شهید محمد موافق

نام : محمد

نام خانوادگی : موافق

نام مادر : صدیقه

نام پدر : احمد

تاریخ تولد : ۱۳۳۷/۹/۲۲

محل تولد : تهران، شهرری

وضعیت تاهل :

میزان تحصیلات :

سن : ۲۹ سال

تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۴/۱۴

محل شهادت : ماووت عراق

عملیات : نصر۴

گردان : حضرت مسلم (ع)

یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

مسئولیت شهید : فرمانده گردان حضرت مسلم (ع)

مزار: بهشت زهرا (س)، قطعه ۲۹، ردیف ۱، شماره ۱۰

  • عکاس ورزیده‌ای بود. عکس‌های زیادی از رزمندگان گرفت که الان موجود است.
  • کم حرف بود و اطلاعات به کسی نمی‌داد.
  • شش ماه پیش از شهادت او برادرش محمود نیز آسمانی شد.
  • تکواندوکار بود و ورزش‌های رزمی انجام می‌داد.
  • استادِ کار با قطب نما و نقشه خوانی بود.
  • قبل از عملیات نصر ۴ برای شناسایی بهتر رزمندگان، دستور داد تا پرچم سه رنگی را بر روی جیب پیراهن‌هایشان بدوزند.
  • در جنگ خیلی جدی بود، کلاسیک عمل می‌کرد، و سعی می‌کرد کمترین تلفات را بدهد.
  • بسیار منظم بود.
  • وی کاراته‌کار بود و کمربند مشکی داشت. اما از سر تواضع، در مسابقات همیشه کمربند سفید می‌بست.
زندگینامه

بیست و دوم آذر ۱۳۳۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش احمد، در خیابان ری تهران تعمیرات رادیو و تلویزیون داشت و مادرش، صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. محمد موافق عضو رزمندگان در گردان زهیر و همچنین در گردان مسلم بن عقیل بعنوان فرمانده گردان بود و چهاردهم تیر ۱۳۶۶، در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. برادرش محمود نیز شهید شده است.

محمد علاقه زیادی به عکاسی داشت و عکاس ورزیده ای بود. عکس‌های زیادی از رزمندگان گرفت که الان موجود است. در جنگ خیلی جدی بود. دوست داشت کلاسیک باشد. سعی می‌کرد کمترین تلفات را در جنگ بدهد. خیلی کارش را منظم انجام می‌داد.

محمد روابط عمومی بالایی داشت. علاقمند بود که نیروهایش متکی به خودشان باشند. تکواندوکار بود و ورزش‌های رزمی انجام می‌داد. ایشان بسیار باهوش، باتدبیر و خلاق بود. قبل از عملیات نصر ۴ برای اینکه رزمندگان گردان در عملیات برای ما شناخته شوند دستور داد تا پرچم سه رنگی را بر روی جیب پیراهن‌هایشان بدوزند.

وی استادِ کار با قطب نما و نقشه خوانی بود و در اغلب مواقع از همرزمانش می‌خواست با طراحی نقشه فرضی عملیات، نکات قوت و ضعف این طرح عملیاتی را بررسی و به آنها یاد می‌داد.

فرازی از وصیتنامه

بخشی از وصیتنامه تاریخی شهید:

 

« دوست ندارم و نمی‌خواهم جایی یا کوچه‌ای یا مکانی به اسم من باشد »

نمایه محتوا : بازتولید (ارسالی مخاطبان و فضای مجازی)

مطالب مرتبط

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

One Comment

  1. ۱۰ تیر ۱۴۰۱ at ۰:۵۳ ق٫ظ

    امیر مسعود حقیقت دار

    پاسخ

    سلام. ایشان کارته کار بود و دارای کمربند مشگی، ولی هیچگاه این کمربند را در هنگام تمرین و مسابقه نمی بست.
    در هنگام تمرین به همان کمربند سفید اکتفا می‌کرد. چرا که روح بلند و متواضعی داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search