شهید رحمت الله کُرد

نام: رحمت الله   |   نام خانوادگی: کُرد نیرسی

تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۱۲/۱۸   |   محل ولادت: چالوس   |   سن: ۲۳

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۲   |   شهادت: عملیات خیبر

مزار: گلزار شهدای روستای نیرس چالوس

 

زندگینامه شهید رحمت الله کُرد نیرسی

عملیات خیبر در اسفند ماه سال ۶۲ اولین عملیات آبی خاکی در دفاع مقدس بود و آماده سازی جزایر مجنون برای عملیات، کار طاقت فرسایی بود و عملیات در هورالعظیم نیاز به کار اطلاعاتی و شناسایی پیچیده داشت.

از یک سو فاصله زیاد جبهه ما با دشمن و از سوی دیگر منطقه نیزار و با طلاقی هورالعظیم و جزیره مجنون کار عملیات را مشکل می‌کرد و کلید عملیات شناسایی دقیق مواضع و موانع دشمن بود. نقش بچه های اطلاعات عملیات در این میدان از همه با اهمیت تر به نظر می‌رسید.‌ عبور از کیلومترها نیزار با همه مشکلات و رسیدن به منطقه دشمن کار آسانی نبود و نیاز به شجاعت و جسارت بالایی داشت و شناسایی دقیق و انتخاب راه کارها برای عبور امن و با حداقل تلفات نیروهای عمل کننده نیاز به دقت و وسواس زیاد داشت.

لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام از جمله یگان‌هایی بود که باید در جزیره مجنون و در عمق جبهه دشمن عملیات می‌کرد و وظیفه شناسایی محدوده عملیاتی این لشکر با سردار دلاور اطلاعات عملیات شهید رحمت الله کُرد نیرسی بود. دقت، سرعت و تعین بهترین راهکارها برای حمله به دشمن از ویژگی های شهید کُرد بود.

ایمان و اخلاص بالای این عزیز آرامش بخش فرماندهان و رزمندگان بود. حماسه شهید کُرد در عملیات خیبر از زبان همرزمانش شنیدنی است و او بود که در این کارزار آسمانی شد و در زمره فاتحان خیبر قرار گرفت.

سردارشهید رحمت الله کرد نیرسی فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام در تابستان ۱۳۳۹ شمسی مصادف با شامگاه ۲۱ رمضان ۱۳۸۰ قمری در روستای نیرس از توابع شهرستان چالوس در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. خانه کوچک کاهگلی آنها فقط یک اتاق داشت که ۱۰ نفر در آن زندگی می کردند. پدرش با تمام زحمات و مشقاتی که می کشید، روزی بیشتر از ۳ تومان درآمد نداشت و زندگی به زحمت می‌گذشت.

رحمت از مدرسه که برمی‌گشت بلافاصله تکالیف را انجام می داد و اگر فصل تابستان بود می‌رفت سراغ پدر تا در کشاورزی کمک او باشد. وقتی دوران ابتدایی را به پایان رسانید به‌علت اینکه مدرسه راهنمایی در روستا نداشتند به همراه برادر بزرگترش به تهران عزیمت کرد تا هم کاری برای خودش دست و پا کند و هم کمک خرج خانواده‌اش باشد. او در کارگاه تراشکاری مشغول به‌کار شد و بعدها به کار آهنگری روی آورد. ۱۸ ساله بود که با مطالعه کتاب‌های شهید مطهری با انقلاب امام آشنا شد. رحمت الله در راهپیمایی علیه رژیم طاغوت شرکت می‌کرد و اعلامیه های حضرت امام را پخش می‌کرد تا اینکه در یکی از راهپیمایی ها گلوله ای پلاستیکی به چشم چپ او اصابت کرد و مصدوم شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با جان و دل در خدمت حفاظت از انقلاب بود.

پس از شکل گیری سپاه پاسداران درسال ۵۸ به عضویت این نهاد مقدس درآمد و لباس سبز پاسداری را بر تن نمود. او ابتدا در واحد گزینش سپاه تهران مشغول شد و به علت توانایی بالایی که داشت مسوولین اطلاعات سپاه تهران او را به عنوان نیروی مستعد در امور اطلاعات عملیات تشخیص داده و برای آموزش اطلاعات عملیات به پادگان امام حسین (ع) اعزام و پس از اتمام دوره به جبهه اعزام شد. شهید رحمت اله با تاسیس تیپ سیدالشهدا علیه السلام در سال ۶۱ به این یگان پیوست و به عنوان مسوول تیم شناسایی اطلاعات عملیات در عملیات والفجر مقدماتی وارد شد و با شرکت در عملیات‌های والفجر مقدماتی، والفجر یک و ۲ بارها به سختی مجروح شد.

