نام: مهدی | نام خانوادگی: شرع پسند | نام پدر: محمدعلی
تاریخ ولادت: ۱۳۳۳/۹/۲۰ | محل ولادت: کرج | سن: ۲۹
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۲ | مجروحیت: 1362/11/30 | شهادت: چنگوله – عملیات والفجر۵
مزار: گلزار شهدای کرج
زندگینامه شهید مهدی شرع پسند
مهدی در بیستم آذر ۱۳۳۹ در محله کارخانه قند شهر کرج دیده به جهان گشود.
مهدی در سال ۱۳۵۲ با موفقیت مدرک دیپلم را گرفت و همان سال به سربازی اعزام شد. در طول سربازی، احساسات مذهبی و نیز تقید او نسبت به انجام واجبات دینی، موجب بی مهری از سوی عوامل سرسپرده ارتش نسبت به او شده بود. از طرفی نیز مهدی در مدت سربازی، به ماهیت رژیم ستمشاهی پی برد. او در سال دوم سربازی، از هر فرصت و فراغتی که به دست می آورد، به مطالعه و تقویت بنیه فکری و عقیدتی خود می پرداخت و از حیث سیاسی نیز به مسایل آگاهی می یافت. پس از پایان سربازی نیز مدت دو سال پیگیر و جدی، به مطالعه کتابهای عقیدتی و سیاسی پرداخت و پس از آن برای دستیابی به سرچشمه علوم دینی، به «قم» عزیمت نمود.
وی همزمان با فراگیری معارف دینی، الفبای مبارزات سیاسی را نیز فرا گرفت و همراه با قیام مردم، به صف انقلابیون پیوست.
مهدی به خاطر فعالیت های انقلابی اش، توسط عوامل رژیم دستگیر و به مدت دو هفته بازداشت و تمام کتاب هایش نیز مصادره شد. پس ازآزادی، جدی تر از گذشته، به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد.
او اعلامیههای آیات عظام را به کرج آورده، تکثیر میکرد واین امر باعث شده بود که بارها دستگیر و راهی زندانش نمایند.
***
با پیروزی انقلاب، بعد از مدتی فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شد و همزمان مسئولیت بسیج شهرستان کرج را نیز به عهده گرفت.
***
با آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز دشمن بعثی و قائله کردستان ایشان با اولین گروه اعزامی از کرج به کردستان اعزام شد، آن گروه، در پاکسازی شهر سنندج و شکستن محاصره معروف باشگاه افسران و پادگان ارتش حماسه ها آفرید و مهدی بعنوان فرمانده گروه نقش تعیین کننده ای را ایفا کرد.
***
در دی ماه ۵۹ فرماندهی گروه اعزامی سپاه کرج به جبهه های گیلانغرب را بعهده گرفت و بعنوان مسئول محور آوزین گیلانغرب مشغول انجام وظیفه شد و در ۲ عملیات ایذایی فرماندهی عملیات را بعهده داشت که نتیجه این عملیات منجر به آزادسازی قله استراتژیک چغالوند بود که شهر گیلانغرب از دید و تیر مستقیم دشمن خارج گردید.
مجددا در سال ۶۰ به همان منطقه اعزام شده و در عملیات سراسری شهید رجایی و باهنر در محور سرپل ذهاب (تپه های کوره موش) در شهریور سال ۶۰ شرکت فعال داشت و در این عملیات به افتخار جانبازی نائل آمد.
سپس در پاییز سال ۶۰ در عملیات طریق القدس (آزاد سازی شهر بستان) به عنوان فرمانده گردان و در سال ۶۱ در عملیات فتح المبین و عملیات بیت المقدس (آزاد سازی خرمشهر) و عملیات رمضان حضور موثری داشت و بعنوان فرمانده گردان انجام وظیفه می کرد.
وی در عملیات رمضان از ناحیه دست مجروح شد و در عملیات والفجر مقدماتی بعنوان فرمانده تیپ عملیاتی سلمان فارسی از لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) شرکت داشت و در این عملیات نیز از ناحیه پا مجروح شد و علیرغم مجروحیت های زیاد و متوالی لحظه ای از حضور در جبهه ها غفلت نکرد.
در اوائل سال ۶۲ با تشکیل تیپ نبی اکرم(ص) در کرمانشاه به درخواست فرمانده وقت این تیپ (سردار ناصح) به غرب کشور اعزام شد و بعنوان فرمانده طرح و عملیات تیپ مشغول بکار گردید.
