شهید محسن وزوایی

نام: محسن   |   نام خانوادگی: وزوایی   |   نام پدر: حسین

تاریخ ولادت: مرداد ۱۳۳۹   |   محل ولادت: تهران   |   سن: ۲۲

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۱۰   |   شهادت: خرمشهر، عملیات الی بیت المقدس

مزار: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۲۶، ردیف۴۴، شماره۴۶

 

زندگینامه شهید محسن وزوایی

محسن وزوایی، ۵ مرداد (به روایتی ۱۸ مرداد) سال ۱۳۳۹در محله نظام آباد تهران، دیده به جهان گشود.

وی دوره دبستان و متوسطه را با نمرات عالی سپری کرد و دوره دبیرستان را در مدرسه دکتر هشترودی تهران گذراند.

او در سال‌های نوجوانی با راهنمایی‌های مؤثر پدرش، مرحوم حاج حسین وزوایی که از هم‌رزمان مرحوم آیت اللّه کاشانی بود، قدم به وادی مبارزات ضد استبدادی گذاشت.

وی در سال ۱۳۵۵ به دانشگاه راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. پس از ورود به دانشگاه، به جریان مکتبی انجمن‌های اسلامی دانشجویان این دانشگاه پیوست و همزمان با شرکت در فعالیت‌های سیاسی و جلسات عقیدتی، از سال ۱۳۵۶ مسئولیت هدایت و جهت دهی به مبارزات دانشجویی ضد دیکتاتوری را در سطح دانشگاه شریف عهده دار شد.

***

در سال‌های ورودش به دانشگاه، نقش فعالی در تشکیلات اسلامی دانشگاه از خود نشان می‌داد. این جوان مبارز و پرشور، از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و ورود امام خمینی (ره) به ایران، در همه صحنه‌ها از جمله پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود.

او در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بردوش می‌کشید و در درگیری‌های مسلحانه و سرنوشت ساز ۱۹ بهمن تا ۲۲بهمن ۱۳۵۷، حضوری پرثمر داشت.

محسن وزوایی در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرت‌آباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد.

وی از نخستین دانشجویان پیرو خط امام بود که در جریان راهپیمایی برضد سیاست‌های مداخله‌گرایانه آمریکا در ایران، در سالروز کشتار دانش‌آموزان به دست رژیم پهلوی و سالگرد تبعید امام خمینی (ره) عهده‌دار حرکتی شد که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول» یاد فرمودند.

او در تسخیر سفارت آمریکا در تهران مشارکت داشت و با تسلط به زبان انگلیسی، در نقش سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام در دوران اشغال سفارت ظاهر شد.

در جریان تسخیر لانه جاسوسی، محسن مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی ZDF آلمان داشت با عنوان «مصاحبه مطبوعاتی با سخنگوی جوانان خشمگین طرفدار خمینی که چند روز قبل سفارت آمریکا در ایران را اشغال کردند» معروف شد.

***

محسن وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دوره‌ای فشرده، آموزش‌های چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات ـ عملیات را به عهده گرفت.

***

محسن وزوایی به دنبال تجاوز عراق به ایران، داوطلبانه به جبهه غرب عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ به گونه‌ای که در عملیات سرنوشت ساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را برعهده گرفت و ضمن حمله‌ای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک هم‌رزمان خود، ارتفاعات حساس و سوق‌الجیشی تنگ کورک را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت.

در عملیاتی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ طرح‌ریزی شده بود، محسن وزوایی فرمانده گردان شد.

محسن وزوایی، نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندی‌های «بازی دراز» ایفا کرد. او در این عملیات، با وجود آنکه ۳ تیر به بدنش اصابت کرده بود همچنان به نبرد ادامه داد و موفق شد با کمک ۵ همرزم خود، ۳۵۰ تن از نیروهای گردان کماندویی ارتش بعث را به اسارت بگیرد.

