شهید یدالله کلهر

اخبار مرتبط با شهید یدالله کلهر

یادواره

«یادواره شهیدان کلهر»، در سال ۱۳۹۲ گرامیداشت سردار شهید حاج یدالله کلهر، قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا و ۴ شهید طایفه کلهر به همت خانواده این شهدا در زادگاه سردار شهید کلهر برگزار شد.

 

دیدار با خانواده شهید

استاندار تهران به همراه فرماندار شهرستان شهریار و جمعی دیگر از مسئولین دستگاه های اجرایی و روسای ادارات شهرستان و مدیریت شهری باغستان، با حضور در منزل خانواده معظم سردار شهید حاج یدالله کلهر از شهدای هشت سال دفاع مقدس در شهر باغستان شهرستان شهریار، با این خانواده معزز دیدار و گفتگو کردند.

 

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان شهریار اظهار کرد:

شاخص‌ترین شهید شهرستان شهریار؛ شهید یدالله کلهر است که قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بوده و از لحاظ سمت یک شهید کشوری محسوب می‌شود و جزء افتخارات این شهرستان به حساب می‌آید.

نمایه محتوا : گنجینه ل۱۰ / تولید

مطالب مرتبط

گالری تصاویر

اسناد شهید کلهر

نام : یدالله

نام خانوادگی : کلهر

نام مادر : زهرا

نام پدر : نبی‌الله

تاریخ تولد : ۱۳۳۳/۶/۱۲

محل تولد : شهریار – باباسلمان

وضعیت تاهل : متأهل، دارای یک فرزند دختر

میزان تحصیلات : سیکل

سن : ۳۲ سال

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۱

محل شهادت : شلمچه

عملیات : کربلای ۵

گردان : ستاد فرماندهی

یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

مسئولیت شهید : قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع)

مزار: کرج – گلزار شهدای امامزاده محمد (ع)

  • لقبش علمدار لشکر بود.
  • در مدیریت و فرماندهی عملیات نخبه بود.
  • از فرماندهان رده بالا بود و مسئولیت‌های مهم و مختلفی داشت از جمله قائم مقام لشکر۱۰، اما بسیار مردمی و متواضع بود.
  • در شجاعت زبانزد بود.
  • کم حرف می زد و اغلب اوغات، لبخند بر لب داشت.
  • بسیار با صلابت و پر ابهت بود.
  • حضورش مایه قوت قلب رزمندگان بود.
  • با رزمندگان و بسیجیان، ارتباط صمیمانه‌ای داشت.
  • بسیجیان ساده همنشین می‌شد و دعوتشان را می‌پذیرفت.
  • با بسیجیان فوتبال و والیبال بازی می‌کرد.
  • ورزشکار و دارای بدنی ورزیده و پر قدرت بود.
زندگینامه

شهید یدالله کلهر در نیمه های آخرین ماه تابستان ۱۳۳۳ در روستای باباسلمان از توابع شهریار دیده به جهان گشود.

وی در دوران تحصیل دارای هوش و ذکاوت خاصی بود به طوری که باعث اعجاب همگان می‌شد. او رفتاری بزرگ‌منشانه داشت و مردانگی و شجاعت در ذاتش بود. علی‌رغم سواد کم خانواده، همیشه شاگرد اول یا دوم بود. دبستان را در روستا خواند و برای ادامه تحصیل، به شهریار رفت. تا سیکل خواند و سپس مشغول کار در تانکرسازی شد.  

وی در سال ۱۳۵۱ همراه یکی از دوستانش در کار برق و سیم‌کشی ساختمان وارد شد و در شهر اصفهان یک پروژه بزرگ برق‌کشی را با موفقیت در اسرع وقت به پایان رساند. در سال ۱۳۵۳ مدتی به جوشکاری پرداخت و همان سال به سربازی اعزام شد. وی چندین بار از سربازی در رژیم ستمگر پهلوی فرار کرد و سرانجام دوره آموزش خود را در ارومیه و بقیه سربازی‌اش را در شاهپور گذراند.

