شهید علیرضا حسینی

نام: علیرضا

نام خانوادگی: حسینی

نام مادر: 

نام پدر: رجب‌علی

تاریخ تولد: ۱۳۴۴

محل تولد: کرج

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات: متوسطه (علوم تجربی)

سن: ۱۸ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۵/۱۹

محل شهادت: حاج عمران

عملیات: والفجر ۲

گردان: حضرت زهیر

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: کرج، امام‌زاده محمد

زندگینامه

شهید علی رضا حسینی در سال ۱۳۴۴ در شهر کرج به دنیا آمد و از همان اوان کودکی با اصول و مبانی اولیه مکتب اسلام در خانواده آشنا گردید.

دوران دبستان خود را در یکی از مدارس دولتی کرج (مدرسه سعدی) گذراند و سپس وارد مدرسه راهنمایی شهید محمد منتظری (فاتح سابق) شد. پس از پایان دوران تحصیلی راهنمایی، تحصیلات خود را در رشته علوم تجربی در دبیرستان دهخدا ادامه داد.

وی همواره در کنار درس در مغازه ای که تنها منبع درآمد خانواده اش بود، مشغول کمک به پدر و برادرش می شد. همچنین به علت داشتن روحیه ای مذهبی سعی در شرکت در جلسات مذهبی را داشت و همواره در جلسات قرآن و دیگر جلسه هایی که برای شناخت اسلام تشکیل می گردید، شرکت می کرد و از همین راه توانسته بود آیات و اخبار و احادیث زیادی را در حد توان خود به خاطر بسپارد.

او با شروع حرکت انقلابی مردم با شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه های امام و نوشتن شعار بر روی دیوارها سعی در ادای دین خود نسبت به انقلاب را داشت. بعد از پیروزی انقلاب با حضور در جهاد سازندگی برای کمک به روستائیان اقدام نمود و سپس به عضویت بسیج درآمد.

علی رضا در حالی که به تحصیل مشغول بود، در آبان ماه ۱۳۶۱ برای دیدن دوره های آموزش نظامی ثبت نام نمود و بعد از اتمام دوره به جبهه های غرب کشور و از آنجا به قصرشیرین اعزام گردید و بعد از پایان ماموریت سه ماهه اش برای شرکت در امتحانات به کرج آمد.

مدتی بعد از پایان امتحانات مجدداً تصمیم به رفتن به جبهه گرفت و در تاریخ پنجم تیرماه ۱۳۶۲ به همراه یک کاروان از رزمندگان مجدداً به جبهه های غربی کشور (کردستان) اعزام گردید و در عملیات والفجر۲ با نشان دادن شجاعت های بسیار، بعد از دفع چند پاتک سنگین دشمن، در حالی که با همرزمان خود در سنگر گرد آمده بودند و در حال خواندن دعای توسل  بودند بر اثر اصابت ترکش خمپاره ای که در نزدیکی سنگرشان فرود آمد، جان به جان آفرین تسلیم و به لقاءالله پیوست.

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود فراوان به پیشگاه بقیه الله و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام به شهیدان بخون خفته اسلام از کربلای حسین(ع) و با عرض سلام خدمت خانواده گرامی ام و امت اسلامی.

اینجانب علی رضا حسینی فرزند حقیر شما از اینکه خداوند متعال این سعادت بس والا را نصیب من کرده که مخلصانه در جبهه حق علیه باطل پیکار کنم، بسیار خوشحالم.

این را باید بدانید کسانی که در این راه قدم می گذارند از جان و مالشان می گذرند.

من مطالبی را به پدر و مادرم می گویم و آن اینکه اگر خداوند متعال این بنده گناهکار و ذلیل را قبول کند، ممکن است در این راه شهید شوم لذا تذکراتی را واجب دانستم به شما گوشزد نمایم.

من از پدر و مادر و برادران و خواهرانم می خواهم که در هر جایی که هستید از اسلام و روحانیت پیرو خط امام دفاع کنید و هرگز امام را فراموش نکنید و این را بدانید، ما هر چه داریم از این رهبر داریم و قدرش را بدانیم و برای طول عمرش دعا را فراموش نکنید و اطاعت از امر رهبر واجب شرعی می باشد؛ مگر نه این است که خداوند می فرماید: (أطیعوالله و أطیعوا ألرسول و أولی ألامر منکم)، پس فرامین رهبر را به دقت اجرا کنید.

و دیگر موضوعی را که مهم می دانستم این بود که به منافقین و فرصت طلبان هرگز این مجال را نداده که در داخل صفوف متحد مسلمین رخنه نمایند. با شرکت خود در مراسم مذهبی از قبیل دعای کمیل و توسل و نماز جمعه و جماعت این دشمنان را خوار و ذلیل بگردانید.

و از خانواده و خویشاوندانم می خواهم که اگر من شهید شدم، خوشحال باشید و افتخار کنید و عاجزانه این تقاضا را دارم که اصلاً برای من گریه نکنید که در این صورت روح من شاد می شود، چون راهی را که آمده ایم راه سرخ شهدای اسلام است و ما همه برای انتقام خون حسین(ع) می جنگیم و ما برای هدف حسین(ع) می جنگیم تا حکومت اسلامی در این دنیای پر از ظلم و جور برقرار گردد چون خداوند متعال می فرماید: «و نرید أنّ مُنّ علی ألذین أستضعفوا فی ألارض و نجعلهم أئمه و نجعلهم ألوارثین» (و اراده کردیم بر آن طایفه ضعیف منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار داده و وارث ملک و جاه فرعونیان بگردانیم).

و سیدالشهدا(ع) برای به تحقق رسیدن این هدف والا شهید شد و حال، ما ادامه دهنده این خط سرخ هستیم.

و مطالبی را در مورد خانواده ام و خویشاوندانم گوشزد می نمایم:

۱- از شما می خواهم اگر بدرفتاری از من سرزده مرا حلال کنید و از تمام کسانی را که مرا می شناسند حلالیتم را بخواهید.

۲- کمی پول دارم که از شما می خواهم آن ها را به حساب ۱۰۰ امام واریز نمایید.

۳- نماز و روزه قضا دارم که مقدار آنها زیاد است و نمازها را بخوانید.

۴- اگر شهید شدم از تشریفات جداً خودداری کنید.

۵- بار دیگر عاجزانه از شما می خواهم برای من گریه نکنید.

۶- اگر کسی طلبی از من دارد آن را پرداخت کنید.

والسلام

علیرضا حسینی

نمایه محتوا: بازتولید (جمع‌آوری اینترنتی و فضای مجازی)

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search