نام: فرامرز
نام خانوادگی: اصفهانی
نام مستعار: مهدی
نام مادر: رحیمه
نام پدر: ذبیح الله
تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۷/۱
محل تولد: تهران
وضعیت تاهل: مجرد
میزان تحصیلات: دیپلم رشته اقتصاد
سن: ۲۴ سال
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱/۲۲
محل شهادت: فکه
عملیات: والفجر۱
گردان: زهیر
یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام
مزار: تهران، بهشت زهرا قطعه۲۸ ردیف۶۳ شماره۱۹
زندگینامه
شهید فرامرز اصفهانی در نخستین روز پاییز ۱۳۳۸ در غرب تهران چشم به جهان گشود. پدرش ذبیح الله، کارگر بود و مادرش رحیمه نام داشت.
از همان کودکی صداقت و مظلومیت خاصی در چهره اش نمایان بود و در میان همسالان و همبازان مظلومیت وی او را از سایر کودکان متمایز می ساخت.
نسبت به انجام فرایض دینی بسیار مقید و پایبند بود، بطوری که از سن ۵ سالگی روزه می گرفت.
در اکثر تظاهرات و راهپیمائیهای علیه طاغوت حضور فعال داشت و در تسخیر پادگان جی نیز نقش موثری داشت.
فرامرز تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم خود را از دبیرستان بهار امید گرفت. سپس به عنوان بازرس وزارت بازگانی مشغول به کار شد.
پس از اتمام تحصیل برگه آماده به خدمت را گرفته و خود را مهیای انجام خدمت مقدس سربازی نمود که مصادف شد با تجاوز رژیم بعثی. لذا پس از طی دوران آموزشی در پادگان افسریه عازم جبهه گشت و مدت دو سال جنگید. پس از اتمام مدت خدمت، باز هم علاقه مند بود به جبهه برود. مدتی را در پزشکی قانونی مشغول عکسبرداری از شهدا بود. سرانجام از طرف داداگاه امور صنفی اجازه مرخصی برای رفتن به جبهه را گرفت لذا جهت شرکت در حمله مقدماتی والفجر مشتاقانه ثبت نام نمود و همزمان با آن برادرش محمد نیز طبق نامه ای از سپاه آماده رفتن به جبهه بود. بار دیگر شوق رفتن به جبهه او را کاملا بی قرار کرده بود و خنده از لبانش دور نمی شد.
سرانجام در بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲، با سمت آر پی جی زن در شرهانی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرحیم
استغفرالله ربی و اتوب الیه
ان الذین آمنو و الذین هاجرو و جاهد و فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت ا… وا… غفور الرحیم.
آنانکه به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند که خدا بر آنها بخشاینده و مهربانست.
حمد و سپاس خاص خداوندی که ما را به توفیق قدرت خویش به سوی راه خودش رهبری و از تاریکیها و بی حرکتیها ما را با عنایتش (امام خمینی) به سوی نور حرکت هدایت نمود. و بعد درود بر محمد(ص) و دودمان پاکش و سلام بر امام خمینی استمرار دهنده راه خونین حسین(ع) و درود بر شهدای سبیل الله و سلام بر همه خدمتگزاران اسلام بویژه آنانکه در راه احیاء و تحقق آرمانهای الهی معلوم گشتند.
نمی دانم چه بنویسم، چرا که زبانم گویای اینکه بگوید و من بنویسم نمی باشد زیرا همه گفتنیها و نوشتنیها را الگوها و سمبل ها هستند اما بر انسانهائی که می گویند لااله الا الله و با خون پاکشان این ندا را سردادند که ای انسانها خود را بسازید آنگونه که خدا خواهد، ای انسان خود را الهی کن و در تزکیه و تهذیب نفست کوشا باش و باز می بینیم و شاهد بودیم و تاریخ نیز شاهد است که چه نمونه ها و اسوه هائی خود را ساختند و الهی شدند و رفتند و حال ما می بینیم که واقعا با تمام وجود الهی شدن چگونه به انسان خط و حرکت می دهند.
پس بیاییم و همانند آن راه یافتگان و ثابت قدمان که تنها می گفتند:
الهی و ربی من لی غیرک به خود بیاندیشیم، مگر نه اینکه انالله واناالیه راجعون، پس چرا سکوت و چرا خواب، چرا بی حرکت، آنهم بی حرکت درچنین برهه از زمان که تمامی کفر همانند زمان حضرت محمد(ص) (جنگ احزاب) برای محو اسلام قد علم کرده اند. چنانکه امام خمینی هم فرمودند: جنگ، جنگ اسلام و کفر است پس وای بر ما که اگر هنوز هم به خود نیامده باشیم ودر خواب و سکوت… فرو رفته باشیم. از خداوند تبارک و تعالی خواهانم که ما را نیز همچون اولیا درگاه خود توفیقی عطا کند که درهمه لحظات بیاد اوباشیم و او را دراعمالمان حاضر و ناظر بدانیم و برای او زیست کنیم و برای اوفکر کنیم و برای او حرکت کنیم و برای او بمیریم و برای او … تا آنکه بر اثر پیروی ازهواهای نفسانی در خط مغضوبین و ضالین قرار نگیریم انشاءالله ….
