شهید موسی انصاری رامندی

نام: موسی

نام خانوادگی: انصاری رامندی

نام مادر: زلیخا

نام پدر: علی اکبر

تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۳/۲

محل تولد: تهران

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات: دیپلم

سن: ۲۷ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۴/۱۰

محل شهادت: مهران

عملیات: کربلای۱

گردان: تخریب (الوارثین)

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مسئولیت: تخریب‌چی

مزار: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۵۳، ردیف۱۳۷، شماره۱۸

  • برادر ایشان مصطفی نیز به فیض شهادت رسیده است.
زندگی‌نامه

شهید موسی انصاری رامندی در دومین روز از سومین ماه بهار ۱۳۳۸، در تهران دیده به دنیا گشود. پدرش علی‌اکبر، تریکودوزی می‌کرد و مادرش زلیخا نام داشت.

موسی تا پایان دبیرستان درس خواند و دیپلم گرفت.

وی کارمند جهادسازندگی بود که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

او در دهم تیرماه ۱۳۶۵، با سمت تخریب‌چی در مهران بر اثر انفجار مین به فیض شهادت رسید. پیکر وی را در بهشت‌زهرای تهران به خاک سپردند. برادرش مصطفی نیز به فیض شهادت رسیده است.

وصیت‌نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

«اشهد ان لا اله الا الله»

«اشهد ان محمد رسول الله»

«اشهد ان على ولى الله»

«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»

«مپندارید آنانکه کشته شدند در راه خدا مردگانند، بلکه آنها زنده‌اند و نزد خداى روزى می‌برند.»

با سلام و درود بر امام عصر منجى عالم بشریت مهدى موعود و منتظر عج‌الله تعالى فرجه الشریف و با سلام بر نائب بر حقش امام امت حسین زمانه، حامى مستضعفان دشمن مستکبران نائب الامام روح الله الموسوى الخمینى و با سلام و درود به ارواح طیبه شهداى اسلام از صدر اسلام تا کنون.

پس از حمد و ثناى پروردگار باری‌تعالى بنا بر حسب وظیفه شرعى مطالبى تحت عنوان وصیت‌نامه عرض نموده تا انشاءالله که به وظیفه خود عمل نموده باشم. این بنده حقیر که عمرى را در گناه و خطا بوده از خداوند متعال سپاسگزارم. بخاطر نعمت‌هاى بیکرانش که به بندگان عطا فرموده و نعمت عظیمى همچون حضور در جبهه را از سر لطف و عنایتش نصیب ما نموده است.

همینطور از خداوند تبارک و تعالى خواستارم که توانائى و توفیق در جهاد آفاق و انفس را با هم به بنده و همه عطا نماید. و همینطور شکرگزاریم که از نعمت عظیم رهبرى همچون وجود مبارک رهبر عظیم‌الشان انقلاب امام امت خمینى عزیز ما را برخوردار نموده است و از شما عزیزان اسلام خواستارم که قدر وجود معظم‌له را بدانید که این نعمتى الهی است. الهى که پروردگار عالم از منبع فیض الهی‌اش به ما ارزانى داشته و باید شاکر باشیم و طورى عمل نمائیم که لایق داشتن چنین رهبرى باشیم و همینطور شما امت اسلامى بدانید که براى این انقلاب شهیدان زیادى تقدیم شده است و قدر این انقلاب را بدانید و حافظ انقلاب باشید که شهدائى همچون مطهرى‌ها و بهشتى‌ها و رجائى‌ها و باهنرها و منتظرى‌ها تقدیم راه اسلام و انقلاب شده‌اند و این شهیدان عزیز جرمشان دفاع از اسلام و انقلاب بوده است و بدست منافقین به شهادت رسیده‌اند.

اى مستضعفین بدانید که منافقین از کفار بدترند و منافقین در هر زمان بوده‌اند و ضربه به اسلام و مسلمین زده‌اند باید آگاهانه با آنها برخورد کرد که آنها ریاکارند و از هر چیزى به نفع خود استفاده میکنند و حالا بعد از تمام اعمال ننگین‌شان و بعد از ترور اشخاص و روحانیت آگاه مسلمان و مبارز دست به توطئه منافقان دیگرى زده‌اند و آن استفاده تبلیغاتى از کمبودهاى دنیوى و ظاهرى به نفع خودشان براى از بین بردن وحدت کلمه امت اسلامى که شما عزیزان اسلام در مقابل کمبودهاى مادى باید صبر و تحمل داشته باشید که صبر شما جهاد اکبر است.