او به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان با وجود درد بسیار، ناله نمی‌کرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد می‌کشم، بیشتر لذت می‌برم و احساس می‌کنم از این طریق به خدای خودم نزدیک می‌شوم».

پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکه‌ای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اشغال شده بود.

او در طول جنگ تحمیلی، در عملیات‌های متعدد با مسئولیت‌های گوناگون حضور داشت:

در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، در عملیات مطلع الفجر فرمانده بود.

در اسفند سال ۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسول اللّه(ص) گردید که در عملیات فتح المبین، این گردان نوک عملیات بود.

با تأسیس تیپ ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام، فرمانده این تیپ شد. همین تیپ، در ۲۳ فروردین ماه ۱۳۶۱ وارد عملیات بیت المقدس شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت رسول(ص) ادغام گردید و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهده‌دار شد.

***

محسن وزوایی، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسه آفرینی در عملیات‌های متعدد و به ویژه بیت المقدس، سرانجام در ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱، در ۲۲ سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید.

 

وصیتنامه شهید محسن وزوایی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما ترس از شهادت نداریم و این تنها آرزوى ماست در این جبهه‌ها خداوند را مشاهده مى‌کنیم که به کمک رزمندگان اسلام مى‌شتابد و آن‌ها را نصرت مى‌دهد و به مصداق آیه شریفه که مى‌فرماید (کَم مِن فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَت فِئَهً کَثیرَهً) را مى‌بینیم که تعداد محدود لشکریان سپاه اعم از سپاه و ارتش و نیروهاى مردمى بر تعداد کثیرى از نیروهاى دشمن غلبه مى‌نماید.

بیاد دارم در عملیات بازى‌دراز در قسمتى از عملیات مقداد ما ۶ نفر بودیم و بر ۳۰۰ نفر غلبه پیدا نمودیم. در جبهه‌ها چنان روحیه ایمان و ایثار مفهوم پیدا میکند که گویى اصلا قابل تصور نیست هنگامی که در قسمتى از عملیات صحبت از داوطلب شهادت مى‌شود دعوا بین برادران مى‌افتد. این‌ها ارزشهایى است که ملت الله ارزانى بشریت داشته است.

حقیر بزرگترین افتخار خودم را عبودیت به درگاه احدیت مى‌دانم. مى‌خواهم بگویم اى عازمان و اى عاشقان لقاء الله، اى مخلصین اخلاق و اى کسانى که مشغول ریاضت کشیدن جهت نزدیکى به درگاه خدا هستید، بیایید تا ببینید در جبهه‌ها چگونه برادران شما به آن درجه از نزدیکى به درگاه خداوند رسیده‌اند که نوجوان تازه داماد پس از ۳ ساعت که از عروسیش می‌گذرد در جبهه حاضر مى‌شود؛ آخر در کدامین مکتب چنین ارزشهایى را سراغ دارید؟

خدا را شاهد مى‌گیریم هنگامى که در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ در سرپل‌ذهاب بواسطه اصابت گلوله تانک زخمى شده بودم، خون زیادى از بدنم رفته بود؛ وقتى به کمک الهى نجات پیدا کردم، در بیمارستان زجر زیادى مى‌بردم؛ آنگونه که شاید قابل تصور نباشد بطوری که در یک شب ده عدد والیوم ۱۰ به من تزریق شد تا کمى آرام گرفتم، اما هنگامى که درد مى‌کشیدم در عین زجر بدنى، از لحاظ معنوى و روحى لذت مى‌بردم.

حس مى‌کردم که بار دوشم سبک مى‌شود و هنگامى که شخص پرستار مراقب من، به مسخره مى‌گفت: چرا این کار‌ها را کردى و خودت را به این روز انداختى، به خمینى بگو تا بیاید درستت کند، به او گفتم خدا خودش درست مى‌کنه و همینطور هم شد.

