نام : حسن
نام خانوادگی : قاسمی نژاد
نام مادر : نرجس مهین تاج
نام پدر : احمد
تاریخ تولد : ۱۳۴۵
محل تولد : رشت
وضعیت تاهل : مجرد
میزان تحصیلات : –
سن : ۲۲ سال
تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۵/۱
محل شهادت : مال پادگان حمید
عملیات: دفاع سراسری
یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام
گردان: حضرت علی اکبر(ع)
مزار : امامزاده طاهر
زندگینامه
شهید «حسن قاسمینژاد»، یکم فروردین ۱۳۴۵در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. پدرش احمد (فوت ۱۳۶۰) و مادرش نرجس مهین تاج نام داشت.
حسن تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت.
وی کارمند سازمان صدا و سیما بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.
او در اولین روز از دومین ماه تابستان ۱۳۶۷ در شمال پادگان حمید به فیض شهادت رسید.
مزار وی در امامزاده طاهر زادگاهش واقع است.
وصیتنامه
جهاد زن این است که برای شهادت عزیزانش صبرکند
وصیتنامه شهید حسن قاسمی نژاد
«به نام احد قهار آن واحد آن سرمنشا و خالق تمام هستی و تربیت دهنده تمامی عالم کون ومکان است. بار خدایا، دانای مطلق ماهر چه داریم از رحمت واسعه توست. تمام امور دنیا و ما به ید قدرت لایزال توست.
خون دلها خوردند تا این امانت به ما رسید
بارالها، خودت خوب میدانی و آگاهتر از من هستی نسبت به ضعف و حقارت این بنده نالایق در وصف تو ولی این را به نیکی میدانم که تو ولی نعمت و خدای خوبی برای من بودی و لطف و کرم واسعهات همیشه شامل حال من میشد ولی من بنده ناسپاس و نالایق و بدی برای تو بودم و امیدوارم با ریختن خون ناقابلم درراه آرمانهایت مرا مورد عفو و بخشش قرار دهی. خدایا، حقیر باتمامی وجود به وحدانیتت اقرار می نمایم و برای این اقرار تمامی ملائک و مقربان درگاهت و انبیا و اوصیایت را گواه می گیرم و با پوست و گوشت و استخوان و خونم و با اعماق جانم این شهادت را میدهم و نیز گواهی میدهم که حضرت محمد اشرف و سیدالانبیا و خاتمالنبیین است و علی با یازده فرزندش اوصیا بهحق حضرت رسول میباشند و این مسئله نباید فراموش شود که حضرت رسول و زهرای مرضیه، علیمرتضی و یازده اولادش برای اعتلای کلمه «لااله الا الله» وحاکمیت ولایت که مطلق آن خداست و بعد پیامبر داشته باشند؛ چه رنجها کشیدند و چه خونها دادند و خون دلها خوردند و اما حرمت ائمه امروز در ایوان اسلامی به کرسی نشستهاست.
شما برای حاکم شدن ولایت امر درجامعه مسلمین تلاش میکردند که بحمدالله این مسئله در ایران اسلامی امروز محقق شده است و بر ماست و وظیفه شرعی ماست که نگذاریم زحمات ائمه اطهار به هدر برود.
امروز امام امت، این تنها یادگار زهرای مرضیه و فرزند بهحق حسین راه حسین را ادامه میدهد و بر ما تکلیف است و فرض واجب است اطاعت از ایشان که اطاعت از ایشان پیروی از خدا و رسولش وائمه اطهار است باید در او ذوب شویم، همانطوریکه او ذوب شده است در اسلام و دشمن حسین است و دشمن امام کافر است و حسین است.