در مصیبت‌ها و سختیها و کمبودهاى دنیوى و ناشى از جنگ، صبر داشته باشید که صبر حلال مشکلات است و ضربه محکمى است به دهان منافقین و کفار و یاوه‌گویان داخل و خارج است.

شما در نماز جمعه‌ها، دعاهاى کمیل، توسل و راهپیمایی‌ها شرکت نمایید. در صحنه مبارزه حضور فعال داشته باشید و همین حضور در صحنه شما و دعاها و مناجات و عبادات شما است که دشمن‌هاى شرقى و غربى را به زانو در آورده است. بدانید که هنوز ما در بین راه هستیم و به مقصد نرسیده‌ایم. بدانید که این انقلاب از انقلاب امام حسین(ع) نشأت گرفته است و جهاد ما بر حق است و عاقبت پیروزى از آن اسلام و مسلمین است.

توصیه‌اى هم به آنهایى که تا کنون در خط اسلام و خط امام و پیرو ولایت فقیه نبوده‌اند، دارم: تا فرصت هست توبه نمائید و به اسلام و قرآن بازگردید. و همینطور توصیه به آنهایى که به ظاهر خود را طرفدار انقلاب و اسلام می‌دانند اما در عمل مخالف خط امام و ولایت فقیه بوده و با کمترین کمبودى با دشمنان اسلام همصدا شده و شروع به شکایت نکنند که همین عمل شما ضربه به اسلام است برگردید و توبه نمائید خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد.

آن جوانان عزیزى که به‌ظاهر از اسلام بیگانه بوده‌اند به اسلام روى آورند که اسلام جوابگوى تمام نیاز مادى و اخروى است. امت اسلام، آگاهانه جبهه جنگ را تقویت نمائید که شما امت آخرالزمان هستید و باید نمونه باشید و دست به دعا بردارید تا انشاءالله به یارى الله و به فرماندهى امام زمان و رهبرى نائب بر حقش لشگریان اسلام راه کربلا را باز نمایند و از آنجا راهى قدس عزیز شوند و زمینه براى ظهور و فرج امام عصر عج الله تعالى فرجه شریف فراهم شود.

عزیزانم راه شهیدان را ادامه دهید که آنها راهى جز اسلام و انقلاب ندارند.

پروردگارا؛ هم اکنون که نعمت حضور در جبهه را به ما عنایت فرمودى، پیروزى را هم از آن لشکریان اسلام نما و در صورت لیاقت شهادت را نصیب ما بگردان و ما را در زمره شهیدان کربلا قرار بده و با آنها محشور بگردان.

پروردگارا؛ به امام امت طول عمر و سلامت و صحت عنایت فرما و تا فرج آقا امام زمان(عج) از بلیات ارضى و سماوى محفوظ بدار. پروردگارا خانواده شهدا در انتظارند هرچه زودتر رزمندگان را به پیروزى برسان. پروردگارا بر تقوا و صبر امت اسلام بیفزا.

«بسمه تعالى»

خدمت پدر و مادر عزیز سلام: چند کلامى هم در مورد برادران گردان تخریب عرض کنم که این برادران عزیز از جان گذشته عاشق الله هستند که چنانچه آنها را دیدید، عوض بنده از آنها تشکر نمائید و بنده هم خداوند را شکر مى‌نمایم که چند صباحى را در بین این برادران بودم هرچند که لیاقت آن را نداشتم.

والسلام

ما میرویم تا خط امام (خط اسلام) حاکم باشد

خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار

بى عشق خمینى نتوان عاشق مهدى شد

شنبه هفتم تیرماه ۱۳۶۵ اسلام آباد غرب/ قلاجه

خاطره

خاطراتی درباره شهید موسی انصاری رامندی

راوی: حجت الاسلام حاج مسعود تاج آبادی

شب ها که در چادر نماز می خوانیم سخنرانی هم می کردیم. شهید حاج موسی انصاری در پشت گردنش قوز بزرگی داشت. گردنش همیشه خم بود. بسیار ساکت و آرام و متین، اما پرکار بود و نمی گذاشت ناتوانی جسمی اش او را عقب بیاندازد.

وقتی سخنرانی می کردم یک پتو روی دوشش می انداخت و در گوشه ای می نشست و شروع می کرد به گریه کردن. تا آخر سخنرانی گریه می کرد.

نمایه محتوا: بازتولید (جمع‌آوری اینترنتی و فضای مجازی )

مطالب مرتبط

گالری تصاویر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search