اینک پرچم پر افتخار و خونین اسلام دردست امام امت سیدی بزرگوار از تبار امام حسین(ع) است که ندای هل من ناصراً ینصرنی حسین(ع) را همان فریاد اسلام است بانگ می زند. و ما نظاره گر لبیک گویانی هستیم که فقط می گویند: ایاک نعبد و وایاک نستعین و الهی رضا برضائک تسلیماً لامرک و همچنان در حرکت الهی خود به پیش می روند تا پیروزی یا شهادت.
لذا وقتی انسان توانست از قید و بندهای نفسانی اش رها شود و تنها خدا را ببیند آنگاه راه زندگی صحیح را در می یابد، که امام خمینی هم در مورد الهی شدن انسان در یکی از سخنان گهربارشان فرمودند: وقتی که قلب انسان الهی شد همه چیز انسان الهی می شود. زیستن انسان، ایمان انسان، تقوای انسان، فکر انسان، و … حرکت انسان، و بالاخره رفتن نیز الهی می شود.
یاران همه رفتند سوی حق، بشتاب که تو زره نمانی.
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد(ص) و مماتی ممات محمد و آل محمد(ص)
پروردگارا حیات مرا مانند محمد و آل محمد ومرگم را نیز مانند مرگ محمد و آلش قرار بده
حال که تمامی کفر در مقابل ا… و محو اسلام دست بدست یکدیگر داده اند.
بجاست که پشتیبان امام عزیزمان باشیم و خود را خالصانه بسازیم و حرکت الهی را آغاز کنیم که در اسلام بنام جهاد فی سبیل الله مطرح است و از با ارزشترین الگوهای اسلام است. ایمان و شهادت، چه خوش گفته است رهبر عزیزمان امام خمینی که مستکبر هست مستضعف باید خون بدهد و در این راه مقدس چه کشته شود و چه بکشد در نهایت پیروز است. چرا که در نهایت حق پیروز است.
و در مورد جهاد فی سبیل الله حضرت علی(ع) نیز فرموده است: الجهاد باب من ابواب الجنه، جهاد دری از درهای بهشت است
السلام علیک یا ابا عبدالله … اللهم ارزقنی شفاعت الحسین یوم الورود.
حال خداوند تو را شکر گویم که بر من حقیر روسیاه گنهکار هم عنایتی کردی و توفیقی عطایم نمودی تا جهاد در راهت را پیش گیرم و انشاالله اگر من را در این راه طلب کردی و شهادت نصیبم نمودی تنها سخنم این است: الهی العفو، الهی رضا برضائک و تسلیماً لامرک.
و تنها سخنم با برادران و خواهران مسلمانم بخصوص امت شهیدپرور ایران به عنوان یک برادر حقیر این است که برادران و خواهران: خود را تزکیه کنید و همیشه بیاد خدا باشید و گوش بفرمان امام خمینی، چرا که امام، فرمان خداست و در آخر این را نیز می گویم که برای امام زیاد دعا کنید و من نیز التماس دعا دارم.
اما وصیتم به پدر و مادرم مهربانم این است که اولا، مرا ببخشید و حلالم کنید هر چند نتوانستم جواب زحماتی که برایم کشیدید را بدهم ولی این را از خداوند می خواهم که به شما صبر عطا بفرماید.
پدر و مادرم، مبادا برایم گریه نمائید. زیرا روحم با گریه کردن شما آزرده می شود. ولیکن اگر خواستید گریه کنید بیاد خدا باشید و برای خوف از خدا گریه کنید. برای واقعه کربلای امام حسین(ع) و اولاد و اصحاب پاکش گریه کنید. به یاد خرابه های شام گریه کنید. به یاد زینب(س) بگریید و به یاد فاطمه(س) و علی(ع) گریه کنید….
و تنها برای من از خداوند سبحان طلب آمرزش کنید.
و شما ای برادرانم برای رضای خدا و سعادت خود در درجه اول خود را بسازید و از خط امام خمینی که خط اسلام و حضرت محمد(ص) می باشد پیروی کنید، زیرا وقت حرکت کردن در این راه است که انسان به تکامل واقعی می رسد چنانچه رسول اکرم (ص) در مورد تکامل و رشد قوای روحی و معنوی انسان می فرماید: بهترین کارها در نزد خداوند نماز بوقت است آنگاه نیکی به پدر و مادر و سپس جنگ در راه خدا، اگر چه من حقیر نتوانستم به این پندهای گرانمایه جامعه عمل بپوشانم ولیکن امیدوارم که شما برادران عزیزم موفق باشید و در انتها از شما التماس دعا دارم.