دنیای زودگذر
ای عزیزان، مبادا! امام را رها کنید که در این صورت ائمه واسلام را رها کرده اید ومبادا از جهاد درراه خدا خسته شوید که علی میفرمایند خداوند جهاد را بر مومنان فرض و واجب نموده و آن را امری بزرگ شمرده و برای اسلام و جامعه مسلمین یاور و قرار داده است و در ادامه میفرمایند بهخدا سوگند دنیا و این مردم اصلاح نمیشود، مگر به جهاد درراه خدا و مبادا! به این دنیا دل ببندید که انسان بر بودنش دراین دنیا تا آن دیگری تضمین ندارد و در پایان از مادر گرانقدر عذر میخواهم که فرزند لایقی برایش نبودم و از برادر بزرگم که به جای پدرماست و از خواهر و سایر برادرانم طلب مغفرت و پوزش مینمایم. انشاالله که مرا میبخشید که نتوانستم برای شما خدمتی نمایم شرمنده هستم و اما مادر و خواهر و برادرانم، مبادا! در شهادت من شیون و گریه و زاری کنید که دراین صورت قلب دشمنان اسلام را شاد کرده و قلب مبارک زهرا و زینب را به درد آوردهاید.
صبرپیشه کنید
به دلیل اینکه این سیدالنساءالعالمین میگوید: این عزیز شما در قبال عزیزان ما ارزشی ندارد که ما آنها را به خاطر اسلام داریم و شیون نکردیم و هرکس در شهادت شهدا شیون کند دل مبارکه زهرای اطهر را به درد آورده است و در پایان از تمامی آشنایان و فامیلها طلب آمرزش و مغفرت مینمایم و از همه التماس دعا دارم و ای برادران و عزیزان بسیج تمنا میکنم که پایگاه راهر چه بیشتر و با حضور خودشان عظمت ببخشند و دل سیاه و نفاق آلود منافقان را سیاهتر و ذلیلتر نمایند و آخرین پیام برای مادر عزیزم این است که خدا جهاد بر مرد و زن واجب کرده است و در جهاد مردند بذل و بخشش جان و مالش میباشد تااینکه به شهادت برسد و جهاد زن این نیست که برای شهادت عزیزانش صبر کند اگر بدن مرا برایتان آوردند هرکجا که صلاح میدانید دفن کنید و اگر نیاوردند بهیاد خدا صبر پیشه کنید. والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته
بیست و هفتم تیرماه ۱۳۶۷
نامه
نامه های به یادگار مانده از شهید “حسن قاسمینژاد”
- جنگ و درس
«خدایا با اجازه از محضر والا و متعالی تو لب به سخن میگشایم و سپاس بیپایان تورا که ما را هدایت در صراط المستقیم نمودی و اسلام ناب محمدی را بهما نشان دادی و مقام والای ائمه الهی را به ما شناساندی و ما را شیعه ائمه اطهار قرار دادی.
الهی، خودت توفیق بده که در … واقعی مشایعت کننده ائمه باشیم و پای خود را در حد توان و لیاقت جای پای آنها بگذاریم که البته لیاقت میخواهد و سعادت و امروز اگر میخواهیم که ما زحمات ائمه اطهار به هدر نرود، اولاً باید بدانیم که ائمه برای چه منظوری با حاکمان زمان خود در ستیز و جنگ سیاسی و تبلیغاتی بودند، ائمه تمام تلاش و همّشان این بود که در رأس حکومت اسلامی و حاکم جامعه مسلمین باید کسی باشد که آگاه به تمامی مبانی اسلام باشد تا حکومت عدل الهی را در اجتماع اسلامی پیاده کند و این کسی نمیتواند باشد جز خود ائمه و در زمان غیبت امام زمان (عج) آگاهترین فرد مسائل اسلامی و نزدیکترین شخص از هر حیث به اسلام اصیل، در زمان ما این شخص جلیلالقدر وجود پرفیض امام امت می باشد؛ یعنی تمام ائمه تلاش نمودهاند که جامعه اسلامی به یک وضعی برسد مثل وضعیت فعلی ایران اسلامی و برای همین است که امام امت میفرمایند حفظ نظام جمهوری اسلامی از اهم واجبات است حتی از نماز شما واجبتر است؛ یعنی امروز حفظ آرمانهای جمهوری اسلامی و گوش دادن به اوامر امام خمینی ادامه دادن راه چهارده معصوم و ائمه اطهار است.
