شهید مهدی سقازاده آرانی

شهید مهدی سقازاده آرانی

نـام پـدر: رحمت الله

نام مادر: اعظم

تاریخ تولد: ۹/دی/۱۳۴۹

محل تولد: تهران

سـن :۱۸ سـال

وضعیت تاهل:  مجرد

تاریخ شهادت: ۱/مرداد/۱۳۶۷

محل شهادت: شلمچه

عملیات: دفاع سراسری

گردان: امام حسین (ع)

مسئولیت: آرپیجی زن

مزار: تهران – بهشت زهرا(س) – قطعه ۴۰ ردیف ۳۲ شماره ۱۱

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

زندگینامه شهید مهدی آقازاده آرانی

شهید مهدی سقازاده آرانی در نهمین روز از دهمین ماه سال ۱۳۴۹، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش رحمت الله، فروشنده لوازم منزل بود و مادرش اعظم نام داشت.

مهدی دبیرستان را در مدرسه سپاه تهران (مکتب الصادق (ع)) گذراند تا کلاس سوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند.

وی که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافته بود در سن ۱۸ سالگی در مرداد ۱۳۶۷، با سمت آر پی جی زن در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به سر به فیض شهادت رسید. مزار او در قطعه ۴۰ بهشت زهرای تهران واقع است.

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

وصیت‌نامه شهید مهدی سقازاده آرانی

بار الها!

تنی فرسوده و پشتی خمیده، از کوله بار گناه، و با دلی پر از درد  و با سینه‌ای پر از غم، به سوی تو  می‌آیم؛ اما نه مثل همیشه که می‌آمدم، و زود پیمان را می‌شکستم!

بار الها!

این بار که آمدم، امیدوار بودم که مرا می‌پذیری، اما خجالت می‌کشم به درگاهت حاضر شوم، و نمی‌دانم با این همه معصیت، با چه رویی در مقابلت خواهم ایستاد.

خدایا!

از تو سپاسگزارم که پدر و مادری، و خواهران و برادران و دوستانی، به این خوبی به من دادی! ولی شرمنده‌ام از این که نتوانستم، حق آنها را ادا کنم و آنچه گفتند عمل کنم.

و اما پدر و مادر خوبم!

از شما به خاطر زحمتهای بسیاری که به خاطر من متحمل شدید و آن زحمات را به جان خریدید، سپاسگزارم! از این که در حق شما کوتاهی کردم، معذرت می‌خواهم و عاجزانه طلب حلالیت می‌کنم، و از شما می‌خواهم از اینکه فرزندتان انشاءالله جزو شهدا خواهد بود، هرگز ناراحت نشوید! بلکه خدا را شکرگزار باشید! که امانت خودتان را به بهترین نحو به صاحب اصلی برگردانید و امیدوارم که دعایتان این باشد: (خداوندا خودت به کرمت قبول کن)! و همیشه از خدا یاری بخواهید و بدانید که هر چه بخواهید، دست خداست! و هرچه می‌خواهید فقط از او طلب کنید و نگذارید شایعات روی شما تاثیر بگذارد و بدانید که من فقط برای رضای خدا و اطاعت از او و ولیّ ش بوده که به این راه قدم گذاشته ام، و شما فکر آن پدر و مادری را بکنید که چند فرزند خود را به این راه داده، و باز می‌گوید شرمنده ام که چرا فرزند دیگری ندارم که به این راه بدهم، چون او فهمیده است، بهترین راه همین است و چه بهتر که از این راه هم به ندای خدا در قرآن، و هم به ندای حسین زمان لبیک می‌گوید.

از شما می‌خواهم که توجه داشته باشید، موقعیت زمان ما با موقعیت زمان امام حسین (علیه السّلام) فرق چندانی ندارد، وقتی امامی که صحبت هایش برای ما ملاک است می‌فرماید: امروز ایران کربلاست!

