شهید غلامعلی خوشبخت

شهید غلامعلی خوشبخت

معروف به: غلام

نام خانوادگی: خوشبخت تیمورلویی

نام پدر: حسین

ولادت: ۱۳۳۵

محل تولد: کرج

سن: ۳۰ سال

شهادت: ۲۳ دیماه ۱۳۶۵

محل شهادت: شلمچه

عملیات: مرحله دوم کربلای ۵

گردان:حضرت علی اکبر(ع)

رجعت و خاکسپاری: ۶ بهمن ۱۳۷۴

مزار: کرج – امامزاده محمد

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

زندگینامه شهید غلامعلی خوشبخت

شهید غلامعلی خوشبخت تیمور لویی فرزند حسین، در تاریخ ۱۳۳۵/۱۰/۰۸ در شهرستان کرج دیده به جهان گشود.

وی پس از سپری نمودن دوران کودکی در سن ۷ سالگی به مدرسه رفته و شروع به درس خواندن نمود. تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل نمود و به استخدام نیروی هوایی ارتش در آمد.

وی قبل از انقلاب چندین بار به دلیل فعالیت های ضد رژیم شاه به زندان افتاد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سپاه همکاری مداوم داشت.

او در سال ۱۳۶۰ طبق سنت حسنه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) با دختری مومنه ازدواج نمود که ثمره این ازدواج یک فرزند دختر می باشد.

این شهید گرامی در سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ شرکت کرد و در تاریخ ۲۷ دیماه ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه مفقودالاثر گردید که پیکر پاک و مطهرش در سال ۱۳۷۴ به وطن رجعت داده شد.

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

وصیتنامه شهید غلامعلی خوشبخت

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام على سیدنا و نبینا محمد و اله الطیبین الطاهرین.

قال الله تعالی اعوذ بالله من الشیطان الرحیم (ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله و یقتلون و یقتلون)

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.

و با سلام به آقا امام عصر (عج الله فرجه) و نایب بر حق او فرزند خلف حضرت سید الشهدا حسین (علیه السلام) امام خمینی و با درود به ارواح طیبه شهداى راه اسلام از صدر تا کنون. با سلام به خانواده معظم شهدا که با صبر و پایدارى خویش سرمایه بقاى انقلاب و جمهورى اسلامى می باشند.

برادران و خواهرانم! این حقیر چه دارم بگویم در حالی که حضرت امام فرمودند: تکلیف مرا حضرت سید الشهدا (علیه السلام) معلوم کرده است. آیا وجود دارند کسانی که هنوز تکلیف را ندانند؟ آیا پس از این فرمایش امام هنوز هم هستند کسانی که از خواب غفلت بیدار نشده باشند و حجت بر آنها پوشیده باشد؟ واى بر آنها که به زودى ملک الموت به سراغ آنها خواهد آمد و آن روز دیر است. هیچ کار از پیش نخواهند برد. اى خوشا به حال کسانی که به این تکلیف گردن نهادند و به نداى هل من ناصر حسین (علیه السلام) که پس از هزار و اندى سال فرزند خلف او بر بام جهان سر داده است لبیک گفته اند و در این راه از جان، مال و فرزندان خویش و از آنچه توان داشتند دریغ نکردند و خود نیز با ادامه راه این عزیزان به این قافله پیوستند و با حضور و صلابت خویش چنان پیوستگی در این صفوف ایجاد نمودند (کانهم بنیان مرصوص).

فریاد بر آوردند لبیک یا خمینی. این ندا چنان در گوش مستضعفین عالم، در اقصی نقاط این کره خاکی طنین افکند که انقلابی بر علیه مستکبران است. این سیل خروشان بود تا تشکیلات امت واحدى را تحقق بخشید و ریشه پوسیده قدرت هاى استکبارى از بیخ و بن بر کند. این است معناى تشیع سرخ علوى که ان شا الله زمینه ساز ظهور امامی از خاندان اهل بیت (علیهم السلام) خواهد بود که مستضعفین زمین در طول تاریخ از خداوند او را طلب می کردند.

ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و جعل لنا من لدنک نصیرا. و هم اوست که به آرزوى مستضعفین و اراده خداوندى مبنی بر امامت مستضعفین که بر آنان منت گذاشته است تحقق بخشید (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین). آرى هم اکنون بر هیچ کسی حجت پوشیده نیست و در این معرکه بیشتر از دو جناح وجود ندارد جناح حق و جناح باطل و به عبارت دیگر جناح حسینی و جناح یزیدى. و تو اى برادر و خواهر من! هم اکنون ببین که در کدام جناح هستی؟ اگر چنانچه در جناح حسین (علیه السلام) در این معرکه در گیر با یزیدیان هستی بدان که بر حقی و حق باتوست والا تماشاگران این صحنه و بی تفاوتان نیز یزیدى خواهند بود. چرا که با سکوت خویش مهر تأئید بر جنایت یزیدیان زمان زدند.

روى دیگر سخنم با کسانی است که با ریختن خون مطهر این شهدا، که در واقع تداوم بخش خط سرخ انقلاب اسلامی و ضامن موجودیت انقلاب و جمهورى اسلامی است و به آب و نانی رسیدند بداند و البته می دانند که اگر از برکت خون این شهیدان نبود این ها نه پستی داشتند و نه مقامی و نه دستکی و نه تریبونی. آن کسانی که فرزندان خویش را نیز از این طریق به آب و نانی رساندند در حالی که هنوز نمی دانند حسین کدام طرفی است بدانند که زندگی دنیا بازیچه ای بیش نیست و همه آنها ظاهرى موقت که به وسیله آنها مورد آزمایش قرار گرفتند.

