نام: علی
نام خانوادگی: معطری
نام مادر: طاهره
نام پدر: غلامرضا
تاریخ تولد: ۱۳۴۴
محل تولد: شهر ری
وضعیت تاهل: مجرد
میزان تحصیلات: سوم دبیرستان
سن: ۱۸ سال
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱/۲۱
محل شهادت: فکه
عملیات: والفجر۱
گردان: حر
یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام
مسئولیت: بسیجی، تک تیرانداز
مزار: بهشت زهرا، قطعه ۲۷، ردیف ۱۳۶، شماره ۱۱
نمایه محتوا: گنجینه ل۱۰
زندگینامه
شهید علی معطری سال ۱۳۴۴ در شهر ری پا به عرصه وجود نهاد.
سال ۱۳۵۱ وی با رسیدن سن هفت سالگی با علاقه وافری که به درس و علم داشت راهی مدرسه ابتدایی موحدی شد و پس از موفقیت در دوره ابتدایی در سال ۱۳۵۶ راهی مدرسه راهنمایی امام حسن عسگریع شد. سال ۱۳۵۹ راهی دبیرستان شد و از همان سال فعالیت های سیاسی خود را آغاز کرد.
او فعالیت های سیاسی خود را با حضور در بسیج پایگاه مسجد محله خود آغاز نمود و در گشت های شبانه برای آرامش شهر شرکت مستمر و فعالی داشت. همیشه در برنامه های نمایشگاه های مربوط به شهدا کمک می کرد.
فعالیت های فرهنگی اش بیشتر مربوط به جمع آوری و ارسال کمک های مردمی برای جبهه بود. عضو گروه سرود مسجد نیز بود.
وی که دوره آموزشی خود را در پایگاه بسیج گذرانده بود، به عنوان تک تیرانداز در منطقه حضور یافت.
او یک بار بیشتر نتوانست در منطقه حضور پیدا کند و در همان دفعه اول به آرزویش رسید.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
والسابقون السابقون اولئک المقربون
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
با سلام بر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب بر حقش ولایت فقیه امام خمینی و سلام و درود بر امت شهیدپرور و سلام بر پدر و مادرم.
من با ایمان به لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله به سوی شهادت این تنها ره رستگاری شیعیان رفتم (فزت برب الکعبه)
ای امت شهیدپرور، حبل الهی که در زمان حال ولایت فقیه است گرفته و به سوی رستگاری که همانا امت واحده شدن است برسید.
واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا
امت اسلام باید ویژگی های زیر را داشته باشد.
- به گفته رسول خدا با دو بال تقوا و علم به سوی خدا حرکت کنید.
- اطاعت از قانون الهی و عرف جمهوری اسلامی. (اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم)
- اطاعت از ولایت فقیه در جمیع امور (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم)
الهی خدای آفرینده من و نگهبان و پناه من در هر حال سختی و آسودگی به سوی تو می نالم.
الهی اگرچه گناه من بسیار بزرگ است باز عفو و بخشش تو از گناه من بزرگتر و وسیعتر است.
الهی تو اگر مرا ناامید کنی یا از درگاهت برانی دیگر کیست که به وی امیدوار باشم؟ و که را نزد تو شفیع آورم؟
خدای من تو خالقی و من مخلوق. و کیست که رحم کند به مخلوق غیر از خالق.
خدای من تو قوی هستی و من ضعیف. کیست به ضعیف رحم کند غیر از قوی.
خدای من تو باقی هستی و من فانی. و کیست که رحم کند به فانی غیر از باقی.
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
خاطرات
همرزم شهید:
تنها ۲۱ روز از شروع سال ۱۳۶۲ گذشته بود که در منطقه فکه، عازم عملیات والفجر ۱ شدیم.
همراه با یک گروه بیست نفره داخل کانالی رفتیم و در اواخر عملیات در تیررس عراقیها قرار گرفتیم.
دسترسی به نیروهای خودی نداشتیم. مستاصل بودیم که یکی از آرپیجیزن های عراقی ناگهان وارد کانال شد و می خواست شلیک کند که علی معطری قبل از همه متوجه شد و با گلوله آرپیجی که به زمین افتاده بود بر سر او کوبید. او پسر خیلی شجاع و نترسی بود، اما به هر حال، نیروهای دشمن بر روی کانال تسلط کامل پیدا کردند و علی هم با اصابت گلوله به آرزویی که بارها به آن اشاره کرده بود، رسید.
پدر شهید:
وقتی قصد جبهه کرده بود، پیش از اعزام، اول رفت سراغ تمام کسبه و از همه آنها حلالیت خواست، بعد راهی شد.