یعنی موقعیت ما همانند موقعیت کربلا و امام حسین (علیه السلام) است و چقدر جالب است که امام گفتند:

حسینیان آماده باشید! که صحبتش با حسینیان زمان است، با علی اکبرها است، با زینب‌ها است، با عباس‌ها است! و خلاصه با آنهایی است که اهل کوفه و پیمان شکن نیستند. در جایی دیگر امام می‌فرماید:

لباس محبت دنیا را از تن بیرون کنید و لباس رزم بپوشید! از شما می‌خواهم که باز هم فکر کنید و اگر تا به حال لباس کثیف محبت دنیا، حرص‌ها، طمع‌ها، تهمت‌ها، غیبت‌ها، دروغ‌ها و نافرمانی‌های از امر خدا را بر تن بیرون نکردید، دیگر چه وقتی می‌خواهید این کار را انجام دهید، به خدا قسم که دیر می‌شود، کمی به فکر فرو روید و هوشیار شوید، آخر تا کی غفلت؟!

باز هم در این جا تاکید می‌کنم که من فقط به خاطر لبیک گفتن به امر امام است که به جبهه آمدم، انشاءالله که خدا قبول کند و مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار بدهد.

ای پدر خوب و مادر مهربانم!

از شما می‌خواهم که مرا حلال کنید و ناراحت نشوید بلکه افتخار کنید و همیشه استوار و ثابت قدم و در راه رضای خدا گام بردارید. همانطور که گفتم موقعیت را با موقعیت کربلا مقایسه کنید و بسنجید این فکر را بکنید که مگر امام حسین (علیه السلام) تمام خانواده خود را، به راه خدا نداد و چقدر داغ  دید! مگر زینب سلام اللّه علیها، آن همه مصیبت را تحمل نکرد، پس مادر بزرگوارم، تو هم زینب‌وار در مصائب و همچون فاطمه زهرا سلام الله علیها در همه‌ی کارها توکل بر خدا کن.

امام حسین(علیه السلام) آن همه داغ دید و هرگز سازش نکرد؛ مواظب باشید که شایعاتی از قبیل اینکه جنگ بس است، و صلح کنیم، روی شما تاثیر نگذارد؛ و بدانید که ما هیچ چیز را از دست نداده و نخواهیم داد، و با استقامت تان مشت محکمی به دهان این قبیل یاوه گویان بی‌فکر و از خدا بی‌خبر بزنید!

پدر و مادرم بدانید: که هرگز ضرر نخواهید کرد و در این دنیا انشاءالله، که سرافراز خواهید بود.

برادران عزیز و ارجمندم!

از اینکه در حق شما کوتاهی کرده و آنچنان که باید و شاید حق برادری را ادا نکردم معذرت می‌خواهم، امیدوارم که به بزرگواری خودتان ببخشید و مرا حلال کنید!

برادرانم از شما می‌خواهم در این موقعیت اسلحه‌ام را زمین نگذارید و اگر حقی بر شما دارم اگر امام را تنها  بگذارید، از حقّم نخواهم گذشت! که با شناختی که روی شما دارم می‌دانم که هرگز امام را تنها نخواهید گذاشت!

خواهران خوبم!

می‌دانم که در حق شما بسیار کوتاهی کردم و شرمنده‌ام از اینکه نتوانستم آنطور که باید به شما خدمت کنم، مرا حلال کنید و همچون زینب و زهرا (سلام الله علیهما) و دیگر زنان واقعی اسلام باشید در کارهایتان ثابت قدم و استوار و به یاد خدا باشید و با رفتار و حجابتان به دیگران درس بدهید تا آنها که کر و کورند، بفهمند که این راه پشیمانی ندارد و رضای خدا در این کار است.

دوستان و رفیقان خوب و عزیزم!

که با شما بودم و قدر شما را ندانستم و از شما استفاده کامل نکردم و اغلب شما را از خود رنجاندم شما را به خدا مرا ببخشید و مرا حلال کنید!

برادران عزیزم!