ضمن سلام محضر والای مادر گرانقدرم که شایسته اسمش میباشد و قابل احترام است و خدمت برادر عزیز آقای بهرام و عوض آقا، سیاره خانم و ملیحه خانم حسین آقا که زحمت کشیدند و نامه سومش و اولش به دست بنده رسیده است و فاطمه خانم و زهرا خانم و طاهره خانم و آقایان بزرگوار محمد اقا که بنده ارادت خاصی خدمت ایشان دارم و آقای مرتضی و مجتبی سلام خاص دارم در ضمن به کلیه برادران بسیجی من جمله حمزه ناصر و علی رضا و حمید و سعید داود عوض سلام برسانید و به تمام فامیلها سلام برسانید غیر از آقا جلیل ۶ نفر دیگر از بچه ها آق تپه اینجا هستند و بچه های آشنا و دوست اینجا زیاد است و اینجا به بنده خیلی خوش می گذرد و این را جداً عرض می کنم اینجا راحتر از آقتپه هستم ودرس می خوانم و امتحان می دهم از دوستان هم چادری که معلم هستند درس می گیرم.»
مورخ هجدهم خردادماه ۱۳۶۷
ساعت ۶:۰۹ دقیقه بعد از ظهر
- شهدا کسانی را که دوست دارند، شفاعت می کنند
ضمن سلام به عرض میرسانم که این سومین نامهای است که برای شما می نویسم و سومین منبری است که برای شما می روم البته می دانید که از گفتن منبر رفتن شوخی میکنم و من لایق نمیباشم برای شما منبر بروم و توصیه بکنم خود شما بهتر این میدانید ولی مسئلهای که هست این است میگویند که نامه باید حال و بیانکننده مطلب قابل استفادهای باشد و برای همین اینها را مینویسم.
به نام خدای سبحان که الطافش در حق مخلوقات زیاد و روشن است. خدائی که مالک همه چیز است و مالک دنیا و آخرت است خدائی که روز محشر را بهپا خواهد داشت و آن روز، روزی است که همه جمع خواهندشد و از وحشت آن روز کسی متوجه پدر و مادر و برادر و دیگر اقوام نخواهد شد در این روز فقط پیامبران و ائمه و شهدا از مقام شامخ و بزرگی و از مقام شفاعت برخوردار خواهند بود و شهدا برای پدر و مادر و برادر و خواهر و سایر کسانی را که دوست دارند شفاعت میکنند و در بهشت که خداوند میفرماید: ای شهید، وارد بهشت شو با همان لباس خون آلود میایستد و میگوید: خدای من پدر و مادرم و سایر اقوام و دوستان راداشتم و با شفاعت شهید در آنروز هولناک که قرآن وصف میکند و حالات آنروز را بیان میکند که بیاندازه سخت و وحشتآور است نه تنها خود شهید بلکه نزدیکانش بدون حساب وارد بهشت خواهند شد.
با سلام به محضر مقدس دوازدهمین گوهر تابناک آسمان ولایت و امامت حضرت قائم آل محمد (ص) این امامی که وجودش برکت است و ما باید برای تعجیل در ظهورش همیشه دعا کنیم و با سلام بر شهدا از کربلای حسین (ع) تا کربلای ایران که همه با یک مقصد و برای یک منظور شهید شدند و آن مقصد احیای اسلام حقیقی و ناب محمدی است و خداوند ما را ادامهدهنده راه شهیدان قرار دهد که در روز جزا و در محشر شرمنده آنها نباشیم و به حسین بگوئید که ما طالب خون تو بودهایم و دوستدار تو در جهان بودهام و هم اکنون هم دست نمیکشم و با سلام و درود بیکران به محضر یگانه نایب امام زمان حضرت امام خمینی.
