شهید سید جلال الدین شرق آزادی

شهید سید جلال الدین شرق آزادی

نام مستعار: جمال

نام پدر :  سیدجواد

نام مادر: فاطمه

تاریخ تولد : ۱۳۴۳/۱۲/۱۴  /  1344

محل تولد :  تهران

تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۳  /  1362/12/15

محل شهادت :  جزیره مجنون

سمت: تخریبچی – فرمانده اطلاعات و عملیات

رجعت و خاکسپاری: مهرماه ۱۳۷۶ (۱۵ سال پس از شهادت)

مزار: تهران – بهشت زهرا(س) – قطعه ۲۴

 

زندگی‌نامه شهید سید جلال الدین شرق آزادی

شهید سید جلال الدین شرق آزادی در نیمۀ اسفندماه ۱۳۴۳ در تهران دیده به جهان گشود.

وی که به جمال نیز معروف بود، بعد از انقلاب عضو بسیج شد. با آغاز غائله کردستان به همراه دوستانش عازم بانه شد و شجاعانه با پوشش چوپان برای شناسایی به قلب دشمن می زد.

با نخستین بمباران هوایی دشمن، با دوستانش راهی مناطق عملیاتی جنوب شد.

در اکثر عملیات‌ها شرکت داشت.

سال ۶۱ به همراه جاویدالاثر متوسلیان و همراهانش راهی لبنان شد. یک بار هم به سوریه رفت.

او در طی عملیات ها بارها مجروح شد اما بلافاصله پس از بهبودی نسبی دوباره عازم جبهه گردید. تا نهایتا با سمت تخریبچی و فرمانده اطلاعات عملیات در نیمۀ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون به شهادت رسید.

پیکر مطهرش در منطقه ماند و ۱۵ سال بعد، در مهرماه ۱۳۷۶ به آغوش خانواده بازگشت و طبق خواستۀ خودش در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

چشم انتظار

 مادر شهید سید جلال الدین شرق آزادی:

بارها و بارها برای دیدار با مقام معظم رهبری از سوی بنیاد شهید اقدام کردم؛ اما مثمرثمر نبود.

در نهایت یکبار با منزل تماس گرفتند و ما را برای دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده شهدا، دعوت کردند.

عاشقانه دوست داشتم آقا را از نزدیک ببینم از این رو درخواست دیدار خصوصی کردم. ابتدا نپذیرفتند؛ ولی با اصرارهای من قبول کردند.

چند روز بعد به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتیم. قندی از قندان آقا برداشتم و خواستم تا رهبر دعایی برایم بخوانند و بر روی قند فوت کنند.

در آنجا از آقا خواستم که به منزل ما تشریف بیاورند.

اطرافیان ایشان قول دادند که یک روز برای این دیدار هماهنگ خواهند کرد

من ۱۵ سال چشم انتظار پسرم بودم تا بالاخره آمد…

و حالا ۱۲ سال است که چشم انتظارم تا رهبرمعظم انقلاب قدم در منزل ما بگذارند…

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search