شهید محمدرضا شیخ حسین

نام: محمدرضا

نام خانوادگی: شیخ حسین

نام مادر: 

نام پدر: اسماعیل

تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۳/۱

محل تولد: تهران

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات: پنجم ابندایی

سن: ۱۹ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۵

محل شهادت: جزیره مجنون

عملیات: خیبر

گردان: حضرت زهیر

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۲۷، ردیف۲۱، شماره۸

خاطره

شهید محمدرضا شیخ حسین

به روایت برادر شهید

محمدرضا از دوران کودکی به قرآن، مداحی و هیأت بسیار علاقه داشت و در پایگاه آیت‌الله سعیدی محله فعالیت‌های بسیاری انجام می‌داد. دوران ابتدایی را که به اتمام رساند، ترک تحصیل کرد. پدر مغازه کوچکی به او داده بود و محمدرضا زمان‌هایی که کارش در مغازه کمی کمتر بود، به تلاوت و تمرین قرآن می‌پرداخت. تلاوت‌هایش خیلی زیبا بود اما آن دوره امکان ضبط صدایش وجود نداشت؛ چرا که تا پیش از انقلاب پدر اجازه ورود رادیو و تلویزیون را به خانه نمی‌داد. پدر بسیار مقید بود و گاهی که پسرها برای کمک به مغازه‌اش می‌رفتند یا زمانی که مغازه را به آنها می‌سپرد، همیشه تأکید می‌کرد که مبادا کم فروشی کنید. مادرش هم بسیار مؤمنه بود تا جایی که بیشتر روزها از جمله ماه‌های رجب و شعبان روزه می‌گرفت. عاقبت هم در مجلس روضه خانم حضرت زهرا(س) به دیدار پسرش رفت.

محمدرضا علاوه بر صوت و لحن، اخلاق و رفتارش هم قرآنی بود تا جایی که از جبهه برای‌خانواده نامه نوشته بود که من یک نان از همسایه قرض گرفتم. آن یک نان را به او بدهید.

به خمس هم خیلی اهمیت می‌داد تا جایی که یک روز مبلغی را برداشت و نزد حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی، امام جماعت مسجد موسی ابن جعفر(ع) رفت و خمس و زکاتش را پرداخت کرد.

محمدرضا بچه محل ابراهیم هادی بود و در مساجد موسی بن جعفر(ع) پایگاه شهید سعیدی (حوالی میدان غیاثی تهران) و مسجد باب الجنت، پایگاه آیت‌الله قمشه‌ای فعالیت می‌کرد.

راستگویی بارزترین ویژگی اش بود و حتی اگر تنبیه می‌شد، حاضر به دروغ گفتن نبود.

هر زمان که پیکر شهیدی را به محل می‌آوردند، محمدرضا دست برادرزاده هایش را می‌گرفت، به مراسم تشییع می‌برد و می‌گفت این صحنه‌ها باید در ذهن بچه‌ها بماند. محمدرضا نیمۀ اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر به شهادت رسید. آنها جز اولین نفراتی بودند که به دلیل حملات شیمیایی بعثی‌ها آلوده این گاز شدند.

وقتی محمدرضا شهید شد، پدر گفت: خوشحالم که پسرم را در این راه دادم. انگار امروز عروسی پسرم است.

چند سالی هست که پدر و مادر شهید، هر دو مهمان پسرشان هستند و یکی از نوه های برادر شهید نیز همنام محمدرضاست.

بازنویسی از نت

خبر

دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید محمدرضا شیخ حسین

جامعه قرآنی در راستای گرامیداشت و تجلیل از مقام شهدا و نیز تکریم خانواده شهدای قرآنی، برنامه دیدارهای هفتگی از خانواده‌های معظم شهدای قرآنی با حضور اساتید، قاریان و مدیران قرآنی، در روزهای چهارشنبه هر هفته ترتیب داده که یکی از هفته ها میهمان منزل شهید محمدرضا شیخ حسین بودند.

در این دیدار، رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ و همچنین محمدحسین شیخ‌حسین، برادر شهید شیخ‌حسین صحبت کردند.

 

نمایه محتوا: بازتولید (جمع‌آوری اینترنتی و فضای مجازی)

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search