و با درود و سلام بیکران به محضر مادر بزرگوارم برادر عزیز خواهر گرانقدر و آقای عوض آقا برادر بزرگ ما و زن داداش و حسین آقا و علی آقا و فاطمه خانم و محمد آقا گرامی و عزیز همه و آقایان مرتضی و مجتبی و خانمی زهرا و طاهره عرض ادب مخصوص خدمت همه شما دارم. حال اینجانب، خوب است و با چند نفر آدم مومن و مخلص و با خدا در یک جا زندگی میکنیم و به ما خیلی خوش می گذرد. اینجا انسان نسبت به شهر خیلی راحت است. خیلی بهدرس و مطالعه در اینجا میرسد و بهترین پتوها و غذاها در اختیار میگذارند و جای استراحت خوبی است شما هیچگونه نگران من نباشید به بچههای بسیجی سلام برسانید و در جواب نامه از اوضاع و احوال محل بنویسید و اگر نامهای از جایی برای من آمد، در جواب نامه ای که برایم مینویسید، بنویسید که یک چنین نامه ای برای ما آمده است ولی خود نامه را نفرستید. خداحافظ .
حسن
هفتم خرداد ماه ۱۳۶۷
- شهیدی که منتظر نتیجه کنکورش بود
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض ادب به محضر ائمه اطهار و اولیاء الهی و حضرت حجت و امام امت و بر تمام شهیدان که با نثار جان خویش اسلام را حفظ و زنده نگهداشته اند، به استحضار مادر عزیز و گرامی میرسانم که عذر میخواهم از اینکه زیاد نامه مینویسم و مزاحم میشوم و سر مبارکتان را بهدرد می آورم فکر میکنم این ششمین نامهای است که برای شما مینویسم این نامه را میخواستم توسط برادر جلیل ناصرخاکی برایتان بفرستم ولی فراموش شد و ایشان آمدند برای مرخصی، ضمن اینکه مادر عزیز از شما استدعا دارم که به برادرم بهرام و عوض آقا و سایر اعضای خانواده تکتک سلام برسانید و مرحمت فرموده کیف دستی مشکی بنده که مدارک داخلش است و روی کتابهای بنده در جای ظرفی قرار دارد؛ آقا بهرام و یا حسین آقا و یا علی آقا زحمت بکشند بین مدارک و کیف یک برگی هست که این برگه رسید پست کرج است که هنگام پست کردن مدارک برای شرکت در کنکور دانشگاه گرفتهام این برگه را پیدا نموده اگر تا رسیدن این نامه آقا جلیل بودند بدهید آقا جلیل بیاورد و اگر نبود داخل پاکت نامه بگذارید و پست کنید.
انشاالله اینجا امتحان ورود به دانشگاه خواهیم داد که حدود ۲۰ روز دیگر برگزار میشود شرکت نمایم و بهخواست خدا قبول شوم که البته خود ورود به دانشگاه خیلی مشکل است و خیلیها آرزوی ورود به دانشگاه را دارند ولی با توجه به اینکه ما سهمیه دانشگاه زدهایم یعنی از سهمیه رزمندگان استفاده کردهایم به لطف و خواست خدا قبول میشویم و مسئله دیگر اینکه سه نوار (ولایت فقیه امام شناخت استاد مطهری ۲ عدد) که از اموال بسیج مرکز کرج میباشد و داخل یکی از این نوارها قبض عکس سپاه کرج هست که قرار بود هفتم اردیبهشت ۱۳۶۷ عکس را تحویل دهند شما زحمت متحمل شده این نوارها و قبض را به حمزه و یا جلیل و یا سعید و یا ناصر بدهید که هم نوارها را تحویل عقیدتی بسیج مرکز بدهند و خلاصه کلام اینکه اگر جور شد انشا الله یک قطعه عکس و فیش پست کرج را توسط جلیل و یا داخل پاکت نامه بگذارید و پست کنید و عکس را بگیرید و دو قطعه عکس را همراه حکم و فتوکپی شناسنامه به اداره بدهید.
