شهید سعید اربابی

شهید سعید اربابی

نام پدر: مصطفی

نام مادر: ام لیلا

ولادت: ۲۵ مرداد ۱۳۵۰

محل تولد: شمیران

سن: ۱۵ سال

شهادت: ۱۳ دی ۱۳۶۵

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای ۵

گردان: حضرت علی اکبر(ع)

مزار: تهران – لویزان – امامزاده پنج تن

#آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

زندگینامه شهید سعید اربابی

سعید اربابی بیست و یکم مرداد ۱۳۵۰، در شمیران چشم به جهان گشود. پدرش مصطفی، فروشنده بود و مادرش، ام لیلا نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

وی ۱۳ دیماه ۱۳۶۵، در شلمچه به شهادت رسید.

پیکر مطهر و بی سر شهید سعید اربابی در اسفند ماه ۶۵ و گذشت بیش از یکماه از تاریخ شهادت، به آغوش خانواده بازگشته و در گلزار شهدای امامزاده پنج تن لویزان به خاک سپرده شد.

#آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

وصیتنامه شهید سعید اربابی

بسم رب اشهدا و الصدیقین
و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و اثمرات و بشر اصابرین الذین اذا اصابتهم  قالوا انا لله و انا الیه راجعون ( در آینه بیازماییم شهدا را)
با سلام خدمت درگاه آقا امام زمان و سلام خدمت نایب بر حقش آقای اسلام امام خمینی و سلام بر سالار شهیدان آقا امام حسین .
بار خدایا ما را با شهدای کربلا محشور بفرما بارخدایا هرچه زودتر ما را به کربلای حسینی نزدیک فرما . پروردگارا به اسمت آقا امام خمینی امام امت را تا انقلاب حضرت مهدی نگه دار.
با سلام خدمت پدر و مادر و برادر و خواهر عزیزم و غیره امیدوارم که این بنده ی حقیر را حلال نموده و من را ببخشید و از مردم محل هنگامی که جنازه ام بر لویزان وارد می شود از مردم برای من حلالیت بگیرید . و ای مادر و پدر متاسفم که نتوانستم زحمات شما را جبران کنم و تو ای مادر که شبها بر بستر برای من شب زنده دار بودی و تو ای پدر که شبها من را در بستر می گرفتی و یک بوسه بر من می زدی مرا حلال کنید همه و همگی ، دلم می خواهد که هنگامی که شهید می شوم برای من پیراهن مشکی نپوشید و چراغانی نکنید و من را بر روی امیر دفن کنید. در ضمن ساعت دستیم را به برادر بدهید و در مجلس ختم و شب هفت و غیره به مردم بگویید اگر کسی از چیزی می خواست یا پول به او بدهید خداوند شما را توفیق دهد. والسلام
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله بل احیاء و عند ربهم یرزقون.

۳۰ مهر۱۳۶۵

#آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

One Comment

  1. ۴ تیر ۱۴۰۱ at ۱۲:۰۹ ب٫ظ

    سید حسین حسینی از استان بوشهر شهرستان جم بخش ریز

    پاسخ

    سلام و درود به ارواح طیبه شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا و انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی هشت سال دفاع مقدس. از خدا می‌خواهم که این حقیر را رهرو شهدا قرار دهد و تا آخرین لحظه عمر از راه شهدا منحرف نشوم ان شاء الله. بنده هم از یادگاران دوران دفاع مقدس هستم ولی لیاقت شهادت نداشتم و جا ماندم. امیدوارم که خدا این توفیق را نصیبم گرداند که جزء کاروان شهدا گردم ان شاالله. خداوند روح شهدای مدافع حرم را شاد گرداند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search