و شما ای خواهرانم که الگویتان حضرت فاطمه (س) و زینب(س) می باشد، صبر پیشه کنید و همانند زینب رهرو و پیامرسان باشید چنانچه می دانیم وقتیکه امام حسین(ع) راهی میدان نبرد بود و در هنگام خداحافظی با خواهرش زینب، به او می گوید: خواهرم مسئولیتی سنگین بر دوشت است تا اینجا من بودم از این به بعد توهستی و بالاخره وقتی مشیت الهی به انجام می رسد و امام حسین(ع) به شهادت می رسد می بینیم که زینب(س) چه صادقانه و با توجه به دردهای که در این راه کشیده است در برابر تمام این مصائب می ایستد و مسئولیت اصلی خود را فراموش نمی کند. لذا ای خواهرانم زینب گونه خود را از نظر معنوی بسازید و روح خود را پرورش دهید و همیشه به یاد خدا باشید.
و مکررا به خانواده گرامیم بعنوان یک فرزند حقیر می گویم که در همه حال خدا را یاد کنید و عبادت هایتان را با روح کنید و نماز را با جماعت بجا آورید و دعا و زیارت را فراموش نکنید و در نماز جمعه حتما شرکت نمائید و نماز شب را نیز بجا آورید، زیرا نماز شب توشه ای عظیم است برای آخرت و دعا برای امام امت را فراموش نکنید انشاالله…
در آخر نیز از همه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم و امیدوارم که مرا بخشیده باشند.
فرامرز (مهدی) اصفهانی
مناجات نامه
بسمه تعالی
ستایش مخصوص توست ای سبحان الله، من درهر حال سختی و آسودگی بسوی تو می نالم، ای خدا اگرچه گناه من بزرگ و بسیار است، ولیکن عفو و بخشش تو از گناه من بزرگتر و وسیعتر است.
ای خدا: تو حال زار مرا می بینی و از فقر و پریشانیم آگاهی. ای خدا: تو مناجات و راز و نیاز پنهانیم را می شنوی.
الله: امیدم را از درگاه کرمت قطع مکن و دلم را بنومیدی، تاریک مگردان. که چشم امید همه بر عطای بی انتهای توست.
ای خدا: تو اگر مرا نومید کنی، یا از درگاهت برانی، دیگر کیست که به وی امیدوار باشم و که را نزد تو شقیع آرم؟
ای خدا: مرا از قهر و عذابت در پناه خود گیر، که من یا الله، بنده اسیر و ذلیل توام و ترسان و خاضع بدرگاه تو.
ای خدا: به من حجتی بیاموز که مایه انسجام آرامی گردد در ساعت سخت که قبر، منزل و خوابگاه من خواهد بود.
ای خدا: اگر مرا سالها عذاب کنی، باز ریشه امیدم از رحمتت قطع نخواهد گشت.
ای خدا: اگر توبه کردم رعایت حال من کنی، الله ، وای بر من یا الله.
ای خدا: اگر من در راه تو، کوتاهی کردم، اینک از پی عفو و بخشش بی حساب تو می آیم.
ای خدا: اگر من از روی جهل و نادانی خطاهائی کرده ام، تنها امیدم حال یا الله امیدم به کرم و رحمت بسیار توست.
ای خدا: یاد خطاهایم، گناهانم، دیده ام را گریان می سازد.
الهی اقلنی عترتی وامح حربتی، فانی تصر حائف متضرغ
ای خدا: ار خطاهایم در گذر و گناهانم را محو کن، زیرا من بگناه خود اقرار می کنم و از آن ترسانم و بدرگاه تو نالانم.
خدایا: من جز دردهای فضل و کرمت هیچ دری را نمی کوبم.
ای خدا: اگر تو ما را از درگاه کرمت برانی یا خوار گردانی، دگر چاره ای ندارم، یا الله.
ای خدا: اگر مرا ببخشی، عفو تو نجات بخش من است و گرنه من به گناه مهلک هلاک خواهم شد.
ای خدا: به حق حضرت مصطفی(ص) و پسر عمش علی(ع) و به حرمت بندگان پاکت که نزد تو مقربند، ای خدا مرا به دین پیغمبرت احمد محشور گردان، در حالیکه، من به درگاهت با ناله و تقوا و تواضع آمده ام.
ای خدای من: ای سیدی و مولای، مرا از شفاعت کبرای پیغمبرت محروم مگردان، که شفاعت او پذیرفته است.
نمایه محتوا: بازتولید (جمعآوری اینترنتی و فضای مجازی)
One Comment
۲۹ آذر ۱۴۰۲ at ۱۰:۵۳ ب٫ظ
دنیز موسوی خوشدل مادر نیلوفر چمیزی افسانه اصفهانی
دایی بسیار نمونه و الگوی من بود