شهید عباس آقاخانی نژاد

 نام: عباس   |   نام خانوادگی: آقاخانی نژاد  |   نام پدر: رجبعلی

تاریخ ولادت: ۱۳۴۰   |   محل ولادت: قم   |   سن: ۲۲

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۵/۱۰   |   شهادت: منطقه غرب کشور (مهران) – عملیات والفجر۳

مزار: قم   |   سمت: جانشین گردان حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام

 

زندگینامه شهید عباس آقاخانی نژاد

شهید عباس آقاخانی نژاد فرزند رجبعلی در سال ۱۳۴۰ در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ ۶۲/۵/۱۰ در عملیات والفجر۳ در منطقه غرب کشور (مهران) به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

وصیتنامه شهید عباس آقاخانی نژاد

وصیت نامه

بسمه تعالی

سلام و درود بیکران به پیشگاه مقدّس حضرت بقیّه الله الاعظم روحی فداء و نایبشان امام خمینی مدظله‌العالی.

قال الحسین (ع): «إن کانَ دین مُحَمَّداً لَمْ یَستَقِم الَّا بِقَتلی فَیاسُیُوف خُذینی»

حضرت علی(ع): «در دریای خون شنا کنید تا به ساحل حقیقت برسید.»

امّا بعد: در سال ۱۳۵۸ بود که خط و راه خودم را با یاری ایزد منّان انتخاب نمودم و خدا را شکر می‌کنم با معاصیِ بسیاری که مرتکب شده‌ام باز هم از برکت نصایح امام عزیز به راه کج نرفتم و موفّق شدم که در سپاه اسلام خدمت کنم که دشمنان خارجی اسلام برای نابود کردن اسلام و مسلمین از طریق مختلف به ادّعاهای نابجا پرداختند و پس از چندی به خاک اسلام حمله‌ور شدند و به دین و ناموس و جان و مالشان (مسلمین) تجاوز کردند. تا کم کم با شناخت بیشتر، عاشقِ ستیز کردن با کفّار شدم و عشق لقای حق در من نفوذ کرد. لذا چون با چشم بصیرت و دل به مرور زمان حقایق را تقریباً احساس می‌کردم، به خود گفتم تو اگر بعضی اوقات پیش خود میگویی چرا در سرزمین کربلا برای یاری حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) نبودم تا با کفّار بجنگم تا پای رکاب حضرتش شهید شوم؟ این گود و این هم تو. اگر راست میگوئی و رضایت حضرت سیدالشهدا(ع) را می‌خواهی به اوامر فرزند و نائبشان گوش بده و بعد عمل کن.

لذا برای جنگ با یزیدیان این فریب خوردگان و این از خدا بی‌خبران به جبهه آمدم و خویش راه سرور شهیدان را دیدم و حالا هم نمی‌گویم که فقط شهادت را می‌خواهم به آن خالق یکتا عرض می‌کنم، الهی رضاً برضائک هر چه تو می‌خواهی و به خیر و صلاح ما می‌دانی همانست امّا خوب آرزوی دیدارش را هم دارم هر چند که معرفتش را ندارم و ایمان شهادت در من نیست.

امّا چه کنم؟ دوست دارم با معبودم ملاقات کنم چون یک بندۀ ذلیل و خوار و کوچک که هیچ باری برای سفر خویش آماده نکرده نمی‌تواند از شهادت سخن بگوید امّا اکنون امیدوارم خداوند آن معرفت و ایمان و لیاقت شهادت را به من عطا فرماید و امّا امام که نباید از دعای به ایشان غافل شویم چون هر چه داریم از امام است، که تمام این برکات و این شهادتها و از آتش دوزخ نجات یافتنها و انس گرفتن‌های با یکدیگر و با هم دوست شدن‌ها از امام عزیزمان هست. اگر خدای نخواسته امام نمی‌بود چه می‌شد؟ این سلطنت طلبان شاهنشاهیِ ۲۵۰۰ ساله و این خونخواران تا کی می‌خواستند خون ملّت و ملّتها را بمَکند آیا می‌توانستیم پس از مدّتی اسم مساجد را ببریم و یا پس از مدّتی نام نماز را؟ خدایا چه می‌شد و چه بر ما می‌گذشت؟ خدا می‌داند و بس.

خدایا یعنی جان و مال و ناموسمان در خطر نبودند و آزاد بودند؟ آیا فحشا و منکرات افزایش نمی‌یافت؟ تا آنجایی که شرمم می‌شود بگویم. آیا آن نابخردان قصد خاموش کردن قرآن و اسلام را نداشتند و نمی‌خواستند اسلام را محو کنند؟ آیا آنها نمی‌خواستند نام پر افتخار حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) را محو کنند؟ چرا.

آنها می‌خواستند خداوند متعال را هم محو کنند امّا یکباره شیرمردی انقلابی برخاست و زیر بار ظلم نرفت و فرمود تو (شاه) باید بروی، این امّت اسلام را می‌خواهد این ملّت زورگو نمی‌خواهد تا آنجائی که چند سال و اندی تبعیدش میکنند باز دست از مبارزه برنمی‌دارد  از این کشور و آن کشور آواره‌اش میکنند ولی آن آزادمرد انقلابی خمینی بت شکن ابراهیم‌گونه آن بت را سرنگون کرد و ندای اسلام سر داد و حال می‌بینیم که پشت ابرقدرتهای شرق و غرب به لزره درآمده و هیچ نمی‌تواند بگویند.

امام فرمود امریکا یعنی همۀ کفّار هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. مملکت ما مملکت اسلام است. مملکت ما مملکت قرآن و معرفت است. به قول امام اگر ما از خدا و قرآن بترسیم اینها کی هستند؟ یعنی تمام دنیا با این امّت در جنگ باشد باز هم امّت اسلام پیروز است. امّتی که پشتیبان ولایت فقیه است این امّت آسیب‌پذیر نیست و از غیر خدا ترس و واهمه‌ای ندارد. این امام است که آنقدر شکسته نفسی می‌کند مثلا می‌گوید ای کاش من هم یک پاسدار بودم نکند خدای نکرده خودمان را گم کنیم و بگوئیم ما فلان کردیم و امام را فراموش کنیم و امام را بی‌یار و یاور بگذاریم و این را به خوبی می‌دانم که ما مثل کوفیان نیستیم و ما امام را سرور و آقایمان می‌دانیم و در همه حال و همه وقت دعایش کنید.

امّا سخنی که با پدر و مادرم و اقوام دارم این است که درخت تنومند اسلام احتیاج به خون و آبادی دارد. اگر ان شاءالله سعادت شهادت را خداوندم عطا فرمود اندوهگین مباشید چون خون ما از خون حضرت علی اکبر (ع) رنگین‌تر نیست و کسی که اسلام و حقیقت می‌خواهد باید از جان و مال و فرزند و اهل و عیال بگذرد و همه را در راه خدوند بدهد. امیدواریم خداوند آن پیر شیرمرد را از ما نگیرد و عمرش را تا ظهور حضرت مهدی (عج) آن خورشید تابان طولانی فرماید.

من الله التوفیق و هو المستعان

 

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search