مخاطبین من مخالفین انقلاب و حضرت امام نیستند کفار، ملحدین، گروهک ها و افراد وابسته به استکبار شرق و غرب و منافقین که از کفار بدتر نیستند. تکلیف این قماش را که حضرت امام و روند حرکت انقلاب اسلامی به وضوح تبین کرده است. مخاطبین من کسانی هستند که موزیانه از تن دادن به ولایت و رهبرى و فرامین حضرت امام طفره می روند و نه تنها خود حرکتی در جهت بهبود وضعیت نابسامان این امت مستضعف ندارند بلکه همیشه با اشکال تراشی و بهانه جویی هاى بی جا مانعی هستند در جهت تحقق خواست ها و نظرات این امت و تا جایی که می توانند با ارائه و تصمیمات آنها مخالفت می ورزند و همین که یکی از این عزیزان که دائما در جبهه ها به سر می برند به فیض شهادت نائل گشت بر پیکر او حاضر می شوند و نماز می خوانند و خویش را نیز وارث خون او تلقی می نمایند.

این پیام هشدارى به آنهاست که هر چه زودتر از این صنف بازی ها و حمایت از زمین خواران و سرمایه داران و محتکران ضد انقلاب دست بردارند و قبل از این که بیش از آنها چهره آنها شناخته شود و کار به رسوایی و طرح و انزواى آنها بینجامد خود را با خط رهبرى و رهنمودهاى حضرت امام هماهنگ نموده و به آغوش امت حزب الله باز گردند.

و اما این حقیر لایق این نیستم که خود را در جرگه شهدا قرار دهم ولی رجاء واثق دارم که اگر باذن الله من به دست مزدوران استکبار جهانی در جبهه کشته شدم با دعاى خیر شما و خانواده ی محترم شهدا و رحمت بی پایان خداوندى و پذیرش توبه ام مورد مغفرت و عفو درگاه الهی واقع و به زیارت شهدا و مومنین و حضرت سید الشهدا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نائل شویم و به این فوز عظیم نائل آیم. آرزو دارم که مرا در گلزار امام زاده محمد (علیه السلام) و حتی الامکان نزدیک دوستان شهیدم به خاک بسپارید.

و اما پیامی به خانواده ام

در درجه اول از مادر مهربانم که عمرى زحمت مرا کشید و در این راه مشکلات و رنج هاى فراوانی را متحمل شد تشکر می کنم و دست هاى او را می بوسم و انتظار دارم که مرا به خاطر اذیت و آزارها و کج خلقی هاى که در مورد او روا داشته ام مورد بخشش قرار دهند و مرا حلال کند؛ شاید که مورد رحمت خداوند رحمان قرار گیرم.

مادر عزیز و خواهران من! از شما انتظار دارم که همسرم را تنها نگذارید و تا هنگامی که لازم است او را همراهی کنید و مرحم باشید بر دردهاى او در نهایت از همه خانواده ام می خواهم که صبور باشند و آرامش خود را حفظ کنند و طورى رفتار نکنند که خداى نخواسته برخورد آنها موجب سوء استفاده ضد انقلاب و منافقین نشود و نهایتاً از کلیه دوستان و آشنایان و بستگان و کسانی که بهر نحوى با من آشنایی داشتند حلالیت می طلبم و امیدوارم که اگر از من قصورى دیدند مورد عفو خویش قرار دهند.

و اما شما همسرم که در طول چند سال زندگی مشترک، مشکلات و مسائل را تحمل نمودى تشکر می نمایم و انتظار دارم همانندگذشته در زندگی راهی را انتخاب کنی که مرضی درگاه حق تعالی قرار گیرد. همسر خوبم! هم اکنون که از هم دور شده ایم و از یکدیگر فاصله گرفته ایم زمانی طول نخواهد کشید که این فاصله ظاهری از بین خواهد رفت و با اراده خداوند سبحان همگی یکدیگر را در دیار باقی ملاقات خواهیم کرد. لازم می دانم در این لحظات نکاتی را من باب تذکر به شما خانواده عزیزم یادآورى بنمایم. سعی کنید این چند صباحی را که از عمرتان باقی مانده است با هم مهربان باشید و به یکدیگر محبت کنید و به هم دلدارى بدهید. سعی کنید ضمن انجام واجبات و ترک محرمات و تقواى الهی حتی الامکان در جلسات دعا شرکت فرمایید. اخلاص داشته باشید چرا که این اخلاص در دعا روح عبادت انسان است.

و اما به دخترم فاکهه! بدان که پدرت به عهد خویش با خدا و فرزندان شهدا وفا کرد و در پاسخ به دعوت حضرت امام در جبهه اسلام علیه کفر، افتخار حضور یافت و در این راه جان خود را تقدیم اسلام عزیز نمود و از شما همسر خوبم انتظار دارم که خیلی مراقب فاکهه باشید و او را برابر دستورات اسلام تربیت کنید و مانع از تحصیل او در آینده نشوید. او را تشویق کنید تا جایی به تحصیلاتش را ادامه دهد جامعه اسلامی نیازمند به افراد متخصص و دلسوز می باشد. سعی کنید او را به جلسات روضه ببرید و او را از کودکی با زندگی اهل بیت (علیهم السلام) آشنا گردانید. به او بگو که دختران حضرت امام حسین (علیه السلام) و خانواده اش چه کرده اند؟ باز بگو که چه بر سر حضرت امام حسین (علیه السلام) آورده اند؟ برای او بگو که با رقیه و سکینه (سلام الله علیها) چه کردند؟ ضمنا ۵۳ روز روزه قضا دارم که امیدوارم گرفته یا خریدارى شود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

السلام علیک یا ابا عبدالله والسلام علینا و على عبادالله الصالحین

ملتمس دعاى خیر شما

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search