نام: محمدرضا
نام خانوادگی: زمانی
نام مادر: سلطان
نام پدر: محمدعلی
تاریخ تولد: ۱۳۱۵
محل تولد: اصفهان، شهر گلپایگان، بخش کوک
وضعیت تاهل: متاهل (۷ فرزند)
میزان تحصیلات: سوم راهنمایی
سن: ۴۷ سال
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۵/۱۳
محل شهادت: حاج عمران
عملیات: والفجر۲
گردان: حضرت قاسم
یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام
مسئولیت: جانشین فرمانده گردان
مزار: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۲۸
- دارای هفت فرزند بود، اما این باعث نشد از رفتن به جبهه کوتاهی کند.
- به دلیل فعالیتهای ضد شاهنشاهی، هرکجا برای استخدام می رفت، از پذیرفتنش سر باز میزدند.
- به سفر حج تمتع مشرف شده بود.
- هم اکنون در شهر ری، محله دولت آباد، خیابانی به نام این شهید مزین است.
زندگینامه
شهید محمدرضا زمانی سال ۱۳۱۵ در بخش کوک از توابع شهرستان گلپایگان چشم به جهان گشود. او در خانوادهای متولد شد که بسیار معتقد و پایبند به مسائل مذهبی بودند. پدرش کشاورز بود و روی زمین کار میکرد. محمدرضا بخشی از دوران تحصیل را در همان روستای پدری گذراند اما برای ادامه تحصیل به شهر گلپایگان مهاجرت کرد.
با بالاتر رفتن سن و سالش، به مسجد رفت و فعالیتهایی در جهت رسیدگی به امور مردم و حل اختلاف آنها انجام می داد. گاها سخنرانی و مردم را به مبارزه علیه نظام دعوت می کرد.
یکبار به دلیل اینکه نسبت به بیعدالتی رژیم سلطنتی اعتراض کرده بود توسط ماموران ساواک بازداشت شد و شکنجههای بسیاری دید. پس از مدتی او را رها کردند و به سربازی فرستادند. محمدرضا آنجا هم ایراداتی به نحوهی کار میگرفت و همین باعث شده بود اضافه خدمت بخورد و نتواند سر موعد مقرر سربازی را تمام کند.
بعد از ازدواج و به دنیا آمدن اولین فرزندش، برای پیدا کردن شغل راهی تهران شد اما بخاطر فعالیتها و پروندهی سیاهی که نزد رژیم شاهنشاهی داشت هرکجا میرفت از استخدام او سر باز میزدند. به همین دلیل ناچار شد به همان روستای آبا و اجدادی خود برگردد و کار دامداری را شروع کند. با این وجود لحظهای از حضور در مسجد غافل نمیشد. هم کارش را داشت هم در مسجد به فعالیت میپرداخت. با به دنیا آمدن بچهی دوم دوباره به تهران مهاجرت کرد و پس از مدتی توانست آپارتمانی ۳۵ متری در محلهی نازی آباد دست و پا کند و خانوادهاش را به آنجا ببرد.
پس از تلاشهای فراوان در کارخانهی چیتسازی مشغول کار شد. او استعداد زیادی در یادگیری داشت و بلافاصله چم و خم کار با دستگاههای بافندگی دستش آمد پس به عنوان سرپرست بافندگان منصوب شد و بعدها به سرپرستی بخش ارتقاء یافت. اما به دلیل فعالیت سیاسی و مقاومت در برابر بی عدالتیها، برایش پرونده سازی کردند و درجه اش در کارخانه تقلیل یافت.
محمدرضا در بحبوحهی انقلاب ۱۳۵۷ یکی از فعالان دائمی تظاهرات بود. محال بود جریانی برخلاف رژیم پهلوی در حال شکلگیری باشد و او میان جمعیت حضور پیدا نکند. علاوه بر اینکه خودش پای ثابت تمام این جریانات بود سعی میکرد بقیهی جوان ها را هم به مبارزه علیه رژیم شاه دعوت کند.
وی در زندگی خود توانست به حج تمتع مشرف شود و خانه خدا و حرم حضرت رسول(ص) را زیارت کند.
انقلاب که پیروز شد، دورهی نظامی جنگهای نامنظم در گروههای تازه تاسیس دکتر چمران را فرا گرفت و موفق شد عازم جبهه ی جنگ شود. وی با داشتن چهار فرزند پسر و سه فرزند دختر از رفتن به جبهه و دفاع از میهن و دین، کوتاهی نکرد و پس از رشادتهای فراوان در سال ۱۳۶۲ به درجهی رفیع شهادت نائل شد.
هم اکنون در شهر ری، محله دولت آباد، خیابانی به نام این شهید مزین است.
وصیتنامه
در خواب دیدم که امام زمان فرمود شما از یاران من هستید.
من تا جان دارم در راه اسلام می جنگم. همانطور که امام حسین جنگید. از جان و مال و زن و بچه گذشتم. امام حسین در روز عاشورا فرمود اگر با کشتن من اسلام زنده می ماند، شمشیرها فرود آیید.
از مادرم می خواهم که بعد از من اگر گریه کرد، به یاد حسین گریه کند.
از خواهرم می خواهم اگر گریه می کند برای زینب گریه کند.
از برادرهایم می خواهم اگر می خواهند گریه کنند برای عباس گریه کنند.
محمدرضا زمانی
۰۲/۰۵/۱۳۶۲
نمایه محتوا: گنجینه ل۱۰ / تولید