در روز مصاف برد بودن شرط است
آغوش به موج خون گشودن شرط است
برخیز بیازمای خود را چون تیغ
در پهنه عشق آزمودن شرط است
- نامه بهشتی
به محشر هر کسی دارد صدائی در آن صحرا صدای “یا حسین” است
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، خدائی که اداره زندگی را برای بشر برگزیند؛ یکی زندگی دنیاست و طبق حدیث از ائمه اطهار الدنیا مزرعه الاخره دنیا مزرعه و کشتگاه آخرت است در دنیا باید بکاری و در آخرت باید درو کنی؛ یعنی اعمال حسنه و خوب انجام دهی و در آخرت پاداش این اعمال را ببینی و دوره دوم قرارگاه انسان را عالم برزخ قرار داد که این عالم همان عالم قبر است تا روز محشر و در این دوره زندگی اگر انسان باقیات صالحات در دنیا داشته باشد و بازماندگانش برای او خیرات کنند و یا مسجدی بنا کرده باشد؛ در عالم برزخ جواب اینها بر اعمالش اضافه میشود و دوره آنهایی که همان از روز محشر شروع میشود و با سنجش اعمال انسان یا بهشت میرود و یا جهنم میرود ضمناً در عالم برزخ اگر انسان صالح باشد، دری از بهشت به رویش باز میشود و گناهکار باشد دری از جهنم و عرض ادب محضر رسول گرامی اسلام و تکتک ائمه اطهار و خصوصاً امام زمان (عج)، این منتظر که جهان را پر از عدل خواهد کرد و ما بر ظهورش در همه جا و همیشه دعا کنیم و با سلام بر تمام شهیدان گلگون کفن و با عرض ادب و سلام به محضر پر فیض امام است، خمینی بتشکن این فریادگر خستگیناپذیر که طبق روایات و احادیث و اطاعت از او، اطاعت از امام زمان و رسول اکرم (ص) و در نهایت اطاعت از خداست.
با سلام به محضر شما مادر عزیز و گرامی و مورد احترام ما و برادر بزرگم آقای بهرام و آقای عوض میرزائی برادر بزرگ همه ما و خواهر عزیز و مؤمنه ام و زن داداش محترمهام و فاطمه خانم این دومین خواهر ما و حسین آقای حزبالهی و بسیجی و علی آقای با ایمان و مقتدر و محمود آقای که سرور همه خصوصاً بنده است و نور چشم ماست و آقایان مرتضی و مجتبی این دو بازوی نیرومند محمد آقا و دو عزیز دیگر یعنی زهرا خانم و طاهره خانم عرض ادب خدمت همه شما دارم این چهارمین نامهای است که برای شما مینویسم و سرشما را به درد میآورم. خدا نگهدار، من حالم بسیار خوب است. ضمناً همگی که هستیم یعنی میاندوآب پشت هشترود است و جای بسیار خوش آب و هوائی است و عین آقتپه است.
ارادتمند شما
هفتم خردادماه ۱۳۶۷
- نامه ۵
به نام او که همتایی در جهان هستی ندارد و همه چیز در روی زمین و همه عالم در برابر آن خاضع است. او الله مقتدری است که قدرت بر همه چیز دارد. گردش فلک و تحولات و دگرگونیها به ید قدرت اوست. او صبوح است و قدوس و ما باید برای این همه جلال و عظمتش و این همه الطاف و کرامات که در حق ما جاری داشته است.