***
مهدی شرع پسند که به گواه اطرافیانش، فردی خوش خلق، شجاع، مهربان و متواضع بود، سرانجام در ۲۹ سالگی طی عملیات والفجر۵ در آخرین روز بهمن ماه ۱۳۶۲ در منطقه چنگوله (حد فاصل دهلران و مهران) مورد اصابت ترکش قرار گرفته و در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۶۲ به شهادت رسید. از او دو فرزند به نامهای زهرا و محمدمهدی به یادگار ماند.
وصیتنامه شهید مهدی شرع پسند؛ فرمانده تیپ نبی اکرم (ص)
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از خواندن وصیت نامه برادر شهید مسعود آخوندی که براستی از صالحین بود به این فکر افتادم که حتما وصیتنامه ای بنویسم.
در دفعات قبلی هرگز موفق به این امر نشده بودم و همین توفیق کنونی را درنوشتن به فال نیک گرفته و از خدای خویش طلب شهادت می نمایم که به راستی آسان ترین راه برای رسیدن به رستگاری و فلاح است.
شهادت می دهم به یگانگی قادر متعال که پروردگار عالمیان است و نیز شهادت می دهم به حقانیت تمامی پیامبرانی که از طرف او برای هدایت بشر آمده اند و نیز به دنباله همه پیامبران به ختمیت حضرت محمد(ص) که هدف خلقت جهان و اقرب موجودات به خداوند متعال بود.
شهادت می دهم که امامان شیعه برحق اند و جانشینان امام عصر(عج) که فقهای عادل متقی باشند برحق اند و یقین دارم که خداوند عادل است و بنابراین عدل بایستی عالمگیر باشد و بی عدالتی در همه وجوهش محکوم و مذموم است. معاد و قیامت حق است و لازمه عدل خداوندی است.
در همین جا فرصت را مغتنم شمرده و با یادآوری تعاریفی که در قرآن از قیامت شده به رحمت خداوند پناه برده و طلب بخشش گناهان خود را مینمایم که از همه مهربانان، مهربانتر است.
و اما در مورد خانواده:
اولا از پدر و مادرم کمال سپاسگزاری را دارم به خاطر زحماتی که برای من کشیده اند و تربیتی که مرا نموده اند و سپس از برادران و خواهرانم که الحق برادران و خواهران نیکویی بودند و من از آنها مداوم درس می گرفتم و بعد همسر فداکار و با ایثار که دنیا را که سخت به او روی آورده و در برابر چشمش خودنمایی می کرد، به خاطر اسلام ترک گفت.
من ضمن طلب بخشش از همه آن ها توصیه می نمایم که به اسلام و نیز رهبری فعلی آن امام خمینی و رهبران بعدی سخت وفادار و نسبت به دنیا بی اعتنا باشند.
چند تن از برادرانم بوده اند که نسبت به من سمت معلمی داشته اند و تا این کاغذ را بخوانند می دانند که منظورم آنهایند، از خداوند برای آنها توفیق در راه خدا نسبت به اسلام و مسلمین می طلبم.
به برادران بسیج که من بسیار مشتاق و حریص در خدمتگزاری به آنها بوده و هستم، توصیه می نمایم به این که خود را به اخلاق اسلامی بیارایند و با مردم و با خود تواضع و مهربانی و صداقت و اخلاص و…رفتار نموده و بسیار مطالعه کنند.
قرآن و نهج البلاغه و کتب حدیث و تاریخ زیاد بخوانند. در تعهدی که با خداوند متعال بسته اند پابرجا باشند و نسبت به امام با تمام توان وفادار باشند و این انقلاب را به ثمر برسانند که چشم تمامی انبیاء و اولیاء، تمامی شهیدان و بخصوص سیدالشهدا علیه السلام و چشم تمام مردمان مستضعف روی زمین و چشم نسل های آینده و بالاتر از همه نظر خداوند متعال به دست های ضعیف است که چگونه عمل می کنیم؟
حرف های بسیار هست که می خواهم بنویسم ولی فرصت کم است اگر شهادت به تأخیر افتاد در فرصت های بعدی خواهم نوشت. ان شاءالله
مهدی شرع پسند
مردادماه ۱۳۶۰- گیلانغرب
آثار تولید شده درباره شهید مهدی شرع پسند
کتاب
کتاب «آقا مهدی» ؛ اولین کتاب از مجموعه کتاب های افلاکیان البرز، در هشت فصل به بیان زندگینامه شهید فرمانده مهدی شرع پسند از زبان خانواده و همرزمان پرداخته است.
