شهید سید علی محمد اعتصامی رنانی

شهید سید علی محمد اعتصامی رنانی

 

نام پدر: عبدالله

نام مادر: جواهر بیگم حسینی

تاریخ تولد: ۱۵ آبان ۱۳۲۶

محل تولد: رهنان / اصفهان

شغل: کشاورز

یگان اعزام کننده: بسیج

تاریخ شهادت: ۲۹ دی ۱۳۶۶

محل شهادت: ماووت عراق

عملیات: بیت المقدس ۲

گردان: حضرت علی اکبر(ع)

مزار: گلزار شهدای کرج – امامزاده محمد

#آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

زندگینامه سید علی محمد اعتصامی رنانی

سید علی محمد اعتصامی سال ۱۳۲۶ در شهر رهنان به دنیا آمد. پدرش که مردی بسیار عابد و پرهیزکار بود، درسنین کودکی علوم قرآنی و مکتبی را به فرزندش آموخت. او از پدر تقوا و ورع به ارث برده بود و بسیار خالص و متدین بود. در کودکی در کارهای کشاورزی به پدرش کمک می کرد.

از دوران نوجوانی به شهرستان کرج می رفت. در سن ۲۰ سالگی به طور کامل به کرج هجرت کرد. در آنجا به کارهای کشاورزی و باغبانی مشغول شد. قبل از رفتن به کرج در حدود یکسال در کارخانه ی صنایع پشم اصفهان مشغول به کار بود.

بعد از انقلاب درآمد کشاورزی خود را تا آنجا که ممکن بود به جبهه ها اهدا می کرد. پسر اولش را در سن ۱۶ سالگی به جبهه اعزام کرد که در عملیات فکه به شهادت رسید و جنازه اش حدود ۲ ماه مفقود بود و پس از گذشت حدود یک سال از شهادت فرزندش خود ایشان در زمستان سال ۶۶ در منطقه ی ماووت عراق به درجه ی رفیع شهادت نایل شد.

ایشان دقیقا یک روز پس از شهادت سید مصطفی اعتصامی، شهید شد.

#آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

وصیتنامه سید علی محمد اعتصامی رنانی

اینجانب به عنوان فردی کوچک و ناقابل به تمامی امت حزب الله وصیت می کنم که پیرو خط امام و پشتیبان محکمی برای ولایت فقیه باشید و نگذارید که خون شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی که درخت اسلام را آبیاری می کند پایمال شود و به هدر رود.

همواره در زندگی صبر پیشه کنید و شعارتان و دعایتان «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا …» باشد. اگر توانستید صبور باشید و در برابر مشکلات مقاومت کنید آنگاه توانسته اید حقی را که شهدا بر گردنتان دارند ادا کنید وگرنه فردای قیامت جوابگوی شهدا خواهید بود.

اگر این جنگ طول کشید جبهه و پشت جبهه را خالی نکنید و از هر کمک جانی و مالی دریغ نکنید.

از فرزندان خود تقاضا دارم وظیفه ای که بر عهده دارند را به نحو احسن انجام دهند و مبادا در شهادت من طوری گریه کنند که منافقان و دشمنان خوشحال بشوند.

از همسر خوبم خواهشمندم که چون حضرت زینب (س) صبر پیشه کند و فرزندانم را طوری تربیت کند که در خط راستین تشیع قدم بردارند.

#آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

خاطرات سید علی محمد اعتصامی رنانی

جلوه هایی از شهید:
مردی بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود. از کمک به فقرا و مستمندان دریغ نداشت. از چهره اش خلوص و نور خاصی می بارید. نماز شب ایشان ترک نمی شد. شب هنگام که از باغ و کارهایش برمی گشت حتماً چند جعبه میوه از دسترنج خود را بدون اینکه شناخته شود به خانه ی فقرا می برد. در طول چندسال چندین مرتبه از کرج به اصفهان می آمد و به صله ی رحم می پرداخت. در خانه ی بسیاری از خویشاوندان برای یادگار درخت میوه ای کاشت و همواره وجود او مایه خیر و برکت بود.

#آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search