شهید مصطفی صادقی

نام : مصطفی

نام خانوادگی : صادقی

نام مادر :

نام پدر : غلامرضا

تاریخ تولد :

محل تولد :

وضعیت تاهل :

میزان تحصیلات :

سن :

تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۴/۱۵

محل شهادت : ماووت،دوقلو

عملیات : تکمیلی نصر۴

یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

گردان: حضرت علی اکبر(ع)

مزار:

وصیتنامه

سخن از رجعت به سوی پروردگار یکتاست، سخن وسیع از وجود انسان، اما ارجاع به سوی رب،‌ زمانی عاشقانه است که از این موجود الهی بیرون برانی، چرا که خدا نشانهائی را که می‌طلبد این گونه می‌خواهد، که در نهانشان دو روئی و نفاق و سایر مصائب ضد اخلاقی نباشند.

خدایا، تو را شکر می‌کنم که در آن لحظاتی که در اوج ترس و وحشت از منیت خود بودم در دلم این را الهام نمودی که به سوی میعادگاه عاشقانه‌ات بیایم در آن زمانی که مرده بودم تو این نو راه را به این حقیر درگاهت نشان داده‌ای…

رب اشرح لی صدری و یسر لی امری وحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله (ص) و اشهد ان علی ولی الله و اشهد ان الائمه معصومین حجج الله.

پروردگارا، ای خالق بندگان، ای خدای ما بیچارگان، ای پرودگار ما گنهکاران، یاذالجلال و الاکرام وی ا غفار کل ذنوبنا و ای معبود تمام عابدین، کرمت بر ما آشکار و نعمتت برای ما ناسپاسان فزون می‌باشد. ای خالق جهانیان می‌توانم حمد و سپاس تو را به جای آوردم در حالی که هرچه من ناشکری و جفا کردم تو از فضل و کرم بی پایانت باز به این بنده حقیقت عطا کردی و خدایا هرچه خواستم روی به درگاه تو آوردم و تو هم هیچ وقت مرا سرافکنده نکردی و دست خالی از درگاهت طردم نکردی، ای خدای مهربان از روی لطف نظرت به این بنده حقیر و عاصی و بیچاره و از فصل و کرامتت که همه بندگان تو را شامل می‌شود، مرا مورد عفو و رحمت بی انتهایت قرار بده، خداوندا می‌دانم گناهانم بس گران می‌باشد ولی یقین دارم که فضل و رحمت تو از گناهانم خیلی بیشتر است خداوندا در طول راه زندگی گناهانم پشت مرا خم کرده و جهان گنهکاری همچون مرا کمتر بخود دیده است.

ز بار معصیت پشتم خمیده                           جهان چون من گنهکاری ندیده

ای خدا!‌ ای مولای من از تو عاجزانه می‌خواهم که هرچه سریعتر این بار کمرشکن را از دوشم برداری و خدایا دوست ندارم در آخرت نزد پیامبران و امامان و صالحین اهل جنه سرافکنده باشم و از همه سخت‌تر از آتش غضبت که سوزاننده‌تر از آتش جهنم است به خودت پناه می‌برم.

خدایا دوست دارم در آخرت با تو و از مقربین درگاهت باشم و از همه نعمتهای بهشتی برایم گواراتر لذت رضایت تو از من است و لذت اینکه در کنار تو باشم.

این حقیر سفارشات مختصری دارد که اول همه این سفارشات به مردم عزیز هم وطن می‌باشد و ان این که دعا به جان امام و جهت پیروزی رزمندگان اسلام را هرگز فراموش نکنید و دین اسلام را با یاری رزمندگان اسلام یاری کنید و جهت پیشبرد اهداف نهضت اسلامی نهایت تلاش خویش را بنمائید.

سفارشی هم به نور چشمان امام یعنی بسیجی‌ها دارم، عزیزان ای وارثان مهدی و ای ملائک روی زمین و ای حماسه سازان صحنه‌های پیکار با خصم دون، از شما عاجزانه می‌خواهم که امام امت و امت امام را تا آخرین حد توان یاری کنید و اجازه ندهید که خون شهیدان پایمال شود و هرگز نگذارید که ایادی استکبار در میان شما رخنه نموده و تفرقه و جدائی بین شما بیندازند اینجانب از خداوند منان پیروزی و نصرت روز افزون شما عزیزان را مسئلت دارم اجرکم عندالله

پدر و مادر عزیزم سخنی در برابر شما ندارم و از شما تشکر می‌کنم که وقتی در این راه قدم نهادم مانع راهم نشدید و از خداوند می‌خواهم که به شما صبر جمیل عنایت نماید و امیدوارم که همیشه یار و یاور امام و اسلام عزیز بوده باشید و نیز از خداوند می‌خواهم که حافظ و نگهدار شما باشد و شما را به جان امام زمان قسم می‌دهم که در نبود من بی تابی ننمائید و بلکه خوشحال از این باشید که امانت خود را به بهترین وجه تحویل داده‌اید.

خواهران و برادرانم از شما هم می‌خواهم که صبر و طاقت داشته باشید و دوست دارم که یک الگوی واقعی برای ملت باشید چه از نظر صبر و چه از نظر تقوی و ایمان و عفت و سخن سفارشی به جز این برایتان ندارم و امیدوارم که همیشه سالم و سلامت باشید.

به همه بگوئید که من شهادت را با آغوش باز پذیرفتم و هرکس که اطمینان به وعده‌های الهی داشته باشد همینطور خواهد بود. والسلام علی من التبع الهدای

خداوندا امام امت را در پناه خودت حفظ نما الهی این بنده حقیر را به درگاهت پذیرا باش.

نمایه محتوا : آرشیو سایت گردان حضرت علی اکبر(ع)

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search