نویسنده: مریم سادات پور
انتشارات سوره مهر
سال انتشار: ۱۳۹۲
تعداد صفحات: ۱۶۰ صفحه
برنامه رادیویی
رادیو صبا سال ۱۳۹۷ یکی از برنامه هایش تحت عنوان «با ستاره ها» را به سردار شهید مهدی شرع پسند اختصاص داد.
قسمتی از نامه شهید مهدی شرع پسند برای خانواده اش
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز روز دهم فروردین ماه است عملیات فتح المبین تمام شده است و ما برادران مجاهد و رزمنده را ، آنها را که از سلامتی برخوردار بوده اند به شهرهایشان فرستادیم ، این مرتبه تعداد شهدا و مجروحین خصوصا” از برادران اعزامی از کرج قدری زیاد بود و من این روزها در پیشگاه خدا بشدت احساس قصور می نمایم، البته نه قصور در انجام امور نظامی بلکه نگرانی من بیشتر از این جهت است که اینبار من در موقع عملیات پشت سر برادران قرار داشتم و تا حد زیادی از تیررس دشمن محفوظ بودم و برادران ما که مشغول شکستن خط دفاعی دشمن جنایتکار بودند، به سبب جلو بودنشان و به دلایل دیگری تعدادی شهید و مجروح می شدند که عقب ایستادن و مثلا” فرماندهی کردن به نوعی خود را حفظ کردن نیز در خود مخفی دارد و این مسئله که دوستانی و برادرانی بسیار ارزشمند و عزیز شهید می شوند چنان پیمان محکمی و میثاق غلیظی است که به هیچ روی نمی توان آن را نقض کرد و هر لحظه برادران شهید که خداوند بر مراتبشان بیفزاید، جلو روی انسان ایستاده و به صراحت انسان را به تلاش بیشتر و جدیت و پشتکار می خوانند و به سبب شهادتشان یعنی آشکار بودن حضورشان و شهادت دادنشان بر صدق و کذب اشخاص و به دلیل اینکه باذن الله اجازه شفاعت دارند، براستی انسان حیا می کند.
اگر ما فقط یکی از شهدایمان را شاهد اعمال خود بدانیم هیهات که کوچکترین سهو و خطائی از ما سر زند، چه رسد به معصیت العیاذبالله و اینکه ما مرتکب تخلفاتی می شویم و عصیان و نافرمان می کنیم و هیچ یک از اعمالمان آن طور نیست که باید باشد ، به سبب غفلت و نسیان است که شیطان باعث آن و نفس ضعیف هوا پرست پذیرنده آن است. بعضی از برادران شهید، قبل از شهادتشان هم دارای چنان کمال روحی و معنوی و اخلاص و پاکی و صداقت و عرفان و زهدی بودند که ای کاش قطره ای از دریای معرفت و خلوصشان بر کویر وجود ما بچکد و پرتوی از نور حیاتبخش آنان بر ظلمتکده نفس یاغی ما بتابد تا قلوب کدر و سیاه ما را اندک شفافیت و جلائی بخشد.
ما در مقطعی از تاریخ واقع شدهایم که آیات الهی به روشنی و صراحت ما را به هدایت می خوانند. کدام آیه بزرگتر از شهیدی است که آگاهانه و خالصانه بدون کوچکترین چشم داشتی به دنیا و غیر خدا، با شوق و اشتیاق به استقبال پروردگارش می شتابد؟
کدام چراغ هدایت فروزنده تر از جوان ۱۸ ساله ای است که نماز شب می خواند و آرزوی لقاء رب و پروردگار خویش می نماید و جانش در قالب جسم پست دنیوی بیقراری می کند؟
از این برادران کسانی هستند که به یقین اگر نبی اکرم (ص) الان می بود آنها را در کنار خویش می نشاند. و در خیل این انصارالله و عارفانی هستند که یک شبه ره صد ساله پیموده اند و راهی را که اهل الله سابقا با سالها ریاضت و مشقت و عبادت می پیمودند و تازه بعضی شان موفق می شدند اینها همان راه را یعنی راه وصول به حق و فنای فی الله و عشق و محبت الله را با توجهی و لحظاتی راز و نیاز و بریدن از ما سوی الله و پیوست به الله می پیمانید .
