شهید مصطفی زواره

 نام: مصطفی   |   نام خانوادگی: زواره  |   نام پدر: قاسم

تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۱۱/۶   |   محل ولادت: ورامین   |   سن: ۲۵

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۱۴   |   شهادت: شلمچه – عملیات کربلای۵

مزار: ورامین – گلزار شهدای سید فتح الله، قطعه ۳ ردیف ۲ شماره ۸۴

سمت: فرمانده گردان مهندسی رزمی لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

 

زندگینامه شهید مصطفی زواره

 مصطفی زواره بهمن‌ماه ۱۳۴۰ در روستای “حصر بالا” از توابع ورامین دیده به جهان گشود.

پدرش او را مصطفی نام نهاد اما به دلیل ارادت مادر به حضرت زهرا سلام الله، در منزل او را محسن صدا می‌زدند. مصطفی ۷ ساله بود و چون در روستای آن‌ها مدرسه نبود، هر روز همراه برادرش به روستای مجاور می‌رفتند. بعد از اتمام دوره ابتدایی خیلی از بچه‌ها درس را‌‌ رها می‌کردند و اصلا مدرسه راهنمایی هم در روستاهای مجاور نبود. اما پدر که به ادامه تحصیل فرزندانش اهمیت زیادی می‌داد اسباب زندگی را جمع کرد و راهی ورامین شدند. مصطفی که علاقه زیادی به پدر داشت در اوقات فراغت برای کمک به مغازه می‌رفت.

هنگام تحصیل در دوره متوسطه، تابستانها در کارخانه چیت سازی کار می‌کرد تا هزینه تحصیل خود را تامین کند. سال سوم دبیرستان، درس و تحصیل را به خاطر حضور در جبهه رها کرد.

مصطفی علیرغم سن و سال کم، از بلوغ فکری و سیاسی نسبتاً بالایی برخوردار بود، از این‌رو فعالیتهای خود را از سال ۱۳۵۶، همزمان با شروع انقلاب آغاز کرد. پدر مصطفی از مقلدان راستین حضرت امام خمینی(ره) بود. به همین دلیل او از پیش از شروع انقلاب با نام معظم‌له آشنا شد. وی هنگام نوشتن شعار و توزیع اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) بارها مورد تعقیب عوامل رژیم قرار گرفت ولی با زیرکی فرار می‌کرد. او با هدف مبارزه با ضد انقلاب، مدتی با کمیته انقلاب اسلامی همکاری کرد و پس از تشکیل جهاد سازندگی به فرمان امام، وارد این نهاد شد و در واحد فرهنگی به خدمت مشغول شد.

مصطفی با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، از طریق جهاد سازندگی به جبهه‌های جنوب اعزام شد و پس از گذراندن آموزش نظامی در پادگان منتظران شهادت اهواز، به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. در اواخر سال ۱۳۵۹ به خاطر علاقه‌اش به سپاه و نیز گذراندن دوره سربازی، از جهاد سازندگی به سپاه پاسداران منتقل شد.

پس از ورود به سپاه، مدتی به عنوان نماینده سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی در ستاد برگزاری نماز جمعه شهر ورامین به خدمت مشغول شد و مدتی نیز شعارهای میان نماز جمعه را ایشان سر می‌داد.

وی در سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و مراسم عقدش را در مسجد صاحب‌الزمان (عج) برگزار نمود.

وی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان ورامین به عنوان مسئول دفتر فرماندهی سپاه انتخاب شد.

علی رغم تاکید فرماندهی سپاه ورامین مبنی بر نیاز به خدمات ایشان در شهر، دوباره راهی جبهه شد و پس از اعزام لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) به عنوان دیده‌بان توپخانه تیپ ذوالفقار شروع بکار نمود. شجاعت حاج مصطفی باعث گردید که فرماندهی لشکر ۲۷، سردار شهید حاج ابراهیم همت او را به عنوان پیک ویژه خود منصوب نماید.

پس از مدتی به عنوان معاونت تدارکات و پشتیبانی منصوب شد و با گذشت چند ماه در این سمت به عنوان مسئول تدارکات و پشتیبانی لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام مسئولیت پذیرفت.

در سال ۱۳۶۳ همسرش را نیز با خود به جبهه برد و تا زمان شهادتش در اندیمشک زندگی می‌کردند. وی همچنین در جبهه به فعالیتهای فرهنگی می‌پرداخت.

در اوایل سال ۶۴ به پیشنهاد فرماندهی لشکر به عنوان فرمانده گردان مهندسی و رزمی لشکر انتخاب گردید و در اوج درگیریهای لشکر با دشمن به ویژه در عملیات‌های کربلای ۵ و عملیات‌های تکمیلی سنگرسازان بی‌سنگر همه توان خود را برای جلب رضای خداوند متعال به نمایش گذاشت.

مصطفی در طول دوران دفاع مقدس چندین بار مجروح گردید؛ در عملیات والفجر۸ و آزادسازی فاو شدیداً مجروح شیمیایی شد و برای مداوا به بیمارستان اهواز منتقل شد. پنجمین بار در عملیات تکمیلی کربلای ۵، در چهاردهم اسفند ۶۵ پس از بازگشت از عملیات خاکریز درحالیکه مشغول وضو گرفتن بود با ترکش توپ دشمن آخرین وضو خود را با خون ساخت و از ناحیه سمت راست بدن شدیداً مجروح و به فیض شهادت که آرزوی دیرینه‌اش بود نائل گردید.

 

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

۵ Comments

  1. ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ at ۷:۲۱ ق٫ظ

    مجید

    پاسخ

    سلام علیکم
    بنده هم دیشب خواب شهید زواره رو دیدم بااینکه هیچ وقت اسم این شهید رو نمی‌دونستم اما محض بیدار شدن از خواب سرچ کردم و زندگینامه این شهید بزرگوار رو خوندم والله که درست میگن در اصل این شهدا هستن که زنده اند

  2. ۱۸ آبان ۱۴۰۲ at ۷:۱۹ ق٫ظ

    نرگس

    پاسخ

    سلام دیشب خواب دیدم یکی از مجریان شبکه قرآن که سادات است شهید شده یک بار جنازه اش را بردند دوباره آوردند من خیلی برایش گریه می کردم سه تا دیگه هم بودند خانواده ایشان داشتند خاطره می گفتند یکی گفت این هم شهید زواره بیدار شدم سرچ کردم دیدم بله شهید مصطفی زواره برایش دو رکعت نماز خواندم تصمیم دارم برم سر مزارش روحش شاد این ها زنده هستند

    1. ۱۹ آبان ۱۴۰۲ at ۸:۰۷ ق٫ظ

      admin2

      پاسخ

      سلام علیکم. بله حقیقتا شهدا زنده هستند. خوشا به سعادت شما و امثال شما که درک میکنید.
      دعاگوی ما هم باشید

  3. ۶ مرداد ۱۴۰۱ at ۸:۱۱ ب٫ظ

    احمد

    پاسخ

    سلام بنده سرباز مهندسی لشکر۱۰ سیدالشهدا روحشون شاد امیدوارم دست ما هم بگیرن دعا گوی شهادت ماهم باشن انشالله

    1. ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ at ۷:۲۳ ق٫ظ

      مجید

      پاسخ

      سلام توضیحات بیشتری در مورد شهید زواره بدید اگه اطلاع دارید چون دیشب تو خواب بنده بودن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search