شهید داود آهنگر سله بنی

نام: داود

نام خانوادگی: آهنگر سله‌بنی

نام مادر: زبیده

نام پدر: محمد حسن

تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۱۰/۵

محل تولد: فیروزکوه

وضعیت تاهل: متأهل (۱ دختر)

میزان تحصیلات: پایان دبستان

سن: ۲۴ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۷

محل شهادت: جفیر

عملیات: خیبر

گردان: حضرت زهیر

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: فیروزکوه، بهشت فاطمه

زندگی‌نامه

شهید داوود آهنگر دیماه ۱۳۳۸، در روستای سله‌بن از توابع شهرستان فیروزکوه دیده به دنیا گشود. پدرش محمدحسن، نجاری می‌کرد و مادرش زبیده نام داشت.

وی دوره ابتدایی را در همان روستا گذراند و سپس به علت نبودن مدرسه راهنمایی در دیار خود، به حرفه خیاطی روی آورد.سه ماهه پاییز و زمستان را به تهران می آمد و خیاطی می کرد تا کمک خرج خانواده باشد، سه ماهه بهار و زمستان هم به کار دامداری و کشاورزی مشغول بود.

سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت سربازی فراخوانده شد و در شهرستان تربت حیدریه مشغول آموزش شد. بعد از پیروزی انقلاب با اتمام رسیدن دوره آموزشی به تهران انتقال یافت و در کمیته دپو مشغول انجام وظیفه شد.

وی در مدت خدمت مقدس سربازی در قسمت آتش نشانی دپو مشغول بود و علاوه بر ماموریت محوله در قسمت کتابخانه نیز خدمت میکرد تا اینکه خدمت سربازی اش به پایان رسید.

او در سال۱۳۶۰ ازدواج کرد که ثمره آن یک فرزند دختر بود.

داوود که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافته بود، هفتم اسفند ۱۳۶۲، در جفیر در آتش عشق پروردگارش سوخت و به فیض شهادت رسید.

وصیت‌نامه

وصیت‌نامه شهید داود آهنگر

 

الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ

آنانکه ایمان آوردن و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا بمال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران دو عالمند.

(سوره توبه، آیه ۲۰)

بنام الله که هیچ شریکی ندارد و بی همتا است و یاور مستضعفین جهان است بنام خالق یکتا وصیت خود را آغاز مینمایم و انشااله امیدوارم بدور از هر گونه کبر و غرور و خود خواهی بوده باشد.

بسم اله الرحمن الرحیم

لبیکیا حسین جان  لبیکیا حسین جان، لبیکیا مهدی جان لبیکیا خمینی جان ای حسین زمان، لبیک ای پرچم داران توحید.

و اما شما ای پدران و مادران، خواهران و برادران، همه و همه، امروز خداوند حجتش را بر ما تمام نموده و هیچگونه راه فرار نداریم و ما امروز همه مسئول هستیم و باید این حسین زمان را یاری نمائیم. این حسین زمان این پیر جماران و اینیاور مستضعفین جهان را یاری نمائیم و از آن کسانی نباشیم که این چند روز دنیا ما را گول بزند و در این موقع از زمان، به فکر خوردن و خوابیدن باشیم.

و اگر امروز ما فقط به فکر خود باشیم خیانت بزرگی است به اسلام و قرآن کریم. اگر چنین باشیم فردا جواب پیغمبر خدا را چه بگوئیم و جواب علی و حسن و حسین و فاطمه را چه بگوئیم؟ فاطمه ای که اینهمه رنج برای اسلام دید می خواهیم جواب مهدی فاطمه را چه بدهیم و جواب پیر جماران و جواب این همه شهیدان را؟ آیا جوابی داریم؟ جواب آن طفل معصومی که همیشه چشمش به در خانه است و منتظر است کی بابایش از جبهه می آید و جواب آن مادران داغدیده و آن عروس شوهر مرده و جواب آن پدران قد خمیده.

فقط دو راه داریمیکی اینکه با خون خود اعلای حق کنیم و یا اینکه آزادی کربلای عزیز و قدس عزیز و دیگر راهی نداریم. و هرگز ما مثل آن کوفیان نیستیم که این زاده زهرا را تنها بگذاریم و هرگز نمی گذاریم که خون اینهمه شهیدان پایمال شود انشالله،

و من کوچکتر از آن هستم که بخواهم نصیحت کنم و به عنوان سفارش و یادآوری میگویم که مبادا مسجد را تنها بگذارید.و فردای قیامت این مسجد از ما شکایت کند و اینجا است که امام می فرماید: از فانتومها نترسید از خالی بودن مسجد بترسید. و جبهه این دانشگاه تربیت و انسانسازی را هم فراموش نکنید. و دعای توسل و دعای کمیل را هر چه با شکوه ترا اجرا نمائید چون ما هر چه داریم از همین دعاها و مسجدها داریم.

و شما ای پدر و مادر و همسرم از شهید شدن من خوشحال باشید و این خوشحال بودن شما مشت محکمی است بر دهان شرق و غرب و مزدوران داخلی، و بدانید که من این راه را با آگاهی کامل انتخاب نمودم و شما را سفارش میکنم به امر ولایت فقیه که همان خط اسلام و قرآن است.

برای من شام، هفتم و چهلم هیچ چیز ندهید هر چه میخواهید بدهید به رزمندگان اسلام.

و شما ای برادران و دوستانم اسلحه آغشته به خون مرا بگیرید و نگذارید که در زمین بماند و در عزای من گریه نکنید و ناراحت نباشید. اگر میخواهید گریه کنید بحال آن آقائی گریه کنید که بدنش ۳ شبانه روز در بیابان بود.

و چند تذکر به همسرم، و اما تو ای همسرم و ای وارث زینب علیها سلام شما امروز رسالتی عظیم بدوش داریدیکی پیام خون شهیدان و یکی تربیت فرزندم، فرزندی باید تربیت کنی که لایق اسلام باشد.

و به تو سفارش می کنم در تربیت فرزندم و همانطوری که نامت فاطمه است، امیدوارم که درس یک زن بودن را از حضرت فاطمه علیه السلام یاد گرفته باشی و آبرو برای فاطمه باشید و فقط به فکر آخرت باش و در آنجا پیش حضرت فاطمه روسفید هستی. این دنیا جای آزمایش هست و خوشا بحال کسانی که امتحان خوبی دادند و رفتند. جان مریم و جان تو، دیگر سفارشی نمی کنم.

خدایا مرگ مرا در راه خودت قرار بده و شهادت را نصیبم گردان.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

نمایه محتوا: بازتولید (جمع‌آوری اینترنتی و فضای مجازی)

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

درباره شهید

کربلا در کلام شهیدان

فرازهایی از وصایای شهدای لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) در ارتباط با کربلای سیدالشهدا(ع)

درباره شهید

چون دُرّ

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید: زیاد اهل تعریف کردن نبود. هرچه از او می‌پرسیدی به جوابی کوتاه بسنده می‌کرد. گاهی که به

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search