دوستانی آمدند و رفتند و ما در غم آنها ماندیم، تا بالاخره نوبت به من رسید، آنها که رفتند، چقدر والامقام و چقدر عزیز و دوست داشتنی بودند، ولی آنها رفتند و فقط خاطره‌های صحبتها و نوشته‌هایشان برای ما ماند، حال برای اینکه از ما راضی باشند، باید به گفته‌های آنها عمل کنیم، آیا کافی است که ما فقط برای آنها اشکی بریزیم؟! و بعد هم هدفی را که آنها برای آن شهید شدند،گم کنیم؟! خوشا به حال آنها، انشاءالله که خدا ما را هم به آنها ملحق کند!

برادران عزیز!

به صحبت‌ها و حرفهایی که امام و دیگر بزرگان می‌گویند کاملاً دقت و توجه کنیم و از تحلیل‌های بی‌جا و اضافی جداً بپرهیزید! برادارن من زمان و موقعیت ما بسیار حساس است و چشم دنیا به ما است در این میان فرصت طلب هایی هستند که وجودشان و صحبت هایشان کاملاً مضر و فاسد و فاجعه انگیز است، پس دوستان خوبم کاملاً توجه کنید و مواظب شایعات باشید که روی شما تاثیر نگذارد، به هر دیگ داغی کاسه‌ای نیاورید و بر سر آن ننشینید! فقط همه صحبت ها را با کتاب خدا بسنجید و اگر در حرفی رضای خداست آنرا بپذیرید، به صحبت‌های امام، کاملاً باز هم تاکید می‌کنم که کمال دقت را کرده و هرگز این تنها حسین زمان و یاور محرومان را تنها نگذارید مخصوصاً به فرمایشات این بزرگوار گوش جان بسپارید و فرموده ایشان را تحلیلی بجا و صحیح بکنید! از موضع‌گیری‌ها و گروهگرایی‌های خلاف اسلام و قرآن جدا بپرهیزید! که بعداً پشیمانی بزرگی دارد، فقط برای رضای خدا در خط امام و رهبری باشید!

ای امت  قهرمان و رنج کشیده، که زبان من از گفتن حرف با شما بسیار قاصر است، امام می‌فرماید: که وصیت نامه‌ها را بخوانید و… شهدا تاکنون حرفهای بسیاری زده‌اند و شما شنیدید و من که خود را اصلاً در مقام  قیاس با آنها نمی بینم، ولی یاران تنها حرفی که همه دوستان گفتند و رفتند، و شما امت سلحشور خوب به آن عمل کردید این است که امام را تنها نگذارید، و جبهه ها را هرگز خالی نکنید! و همانطور که امام فرمود: برای تحقق اسلام ناب محمّدی(صلی اللّه علیه و آله و سلم) و نابودی اسلام آمریکایی با دشمنان آن که بسیار زیادند، به ستیز برخیزید!

و این به نظر من فقط با توجه به فرمایشات امام و گوش ندادن به شایعات و حرفهایی که هر کسی در هرجا می‌زند تحقق می‌یابد.

برادران و خواهران خوبم!

قرآن را بخوانید، اما آنطور که شایسته خواندن است و بدانید هرچه را که بخواهید فقط از خدا و قرآن باید بخواهید که هیچ چیز و هیچ کس کامل تر از اینها نیست!

نماز جماعت و جمعه را به پا دارید که باعث تحکیم وحدت و ضامن پیروزی شما خواهد بود.

از وقت خود بیشتر استفاده کنید و فقط برای رضای خدا این بهره را بکار برید و بدانید که موفقیت در این راه است!

در اینجا از همه شما حلالیت می‌طلبم و باز هم شما را به فرمایشات امام توجه می‌دهم ما هیچ چیز را از دست نداده و نخواهیم داد حسینیان آماده باشید، امروز ایران کربلاست، لباس رزم بپوشید و لباس محبت دنیا را از تن بیرون کنید!

در خاتمه از شما می‌خواهم خالصانه و با نیتی پاک امام را دعا کنید! خداوند به همه شما اجر و توفیق عطا کند! انشاءاللّه همه آنهایی که این وصیت نامه را می‌شنوند و یا می‌خوانند مرا حلال کنند.

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search