شهید جواد حاجی عسگری نوش آبادی

شهید جواد حاجی عسگری نوش آبادی

نام پدر: محمد

نام مادر: گوهر

شماره شناسنامه: ۹۶۹۰

کد ملی: ۰۳۸۱۲۳۵۳۵۱

تاریخ تولد: ۴ اردیبهشت ۱۳۴۴

محل تولد: قم

سن: ۲۱ سال

تاریخ شهادت: ۱۹ دی ۱۳۶۵

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای ۵

گردان: حضرت علی اکبر (ع)

مسئولیت: مسئول واحد تدارکات – غواص و خط شکن

مزار: تهران – بهشت زهرا – قطعه ۵۳ ردیف ۱۴۶ شماره ۱

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

زندگینامه شهید جواد حاجی عسگری نوش آبادی

شهید جواد حاجی عسکری روز چهارم اردیبهشت ۱۳۴۴ درقم چشم به جهان گشود. پدرش محمد، میوه فروش بود و مادرش گوهر نام داشت.

۳ ساله بود که به باقرشهر آمدند و دوران ابتدائی را در باقرشهر به اتمام رساند. او تا اول راهنمایی درس را ادامه داد سپس وارد سپاه گردید.

در سال ۱۳۶۳ ازدواج نمود که حاصل این ازدواج یک فرزند دختر به نام زینب می باشد.

جواد که به جبهه رفته بود با سمت مسئول واحد تدارکات در لشکر ۱۰ سیدالشهدا خدمت می کرد. سرانجام در تاریخ نوزدهم دیماه ۱۳۶۵ در شلمچه که به عنوان غواص خط شکن حضور پیدا کرده بود در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت ترکش خمپاره به صورت به شهادت نائل گردید.

پیکر پاکش در قطعه ۵۳ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

خاطرات شهید جواد حاجی عسگری نوش آبادی

  • پدر شهید

اخلاق و رفتارش در خانه بسیار عالی بود و همیشه سفارش می کرد که گران فروشی نکنید و وقت نماز اصلاً مشتری راه نمی انداخت و به مسجد می رفت.

به ایشان ۸۰۰۰ تومان داده بودند که ماشین بخرد به من گفت پول را به سیل زده ها بدهیم ۳۰۰۰ تومان را به سیل زده ها داد و ۵۰۰۰ تومان را نیز بابت خمس داد.

مجروح شده بود وقتی از بیمارستان مرخص شد گفت من شفا یافتم  می خواهم به جبهه بازگردم

فرزند ایشان نوزاد بود که خبر شهادت او را به ما دادند .

  • همسر شهید

دخترمان تازه به دنیا آمده بود. از شهرری که بازمی گشتیم، رفقایش با او شوخی می کردند؛ شهید مصطفی عبدالمحمد و شهید مجید حاجی عسگری آمدند برای خداحافظی و آن روز آخرین روز وداع ایشان و آن دو همسنگرش بود… بعد از یک ماه و نیم خبر شهادت جواد را آوردند… او به آرزوی دیرینه اش رسید .

خوشا آنان که با شوق شهادت             علیه کفر جنگیدند رفتند

خوشا آنانکه بهریاری دین                   شهادت را پسندیدند رفتند

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search