا مگذار که بی تو رو سیاه هستیم .
خدایا: پدر و مادر ما را بیامرز که آنها نیز بی تو روسیاه هستند .
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، خدایا ما را به این مقام برسان.
خدایا : امام عزیزمان را تا انقلاب مهدی برای عزیز ما نگه دار.
جنگ جنگ تا پیروزی
آنان که حجاب جان دریدند همه *** تا قله وصل حق پریدند همه
رفتند رحیل لیک ما در خوابیم *** ره یافتگان به او رسیدند همه
اجر شما با سید الشهدا
بنده روسیاه: اصغر تکلیمی
۲ Comments
۱۶ اسفند ۱۴۰۱ at ۳:۳۱ ب٫ظ
ناشناس
روحت شادوراهت پررهروبادبرادرعزیزم…..سلام ماروبه همه عزیزان آسمانی برسون.ان شاءالله دستگیرمادردنیاوشفیع مادرقیامت باشی….آمین یارب العالمین🤲🤲🤲
۸ شهریور ۱۴۰۱ at ۱۰:۲۳ ق٫ظ
ناشناس
مزار ایشون قطعه۲۹ ردیف۱۵۵شماره۱۶ هست(طبق عکسهای همین صفحه)
روحش شاد
کاش دست ما را هم بگیرند