شهید علی عیوضی

نام: علی   |   نام خانوادگی: عیوضی   |   نام پدر: حسین علی

تاریخ ولادت: ۱۳۳۵/۴/۱۴   |   محل ولادت: ولازجرد اراک   |   سن: ۳۱

تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۴/۱۴   |   شهادت: ماووت

مزار: تهران، بهشت زهرا (س)، قطعه ۲۹، ردیف ۱۴۸، شماره ۱۶

 

زندگینامه شهید علی عیوضی

علی فرزند دوم خانواده بود که در چهاردهم تیرماه ۱۳۳۵ در تهران دیده به جهان گشود. او پسر زرنگ و درسخوانی بود و توانست فوق دیپلم ریاضی اش را بگیرد.

سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد. از او دو دختر و یک پسر به یادگار مانده است.

***

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در نیروی هوایی شاغل بود. در آخرین روزهای سرنگونی رژیم پهلوی، درحالی‌که می‌خواست ترفیع درجه بگیرد، جذب نیروهای انقلابی شد. از همان زمان، فعالیت‌های انقلابی اعم از حضور در تظاهرات و پخش اعلامیه را آغاز کرد. با ورود امام (ره) به کشور شیفته شخصیت والای ایشان شد. به‌گونه‌ای که اگر در میهمانی‌های خانوادگی سخنی علیه امام راحل به میان می‌آمد، محیط را ترک می‌کرد.

***

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از نیروی هوایی استعفا داده و به عضویت کمیته درآمد. هر روز که می‌گذشت بیشتر جذب انقلاب اسلامی می‌شد. به مدت ۲ سال محافظ امام در قم شد.

***

با شروع جنگ تحمیلی به همراه برادر بزرگش خود را به مرزهای کشور رساند. در آن زمان که مشخص نبود جنگ تا چه مدت طول بکشد، می‌گفت «من برای امام، ایران، مردم و قرآن می‌روم.»

۹ ماه از جنگ گذشته بود که به عضویت سپاه درآمد و به‌طور سازمان یافته با لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) فعالیت‌هایش را ادامه داد. در طول خدمتش هرگز به ترفیع درجه یا موقعیت شغلی اهمیت نداد.

خودش را وقف جبهه کرده بود. گاه پیش می‌آمد که مأموریت‌هایش ۶ ماه طول می‌کشید. به همین دلیل فرزند ۲ ساله اش، او را نمی‌شناخت و «عمو» صدایش می‌زد.

سال ۶۰ خداوند فرزند دختر دیگری به او عطا کرد، اما دلبستگی‌ به خانواده و فرزندانش نتوانست او را از هدفش بازدارد.

در مقطعی از جنگ، همزمان با علی، دو برادر دیگرِ او نیز در جبهه بودند.

علی بسیار متواضع بود. بارها در جبهه مجروح شده بود اما به خانواده چیزی نگفته بود. او فرمانده یکی از گردان های لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام بود و حتی همسرش این موضوع را نمی دانست.

***

سال ۶۶ زمانی که در جبهه بود، خبر به دنیا آمدن پسرش را شنید و گفت: «این پسر آخرین فرزندم است. دوست دارم نام او را محمد مهدی بگذارم.»

سرانجام مدتی بعد در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۶ حین عملیات در ماووت بر اثر ترکش خمپاره مجروح شد و در حین رساندن به بیمارستان صحرایی به شهادت رسید.

 

وصیتنامه شهید علی عیوضی

شهید علی عیوضی وصیتنامه خود را به دوست همرزمش سپرده بود تا بعد از شهادت، به دست خانواده اش برساند، اما وصیتنامه حین عملیات گم شد.

البته شهید همیشه توصیه های لازم را به خانواده می نمود. ایشان به کرّات به همسرش بر روی حفظ حجاب و صبوری سفارش می کرد.

برای مادر و خواهر خود نیز همرزم شهیدش را مثال می زد که داماد سه روزه بوده و به جبهه آمده و شهید شده بود. می گفت: «او برای دفاع از کشور در بهترین‌ روزهای زندگی‌اش، خود را به جبهه رساند. من هم اگر به شهادت رسیدم گریه نکنید تا با دیدن اشک‌های شما دشمن شاد نشود. افتخار کنید که در راه اسلام من به شهادت رسیده‌ام.»

 

گالری تصاویر


سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search