والله قسم وقتى کمى از فشار کارم کم مى‌شود در خود احساس ضعف و کوچکى مى‌کنم. آخر میدانید اى امت شهیدپرور ایران امروز در شرایطى هستم که لحظه‌اى غفلت، خیانت به اسلام و قرآن است.

باید با هم براى خدا تا آنجا که در توان داریم کوشش کنیم. امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامى پرداخته‌اند در راس آن به تعبیر امام، شیطان بزرگ آمریکا و به دنبال او تمامى وابستگان دیگرش. پس از خدا غافل نشوید که پشیمانى سودى ندارد و ما باید به تعبیر امام تکلیف را عمل کنیم. اگر توانستیم پیروز مى‌شویم و اگر کشته هم بشویم شهید هستیم و این نیز خود پیروزى است.

پس ما نباید نگرانى داشته باشیم؛ این منافقان از خدا بى‌خبر باید بدانند که ملت آن‌ها را شناخته است. اکنون که ملت در جبهه‌ها حاضر شده است شما بیشتر ملت بی‌گناه را ترور مى‌کنید. شما نامردان تاریخ هستید که روى تمامى جباران تاریخ را از یزیدبن‌معاویه گرفته تا به هیتلر سفید کرده‌اید. شرمتان باد اى خود فروختگان به اجنبى! آخر چگونه حاضر مى‌شوید از کودکان شیرخوار گرفته تا روحانیون معظم و جان بر کف، این راهیان راه الله را ترور نمایید؟

این امت باید بداند از بزرگترین خطراتى که انقلاب را تهدید مى‌کند، آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همانا خط امام است؛ پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمى‌گذارید. شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید. شما فرزندانى تربیت نموده‌اید که شهادت را بالاترین سعادت خود مى‌شمارند و فقط روى پشتوانه الهى حساب مى‌کنید و شکست در راه چنین حرکتى مفهومى ندارد.

خدا را شکر مى‌کنم که نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود. خدا را شکر مى‌کنم که نعمت شرکت در عملیات به منظور روشن کردن سرزمینهاى سرد و بی‌روح گشته از وجود صدامیان به نور خدایى نصیبم شد و از خدا مى‌خواهم که شهادت در راهش را نصیبم فرماید و آنگاه که به مشیت الهى از این دنیاى فانى رفتم در زمره شهدا به حساب مى‌آیم و از خدا مى‌خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده‌اى حقیر و زبون هستم و به درگاه کسى غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم. اللهم ارزقنا شهاده فى سبیلک.

و، اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادرى بر خود مى‌بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهى است. پدرم! هنگامى که بیاد مى‌آورم در سنین کودکى صداى فریاد شما در سحر به منظور نماز در گوشم مى‌پیچید که محسن نمازت قضا نشود. امروز هم همچون نوایى دلنشین در گوشم طنین مى‌افکند و شکر نعمت خداى را مى‌نمایم.

سفارش مى‌کنم همانگونه که تا به حال عمل کرده‌اید به یارى امام بشتابید و او را تنها نگذارید.

و در آخر برادران و خواهرانم، به امید اینکه انقلاب حرکتى است به منظور اثبات حق و این مسئولیت بر گردن همگى ماست، دستورات الهى را فراگیرید و در عمل نیز آن‌ها را به کارگیرید. به خصوص عبدالرضا و محمود و حمیده شما فرزندان انقلاب هستید. من هر چه باشد مدت زیادى از سنم در زمان طاغوت گذشته است، اما شما امروز (از) نعمت حکومت اسلامى بر خوردارید و این بزرگترین موهبتى است که خداوند به شما ارزانى داشته است. قدر آنرا بدانید و شکر نعمتش را بجا آورید.

