شهید موسی شریف زارع سفید اربنی

شهید موسی شریف زارع سفید اربنی

تاریخ تولد: ۵/مرداد/۱۳۴۹

تاریخ شهادت: ۱۹/فروردین/۱۳۶۶ 

سن: ۱۷سال

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای۸

گردان:حضرت زینب(ع)

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

 

وصیتنامه شهید موسی شریف زارع سفید اربنی

ربنا علیک توکلنا و الیک اتینا و الیک المصیر (آیه ۴ سوره ممتحنه)

پروردگارا برتو توکل کردیم و به سوی تو برگشتیم که بازگشت همه به سوی توست.

با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران آیت الله العظمی نائب الامام الخمینی اسوه و الگوی همه انسانها بعد از پیامبران و امامان بر روی زمین که با هر پیامش به مستضعفین جهان عشق و شور و ایمان به خدا و درس آزادگی می‌دهد و لرزه و ترس و وحشت در دل مستکبران جهان می‌اندازد و مانند جدش حسین (ع) در برابر ظلم و ستم ایستاده است.

و سلام بر امت شهید پرور و نمونه‌ای که با حضور همیشگی خود اسلام و امام را یاری می‌کنند.

برادران و خواهران عزیز – این رسالت ما در مقابل اسلام و این همه شهید و ادامه دادن راه آنها و رساندن پیام آنها به همه جهانیان وظیفه‌ای بس سنگین است. بیاد دارم که هدف مقدس خویش را بالاتر از هرچیز و هرکس عزیز می‌شمردم و می‌خواستم که جهان در راه مسلک و عقیده‌ام قربانی شود. ایمان ما استوار و قلب ما مطمئن بود ما را گریه مادران داغدیده و زاری خواهران بی برادر و اشک سالخوردگان و آه خردسالان از راه راست خویش باز نمی‌گردانید و این همه موانع در جریان تصمیم ما موثر نبوده است. گرسنه بودیم، برهنه بودیم، پیاده بودیم، ولی هیچکدام در روحیه ما تاثیر نداشت.

سخنی چند با پدر و مادر عزیزم

پدر و مادر عزیزی که عمرتان و وقت عزیزتان را صرف بزرگ نمودن یکایک ما کردید – شما اجری عظیم در پیشگاه خداوند متعال دارید. پدر جان – شما مانند همه کارگران از صبح تا آخر شب زحمت کشیدید و این را می‌دانید که امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که برای آسایش خانواده‌اش زحمت بکشد مانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد می‌کند. پدرجان من از شما خیلی راضی و خشنود هستم، از شما می‌خواهم که اگر در دوران زندگی اذیت و آزاری از من دیده اید مرا ببخشی و در حقم دعا کنی، اگر به فیض شهادت نایل شدم از شما می‌خواهم که خودت را ناراحت نکنی چون این راهی بود که خود انتخاب کردم و آگاه بودم

حضرت علی (ع) می‌فرماید: شهادت یکی از بالاترین مردنهاست. امام خمینی می‌فرماید: شهادت سعادتی است که هر کسی لیاقت پیداکردن این سعادت را ندارد.

و تو ای مادر عزیز – شما هم رنج و سختی زیادی متحمل شدی تا ما را بزرگ کنی و آن نصیحت هایت بود که ما را بسوی نماز و قرآن و خواندن دعا و کلاً اسلام کشید. مادرم اگر اذیت کرده‌ام امیدوارم که مرا ببخشی و از تو می‌خواهم که در دعاهایت در وقت نماز امام و رزمندگان از یادت نرود و اگر شهید شدم که چنین لیاقتی ندارم خود را ناراحت نکن زیرا ناراحتی تو ناراحتی من است و اگر خبر شهادتم بدستت رسید دستهایت را به سوی آسمان دراز کن و بگو خدایا امانتی را که از تو گرفته بودم به خودت پس دادم.

این امانتی را از من قبول کن. بخدا در آن لحظه روحم خوشحال خواهد شد و به مادری مثل تو افتخار میکنم . مادر، امروز آنقدر مادرها فرزندانشان و همه هستی شان را با عشق فدای حق ساخته‌اند و از خدا می‌خواهند باز هم فرزند داشتند تا می‌دادند – شهید بشود. ولی بعضی از مادرها هستند که یک پسر داده‌اند و هرکجا که می‌رسند می‌گویند من پسرم شهید شده، من شهید داده‌ام ، امیدوارم که جزء این گونه مادران نباشی و می‌دانم که نیستی (زندگی همانند یک صبح تا شام است). مادر جان در هر کجا صلاح دانستی مرا دفن کن و هیچگونه پولی برایم خرج نکن. دیگر عرضی ندارم فقط یادت نرود نماز قضا دارم اگر وقت داشتی برایم روزه بگیر و ۱۰۰۰ تا صلوات نیز باید بفرستم که برایم بفرست.

مادر جان هر وقت برسر مزارم آمدی ۷ مرتبه سوره لیله القدر را بخوان

موسی از بهر حق اینگونه شد    بل تمام عمر خود اینگونه بد

موسی بر یاوری حق شتافت      چون خمینی را بحق او میشناخت

عاقبت با یاری روح خدا          عاشق حق گشت و رفت از ما سوا

آرزوی او همین بود ای رضا    تا که مهدی آید و عدلش بپا

روح حق را حق نگهداری کند   تا که او مهدی ما یاری کند

این نامه من است که در تاریخ ۳۰/۹/۶۵ می‌نویسم الان ساعت حدود ۵/۱ شب است.

بازتولید(جمع آوری اینترنتی و فضای مجازی)

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search