شهید امیر چمنی

شهید امیر چمنی

 

نام پدر: احمد

تاریخ تولد: ۲ مرداد ۱۳۴۴

تاریخ شهادت: ۲۱ بهمن ۱۳۶۴

محل شهادت: ساحل اروندرود

عملیات: والفجر ۸

گردان: حضرت علی اکبر(ع)

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

زندگینامه شهید امیر چمنی

شهید امیر چمنی اولین و تنها پسر خانواده بود. وی در دومین روز از دومین ماه تابستان ۱۳۴۰ در منطقه شمیران تهران دیده به جهان گشود.

او بعد از کلاس سوم نظری وارد حوزه شد و  در مسجد جامع کرج به عنوان طلبه نوجوان فعالیت می کرد.

با شروع جنگ تحمیلی، داوطلبانه به جبهه های جنوب و غرب اعزام گردید و در آنجا به حماسه آفرینی پرداخت.

در عملیات غرورآفرین والفجر ۸ در منطقه ام الرصاص شرکت نمود که در آغاز عملیات، کنار رود اروند بر اثر اصابت راکت هواپیمای دشمن به قایق و اصابت ترکش آن به سر و سینه در روز ۲۱ بهمن ماه ۱۳۶۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و نامش به عنوان اولین شهید گردان علی اکبر در این عملیات به ثبت رسید.

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

وصیتنامه شهید امیر چمنی

 

فرازی از وصیت نامه شهید طلبه «امیر چمنی»

این توصیه را به شما مى کنم که امام و نایب مولاى ما را تنها نگذارید و هر جا که دیدید او را مورد تهمت و افترا قرار مى دهند شما هم با آنها مخالفت کنید و هیچ ترسى به دل راه ندهید که اگر از تمامى مردم دنیا هم ببرىید و به خدا وصل شوىید نیکوتر است که از خدا جدا شوىد.

خدایا ما را در دنیا به خود نزدیک گردان که در آخرت هم در جوار رحمت شما باشیم،

شاید سخنى بخواهم بگویم که الان در ذهنم نیست بنابراین شما را به پیروى از احکام الهى توصیه مى کنم.

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

خاطرات شهید امیر چمنی

یک بار مأموریتمان طول کشید نتوانستیم نماز را اول وقت بجا آوریم. رفتیم آشپزخانه برای صرف غذا.

خبری از (شهید امیر چمنی) نبود. رفتم دنبالش. داشت وضو می‌گرفت. با چهره‌ای به غبار غم نشسته، می‌گفت: پناه بر خدا، خدایا مرا ببخش که توفیق خواندن نماز اول وقت را از دست دادم.

او از چهارسالگی همراه پدر و مادرش برای اقامه نماز جماعت به مسجد می‌رفت.

یک بار روحانی مسجد از مردم پرسیده بود:‌ «کدامیک از شما نماز آیات را می‌توانید بخوانید؟» امیر ده ساله برخاسته بود و عملاً به همه نشان داده بود که نماز آیات را چگونه باید خواند.

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

نامه شهید امیر چمنی

نامه تک پسر مادر؛ شهید امیر چمنی برای مادرش

مادر جان میخواهم و دوست دارم که مرا از یاد نبرید و همیشه در سر نماز ودعاهایتتان مرا نیز دعا کنید.

من براى شهادت نیامده ام ولى حضرت امیر المومنین مى گویند که سرهایتان را در نبرد به خدا ارائه دهید خوب پس ما هم که شیعه او هستیم باید پیروى از او کنیم.

خدایى ناکرده در مقابل رژیم سخنى نگویید که به ضرر اسلام باشد. شما سختى را تحمل کنید و صابر باشید خداوند هم ناظر بر اعمال شما هست و همین کافى مى باشد . .

والسلام

خداحافظ مادرم

جانم به فدایت اگر خداوند اجازه داده بود بعد از او سجده بر شما لازم بود

پسر شما امیر

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search