شهید مهدی حاج قاسمی

شهید مهدی حاج قاسمی

نام مادر: عزت الزمان

تاریخ تولد: ۳۰ شهریور ۱۳۴۹

محل تولد: کرج

سن: ۱۷ سال

تاریخ شهادت: ۱۸ فروردین ۱۳۶۶

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای ۸

گردان: حضرت علی اکبر (ع)

رجعت: ۱۳۷۹

مزار: کرج – امامزاده محمد

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

زندگینامه شهید مهدی حاج قاسمی

شهید مهدی حاج قاسمی سال ۱۳۴۹ در کرج به دنیا آمد. پدرش محمد، قصاب بود و مادرش عزت الزمان نام داشت.

مهدی پس از گذراندن دوران طفولیت، برای تحصیلات ابتدایی به دبستان های ابن سینا و دین و دانش وارد شد. از دوره راهنمائی به بعد علاوه بر فراگیری علم و دانش، علاقه وافری به تعالیم دینی از خود نشان می داد تا آنجا که در کلاس آموزشی قرائت قرآن شرکت کرده و با کوشش بسیاری که نمود به یاری خداوند قرائت قرآن را به طور کامل فرا گرفت.

با آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در تظاهرات و راهپیمایی ها دوشادوش ملت مسلمان شرکت می کرد.

پس از انقلاب در سن ۱۳ سالگی با احساس مسئولیت فراوان وارد تشکیلات بسیج شد و به علت فعالیت های چشمگیرش در ستاد ناحیه ۱۰ بسیج سپاه پاسداران در امور تبلیغاتی به همراه دوستان شهیدش سعید رضایی و مهدی عشیری مشغول به فعالیت شد.

وی نسبت به ادای احکام اسلامی خیلی حساس بود. نماز را آنچنان زیبا می خواند که گوئی در دریایی از عرفان و معنویت غرق است، دهل حضور در رعای کمیل و توسل و همچنین اهل رعایت وفای به عهد بود.

احساس مسئولیت بیش از حد او نسبت به خون شهیدان موجب گشت که در چهارمین مرحله اعزام سپاهیان حضرت محمد (ص) برای آموزش به پادگان سید الشهداء اعزام گردید و پس از اینکه توانست آموزش های لازم را با موفقیت طی کند، در دومین مرحله اعزام سپاهیان حضرت مهدی (عج) به جبهه نور علیه ظلمت رهسپار شد.

سرانجام در فروردین ۱۳۶۶ در حالی که تنها ۱۷ سال داشت در شلمچه، عملیات کربلای ۸، به شهادت رسید.
پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۹ پس از تفحص، در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

وصیتنامه شهید مهدی حاج قاسمی

بسم الله الرحمن الرحیم
و لاتَحسبنّ ألذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ الله أمواتاً بَل أحیاء عِند ربّهم یُرزَقون

پس از حمد و ستایش خداوند تبارک و تعالی و درود بیکران بر خاتم انبیاء (ص) و سلام بر امامان معصوم (علیهم السلام) و سلام بر امام مهدی (عج) منجی عالم بشریت و برپاکننده قسط و عدل و بر نائب برحقش امام خمینی (ره) که خداوند سایه پر برکتش را بر سر همه ملل مظلوم جهان تا ظهور آقا امام زمان (عج) مستدام بدارد و سلام بر شهدای به خون غلطان جبهه های نبرد حق علیه باطل و سلام بر خانواده معظم شان که خداوند به آنها صبر جمیل و اجر جزیل عنایت بفرماید.
إنالله و إنا إلیه راجعون؛ همه از خداییم و بازگشت مان به سوی خداست. بشر روزی با این دنیای فانی وداع می نماید و در پیشگاه خدا حاضر و به اعمال گذشته و آینده اش واقف می شود.
وای و صد وای بر آنان که قدر خودشان را در این چند روز دنیای فانی نمی دانند، یعنی دستشان را پر نمی نمایند و به اخلاق حسنه و ا عمال نیک آراسته نمی شوند. افسوس که دل می بندند و دوست می دارند چند روز دنیای فانی را، همچنان دل می بندند که انگار چند سال عمر می نمایند.
غرور می ورزند، غفلت زده اند و سرکشی می کنند و در نهایت از درگاه خداوند رانده میشوند. می گویند: وقتی ملکوت الموت پیش شان می آید و می خواهد قبض روحشان بنماید، اجازه می خواهند، یک روز به آنها مهلت داده شود، به آنها اجازه داده نمی شود، هرچه اصرار می کنند کسی به حرفشان گوش نمی کند.
می گویند، آن روز، روز حسرت است، حسرت از اینکه چرا این چند روز دنیا را در غفلت به سر برده اند؛ چرا باعث غضب خدا شده اند؛ چرا قلب ائمه معصومین (ع) را به درد آورده اند؛ چرا گناه کرده اند؛ معصیت نموده اند؛ خدایا! شرمساریم و خجلیم که مدتی از عمرمان با زشتی گذشت، به غفلت و معصیت گذشت، چگونه می توان در آن دنیا سر بلند کرد! در صورتی که جز معصیت و گناه کوله باری دیگر نداریم.
ای کسانی که به فکر پول هستید و پول دوستید، آیا شما بیشتر مال و منال داشته باشید نمی میرید؟ شما چه مال بیشتری داشته باشید، چه نداشته باشید، خواهید مرد. پس کمتر حرص و طمع داشته باشید و کمتر کسانی را که به فکر مال نیستند و به فکر آخرتند سرزنش و تحقیر کنید و کمتر باد به غبغب بیندازید.
شکر خدا که چند صباح از عمرمان در کنار برادران عزیز و بزرگوار و مخلص له الدین بسیج و سپاه در جبهه نور علیه ظلمت گذشت.
همچنین باید به خانواده هایی نگاه کنید که چند فرزند در این راه پرپر کرده اند؛ نه آنکه بگویید چرا فلانی سربازی نرفته، بالاخره ببخشید مرا و حلال کنید و از دوستان و آشنایان و فامیل ها بخواهید حلالیت مرا.

آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search