شهید علی اکبر آخوندی

نام: علی اکبر

نام خانوادگی: آخوندی

نام مادر: سکینه

نام پدر: حسینعلی

تاریخ تولد: ۱۳۴۹/۴/۳۱

محل تولد: شهرری

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات: چهارم دبستان

سن: ۱۸ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۲/۳۱

محل شهادت: شیخ محمد

عملیات: بیت المقدس۵

گردان : گردان حضرت قاسم (ع)

مسئولیت: تک تیرانداز

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: تهران، بهشت زهرا (س) قطعه۲۷، ردیف۳۵

  • هنرمند بود و خط خوبی داشت.
  • از نخستین کسانی بود که سرزدن به خانواده های معظم شهدا را در محله رواج داد و به یک عادت تبدیل کرد.
  • بعد از عملیات، در سنگر در حال خواندن زیارت عاشورا بودند که به محض تمام شدن زیارت، خمپاره ای فرود آمد و به شهادت رسیدند.

نمایه محتوا : گنجینه ل۱۰ / تولید

زندگینامه

شهید علی اکبر آخوندی در آخرین روز تیرماه سال ۱۳۴۹ در شهرری دیده به جهان گشود. زمانی که به هفت سالگی رسید تحصیلات خود را در مدرسه آغاز کرد و سپس بعد از اتمام دوره ی پنج ساله ی دبستان خود وارد مقطع راهنمایی شد. هنگام رفتن به دبیرستان فعالیت‌های سیاسی اش در پایگاه بسیج محل شکل گرفت و مسئولیت تبلیغات عقیدتی به او واگذار شد. او غالبا شب‌ها شیفت می‌ایستاد و وقتش را با گشت شبانه پر می‌کرد.

هرکجا زمزمه‌ی کاری بود محال بود سروکله ی علی اکبر آنجا پیدا نشود. او از نخستین کسانی بود که سرزدن به خانواده های معظم شهدا را در محله رواج داد و به یک عادت تبدیل کرد. حتی مسئولیت گروهی را برای این امر به عهده گرفت.

از فعالیت های او می توان به شرکت در کلاس های احکام و قرآن و فعالیت های ورزشی چون فوتبال اشاره کرد. به دلیل مهارتی که در خوشنویسی داشت می توانست به خوبی از عهده‌ی کارهای تبلیغاتی، پلاکاردنویسی و امور مربوط بر بیاید و این هنر او بیشتر صرف آگاه سازی و آگاهی بخشی نوجونان نسبت به جبهه و جنگ می‌شد.

تحصیلات او به دلیل شهادت در مقطع چهارم دبیرستان نیمه تمام ماند. وی در سال ۱۳۶۷ در منطقه شیخ محمد حضور داشت و درست زمانی که همراه همرزمان خود خواندن زیارت عاشورا را به پایان رساندند، سنگرشان توسط خمپاره دشمن مورد اصابت قرار گرفت و به فیض شهادت رسیدند.

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search