دیده شده که اینها نظر به بهشت هم ندارند و کمتر از دیدار پروردگار را طبع با کرامتشان نمی پذیرد. بعضی شان در کوچکترین حرکات و حالاتشان هم توجه به خدا دارند ، از لغو بشدت می پرهیزند نسیان و فراموشی از یاد خدا کم گریبانگیرشان می شود ، با وجود کمی سن همچون بزرگان با تدبیر تعقل و طمانینه سخن می گویند و رفتار می کنند و غذا و پوشاکشان حساب دارد. حرف زدنشان هم میزان دارد و اگر نبود دستور اسلام که از رهبانیت منع کرده اند، اینها در میان جمع قرار نمیداشتند و آرام نمی گرفتند، پیغمبر فرمود : رهبانیت امت من جهاد است و اینها راهبان و عابدان و تائبان و منیین و مستغفرین در اسحارند. بعضی از آنها در لحظه های شهادت چنان آرام و مطمئن هستند که پیداست رجوع به پروردگار ش نموده و داخل در بندگان خاص او و داخل در بهشت او می شوند هم خدا از آنها راضی و هم آنها از خداوند و از عمل خویش راضیند.
چه قدر لذت بخش است که انسان با آرامش خاطر به ملاقات پروردگارش برود و با وجه ابیض محشور گردد و در رحمهالله واقع شود. خداوند ما را توفیق بندگی عنایت فرماید و از گناهان ما در گذرد و سیئات ما را بپوشاند و ما را با نیکان بمیراند و شهادت را نصیب ما فرماید . خداوند امام را حفظ کند که اسرافیل بود و در صور دمید و ما را از اجداث به سوی پروردگارمان به شتاب وا داشت و دوم عیسی بود سخنش و ما را زنده کرد به زندگانی واقعی و الهی و موسی بود و با افکندن عصایش فرعون را سرنگون کرد و ابراهیم بود و ما را به یکتا پرستی و کناره گیری از بتان فرا خواند و ما را از عبادت شیطان که عصیانگر و یاغی درگاه خدا بود بر حذر داشت و این انقلاب را بر پا کرد تا آتشی باشد و قبسی از نار هم برای روشن نمودن راه و هم برای گرم کردن زندگانی ما مردگان و داوود بود و آهن قدرت ابر قدرتان را پیش چشم اراده ما مسلمین نیز فرمود تا مقهور آن نشویم. خداوند همه علمای بر حق اسلام و منادیان توحید و عدالت را موفق بدارد و در ظهور امام عصر ارواحنالترب مقدمه الفداء تعجیل فرماید . خداوند ما را امت فرمانبردار و فداکار و شایسته ای برای محمد (ص) و شیعیان خالص و صادقی برای علی و اولادش و پیروان محکم و استواری برای رهبر انقلاب امام خمینی قرار دهد.
خداوند هر چه زودتر کاخهای ظلم و ستم را که بر شانه های ملل مظلوم سنگینی می کند بر سر کاخ نشینان ویران نماید و شر آنها با به خودشان متوجه کند ….
فروردین ماه ۱۳۶۱
۳ Comments
۳ خرداد ۱۴۰۱ at ۱:۳۲ ق٫ظ
رويا
با سلام ، آقای شیری خدمت سربازی رو در دوکوهه (خوزستان) بودن ؟
۲۷ بهمن ۱۳۹۸ at ۱:۴۷ ب٫ظ
پاشایی
ما که شانس نداشتیم این شهیدا رو از نزدیک ببینیم، فکرم میکنم نسلشون منقرض شده. بعید میدونم دیگه مث اینا باشن
۲۹ فروردین ۱۴۰۲ at ۷:۵۳ ق٫ظ
مهدی
شهدا بین ما زندگی می کنن هم طن.نسلشون منقرض نشده.برعکس نسلشون وشیوه زندگی وسیره و روش و راه زیبای زندگی کردن هاشون بیش از پیش درمیان همه مردم روشن تر وواضح ترشده و زنده و راهنماگرما انسان هایی چون ما هستند.نمونه اش خودشما که قطعا اهل شهادت و راه شهدای گران قدردیدو مدام در دل به حال و روز آن بندگان واقعی الهی قبطه میخورید وان شاء الله که مدام سعی در محاسبه نفس خود و شهدایی کردن زندگی تان دارید.هیچ گاه ازعنایات الهی ناامیدنشویدوبدانیدکه قطعا درصورت خواستن و تلاش مستحق شهادت در راه حق تعالی هستید.ان شاء الله.
در پناه حق
یاعلی