او را سپاس و شکر گوئیم و همیشه ذکر او را بگوئیم و یاد او کنیم و عبادتش کنیم برای اینکه او شایسته عبادت و پرستش و شکرگزاری است و تازه برای اینکه او به ما حال این را میدهد که سپاس بگوئیم، برای همین هم او را باید شکر کنیم چون ما که از خودمان چیزی نداریم هر چه هست، از آن اوست و اوست که حالها را دگرگون میسازد و ما باید از او بخواهیم که حال ما را به نحو احسن و به حال خوب که بتوانیم در صراطش قدم برداریم، عطا فرمایید. انشاءالله.
ضمن عرض ارادت و سلام بر تنها کسانی که آنها امید داریم که شفاعت ما را بکنند به روز جزا که چهارده معصوم میباشند که ائمه هم زمانی شفاعت میکنند که واقعاً شیعه آنها باشیم و حق آنها را بشناسیم و بفهمیم که آنها برای چه در این دنیا این همه مظلوم واقع شدند و از جانب حکام زمانه مورد ظلم و ستم قرار گرفتند و زندانهای طولانی را تحمل کردند در میدان نبرد و در محراب عبادت و در حال مصاف عملی و علمی توسط شمشیر زهر آلود به شهادت رسیدند، همه اش برای این بود که زحمات جدشان رسول اکرم به هدر نرود و اسلام ناب زنده بماند و حاکم اسلام شناس واقعی و خدائی بر مردم حکومت کند یعنی کسانی مثل خود ائمه و یا رهرو واقعی آنان که در زمان ما و در حال حاضر آن شخص پرعظمت که بهحق پیرو ائمه و فرزند زهرای مرضیه است. امام خمینی (ره) میباشد پیام او پیام حسین (ع) است و دشمن او دشمن حسین (ع) است و ما خدا را شکر میکنیم که خمینی رهبری عالیقدر داریم و از خدا میخواهم که بر دشمنانش اگر قابل هدایت نمی باشند، محو و نابود گردند.
ضمن عرض سلام به حضور و محضر پر ارزش مادر ارجمندم و برادر بزرگم آقای بهرام و برادر بزرگ و گرامیم آقای عوض آقا و خواهر محبوبه امسیاره خانم و زن برادر خوب و مؤمنهام خانم ملیحه و برادر عزیز و نور چشمم حسین آقا و علی آقا و محمد آقا و آقای مرتضی و مجتبی و فاطمه این دومین خواهر خوبم و زهرا و طاهره این عزیزان که همگی مورد علاقه و محبت این بنده حقیر میباشند و همه را دوست دارم بی چیز و شرط باری اگر از روی لطف و کرم خواستار جویای حال حقیر باشید؛ بحمد و ثنای الهی حال من بسیار خوب است و الان که نامه می نویسم روز سه شنبه مورخ چهاردهم اردیبهشت ۱۳۶۷ است و بنده جایی هستم که خیلی با صفاست؛ یک حفرهای است داخل سنگهای این کوهها و من اینجا درس میخوانم و اگر در “آق تپه” دنیا را بههم میزدیم یک همچنین جایی برای درس خواندن پیدا نمیکردم بالاخره خدا را شکر میکنم ضمناً پیروزی رزمندگان اسلام را در جبهههای جنوب و شلمچه تبریک عرض میکنم ما هم مثل شما از رادیو اخبار را میشنویم. ضمناَاین هشتمین نامهای است که برایتان مینویسم و دو تا نامه از شما بهدست من رسیده مرحمت کنید نامههایی که بنده می فرستم، نگهداری کنید و گم نکنید. ( والسلام)
اگر دایی اسد به مرخصی آمده وبه ده رفته برای من در جواب نامه بنویسید و به تمامی فامیلها و دوستان و همسایه ها و خصوصاً عزیزان بسیج سلام برسانید.
ارادتمند شما حسن قاسمینژاد
بیست و چهارم خرداد ماه ۱۳۶۷
نمایه محتوا : آرشیو سایت گردان حضرت علی اکبر(ع)