در آخر مى‌خواهم که ۱۴ روز روزه و سه ماه نماز قضا برایم بجا آورید و راجع به آنچه که دارایى من محسوب مى‌شود آنطور که پدرم تصمیم بگیرد اجرا شود منتهى سعى شود این مقدار محدودى که دارم در جهت کمک به جنگ و امور اسلام اختصاص داده شود. در ضمن اگر نتوانستید جنازه‌ام را به عقب بیاورید آنرا به روى مین‌هاى دشمن بیندازید تا اقلا جنازه من کمکى به اسلام کرده باشد.

انشاءالله و من الله التوفیق

۱۳۶۰/۱۲/۲۶

ساعت یازده شب جبهه بلد – دزفول

 

آثار ساخته شده در مورد شهید محسن وزوایی

کتاب

– کتاب «یک محسن عزیز» روایتی مستند از زندگی شهید محسن وزوایی است. در این کتاب، از نامه های محسن به خواهرش در امریکا استفاده شده است.

نویسنده: فائضه غفارحدادی

انتشارات: سوره مهر

سال نشر: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۵۶۰

 

– کتاب «ققنوس فاتح» روایت شفاهی از سرگذشت شهید محسن وزوایی است که تاکنون بیش از ۱۱ بار تجدید چاپ شده است. در این کتاب به مصاحبه با تلویزیون دوم آلمان اشاره شده است.

نویسنده: گلعلی بابایی

ناشر کتاب : فاتحان | نشر شاهد

سال نشر : ۱۳۸۹

تعداد صفحات : ۳۰۴

– کتاب «عقابان بازی دراز» زندگینامه شهیدان محسن وزوایی و غلامعلی پیچک است.

نویسنده: گلعلی بابایی

ناشر: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و۳۶۰۰۰ شهید استان تهران – کمیته انتشارات

چاپ اوّل : هفته دفاع مقدس – سال ۱۳۷۶

– کتاب «سیمای افلاکیان» قسمت سی و دوم از این مجموعه، اختصاص به فرمانده شهید محسن وزوایی دارد.

نویسنده: رضا نصرالهی

انتشارات : حدیث نینوا

تعداد صفحه: ۲۴

سال انتشار: ۱۳۹۶

– کتاب «آنگاه که پیشانی از خاک برداشت» روایت سلوک معنوی سردار شهید محسن وزوایی از منظر آیات و روایات است.

نویسنده: زهرا یزدی نژاد

انتشارات: خورشید باران

نشریه

نشریه «نوید شاهد» شماره ۱۳۵ در مطلبی تحت عنوان «فرمانده پیشرو» به معرفی فرمانده شهید محسن وزوایی پرداخته است.

نمایش

نمایش «رویای دهم اردیبهشت» درباره گوشه هایی از زندگی تا شهادت شهید محسن وزوایی فرمانده دفاع مقدس است که در تالار وحدت بر روی صحنه رفته است.

کارگردان: میلاد جباری مولانا

بازیگران: ارژنگ امیرفضلی، الهام چرخنده، مهری آل آقا، آتش تقی پور، سیروس کهوری نژاد، ایمان صفا، حسام افسری، هانیه رحیمی، علیرضا عباسی، شهاب درفشدار

فیلم

رابطه محسن وزوایی با فرمانده‌اش احمد متوسلیان، یک رابطه صمیمی و خالصانه بود.

لحظه شهادت محسن وزوایی و ادغام تیپ ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام و تیپ حضرت رسول در فیلم «ایستاده در غبار» به تصویر کشیده شده ‌است.

برنامه رادیویی

برنامه رادیویی «شاهد» دیماه ۱۳۹۶ با معرفی شهید محسن وزوایی به روی آنتن شبکه معارف رفت و در چندین قسمت، فعالیتهای این رزمنده مجاهد در مراحل مختلف مبارزات را به سمع شنوندگان این رسانه رساند. در این برنامه اقوام، دوستان و همرزمان شهید محسن وزوایی نیز حضور داشتند.

تهیه کننده و سردبیر: محمد جواد عابدینی 

اجرا: عباسعلی توفیقی

سال پخش: ۱۳۹۶

 

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search