بعد از عملیات والفجر۲ با شناختی که مسئولین وقت لشکر از شهید رحمت اله داشتند و تجربیات گران‌بهایی که در زمینه اطلاعات عملیات کسب کرده بود مسئولیت واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام به ایشان سپرده شد. با اینکه چنین مسئولیتی در آن زمان کار ساده ای نبود و هر کس توان انجام چنین کار مشکلی را نداشت اما رحمت الله با توکل و ایمانی که به خداوند داشت این مسئولیت را تا زمان شهادت برعهده گرفت. و با دقت تمام کارهای شناسایی خطوط دشمن را انجام داد.

شناسایی عملیات خیبر در سال ۶۲ یکی از مأموریت های شهید کرد بود که با درایت خاصی انجام داد و سرانجام در تاریخ ۱۲اسفند ماه سال ۶۲ در حالی‌که به‌وسیله موتور در خطوط مقدم جزیره مجنون تردد می کرد و محور عملیاتی را کنترل می نمود با تیر مستقیم دشمن که به صورتش اصابت کرد و سپس در اثر بمباران شیمیایی شربت نوشین شهادت را با تمام وجود نوشید و پیکر مطهرش نیز در روستای نیرس زادگاه خویش در کنار دوستان شهیدش جای گرفت.

 

گزیده‌ای از وصیت نامه شهید رحمت الله کُرد

بسم الله الرحمن الرحیم

با یقین و اعتقاد کامل به یگانگی خداوند تبارک و تعالی و نبوت حضرت رسول اکرم (ص) و امامت معصومین از امیرالمؤمنین علی (ع) تا حضرت بقیه الله و ادامه آن ولایت فقیه که در عصر ما فرزند گرامی حضرت زهرا (س) امام خمینی (ره) می باشند و اعتقاد به معاد و حیات ابدی این وصیت نامه را می نویسم.  شهادت مرگی است که عاشق به لقاءالله آگاهانه آن را می پذیرد، مرگی نیست که کسی تحمیل کند بر عاشق .

آنانکه ره عشق گزیدند همه

در کوی شهادت آرمیدند همه

من خود را لایق این مقام (شهادت) نمی دانم و چنین هم می باشد زیرا اگر داشتم تا بحال توفیق آنرا می یافتم. «اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک» خدایا این بنده گناهکار و ذلیل تو است، که از تو توفیق شهادت در راه خودت را می خواهد. خدایا خودت فرموده ای که: «ادعونی استجب لکم» خدایا من می خواهم شما هم اجابت بفرما، آمین.

خدایا برای بنده گناهکاری چون من چه چیزی می تواند جبران گناهان گذشته را بکند، جز اینکه از ناحیه تو ای خدای غفور ای ارحم الراحمین توفیقی که همان است که خودت بخواهی (یعنی شهادت) را نصیب من بفرمایی.

و اما بعد… از پدر و مادرم می خواهم که مرا حلال کنند و از خطاهایم بگذرند و از دعای خیر مرا بی نصیب نفرمایند و از خدا بخواهند که مرا قبول بفرماید.

همچنین به همسرم می گویم که زینب و خدیجه را تربیت اسلامی نمائید و تا حد امکان تحصیل علم نمایند و اگر می توانند تحصیل علوم دینی نیز داشته باشند، از پدر و مادر و اهل خانواده و تمامی مؤمنین خصوصاً نزدیکان می خواهم که خود را وقف اسلام و مسلمین نمایند و از امام امت دست نکشند و جنگ را فراموش نکنند. آبروی اسلام و جمهوری اسلامی و امت اسلامی به این جنگ بسته است، از برادرانم و همه مؤمنان می خواهم که تا دیر نشده خودشان را تزکیه کنند و گرنه دیر است، ظاهراً بنده از نظر عبادی بدهکار نیستم مگر ۲ روز روزه، کتابهای موجود را اول به برادران بعد نزدیکان و سپس به کتابخانه اسلامی اهداء نمائید. و اگر کسی ادعای طلبکاری نمود به او بدهید. در آخر آرزوی پیروزی کامل رزمندگان اسلام بر کفر جهانی و سعادت و سلامت همه مؤمنین را خواهانم.

 

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search