شهید قربان ابراهیمی

نام: قربان   |   نام خانوادگی: ابراهیمی  |   نام پدر: محمدابراهیم

تاریخ ولادت: ۱۳۴۳/۲/۲   |   محل ولادت: تهران   |   سن: ۲۲

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱   |   شهادت: شلمچه – عملیات کربلای ۵

مزار: بهشت زهرا (س)، قطعه ۲۹، ردیف ۱۱، شماره ۸

 

زندگینامه شهید حاج قربان ابراهیمی

حاج قربان یکی از چهار پسر خانواده بود. او در دومین روز از دومین ماه سال ۱۳۴۳ در تهران خیابان سی متری جی دیده به جهان گشود ولی تحصیلاتش را در دزفول گذراند. او شناگر ماهری بود و در ۱۴ سالگی توانسته بود مدرک کمک نجات غریق چهار شنای اصلی را دریافت نماید.

حاج قربان بسیار خوش اخلاق، خوش مشرب، شوخ طبع و باحوصله بود. همچنین بسیار مردمدار بود و به احوال یتیمان توجه ویژه ای داشت.

او و برادر کوچکترش مسعود، هر دو از فعالان مسجد قمر بنی هاشم بودند و بعدها با آغاز جنگ و تعطیلی مدارس، هر دو عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شدند.

در دوره ای از جنگ، هر چهار برادر در جبهه بودند.

حاج قربان در گردان حضرت قاسم از لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام خدمت می کرد و به دلیل تبحر در شنا، به آموزش شنا به رزمندگان جهت عملیاتهای آبی- خاکی مشغول شد.

سال ۱۳۶۳ مسعود به شهادت رسید و جاویدالاثر شد و دو سال بعد، حاج قربان هم به برادر شهیدش پیوست.

حاج قربان در دیماه ۱۳۶۵ حین عملیات کربلای ۵ در شلمچه آسمانی شد و پیکر مطهرش در قطعه ۲۹ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

 

گزیده ای از وصیتنامه شهید حاج قربان ابراهیمی

اگر پیکر فنا شده ام به دستتان رسید، بدنم را در بهشت زهرا به خاک بسپارید و سنگ قبری هم برای برادرم در کنارم بگذارید.

اگر پیکرم بدستتان نرسید، خدا را شکر کنید و بدانید که قبر حضرت زهرا (س) نیز نامعلوم و مخفی است.

 

تصاویر


سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search