وی در هنگامه اعتراضات علیه رژیمشاهنشاهی، از جمله مریدان امام خمینی شد و به جمع مبارزان مکتب روح‌الله پیوست.

در هنگام تصرف باغشاه، از ناحیه پا مجروح شد.

وی جزء اولین نفراتی بود که در مسجد باباسلمان شعار و تکبیر گفت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در جرگه بنیانگذاران سپاه قرار گرفت و مسئولیت انتظامی شهر کرج را پذیرفت.

فعالیت ضد انقلاب در غرب کشور یدالله را بر آن داشت که به آن خطه سفر کند و به صف مبارزان علیه گروه های معاند پیوندد. در سال ۱۳۵۸ به اصرار خانواده ازدواج کرد و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌های رزم حق علیه باطل شتافت. در طول پیکار مسئولیت های مهم و مؤثری را بر عهده داشت. سال ۱۳۶۱ یک دوره‌ی فشرده مربیگری را در پادگان امام حسین (ع) گذراند و در اردیبهشت سال ۱۳۶۳ همراه گروهی به سوریه و لبنان سفر کرد. بعد از بازگشت از لبنان، در عملیات‌های مختلف شرکت نمود. سال ۱۳۶۴ به حج تمتع اعزام شد.

وی در سمتهای مختلفی در جبهه خدمت نمود. به عنوان نمونه:

  • معاونت تیپ‌المهدی (عج)
  • معاونت تیپ اکرم(ص)
  • معاونت لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)
  • و قائم‌مقام لشکر۱۰سید‌الشهدا علیه السلام

حاج یدالله کلهر؛ مدتی جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود و سپس به لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) پیوست و بعد از مجروحیت سردار علی فضلی، بعنوان فرمانده تیپ معرفی شد.

قائم مقام لشکر۱۰ چندین بار نیز به دلیل مجروحیت سخت، در بیمارستان بستری شد. یک کلیه‌اش را از دست داد و یک دستش بر اثر ترکش عملاً از کار افتاد، اما هنوز بهبودی کامل حاصل نشده بود که دوباره به جبهه بازگشت.

وی در عملیات‌ها صبور و خونسرد بود و در شب‌های عملیات موجب آرامش دلها می‌گشت.

سر انجام علمدار لشکر۱۰ حضرت سیدالشهدا علیه السلام در اولین روز از دومین ماه زمستان ۱۳۶۵ یعنی ۱/۱۱/۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ هنگام بازگشت از خط به قرارگاه در اثر اصابت گلوله تانک دشمن به ماشین حامل وی، به دیدار یار شتافت و پیکر پاکش در امامزاده محمد حصارک کرج به خاک سپرده شد.

وصیتنامه

بسم رب الشهداء و الصدیقین

 

مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، و مَن وَجَدنی عَرَفَنی، و مَن عَرَفَنی احَبّنی و مَن احَبّنی عَشَقَنی‌، و مَن عَشَقَنی‌ عَشَقْتُهُ، و مَن عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ، و من قَتَلْتُهُ [فَعَلَی دِیتُهُ، و مَن علی دیتُه] فانا دِیتُه‌

 

[هر کس مرا طلب کند، مرا می‌یابد و هر که مرا بیابد، مرا می‌شناسد و هر که مرا بشناسد، مرا دوست می‌دارد و هر کس مرا دوست بدارد، عاشقم می‌شود و هر کس عاشقم بشود، عاشقش می‌شوم و هر کس را که عاشقش بشم، او را می‌کشم و هر کس را بکشم، دیه‌ی او بر عهده‌ی من است و هر کس که دیه‌اش بر عهده‌ی من باشد، خودم دیه‌ی او هستم.]

 

با سلام و درود بر محمد(ص) و امام زمان(عج) و نایب بر حقش امام خمینی؛ رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان، رهبری که تمامی ما را از منجلاب و خواری و ذلت بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه، که بتوانیم حرکت خودمان را از تمامی راهها باز داریم و در راه مستقیم که همان الله می‌باشد حرکت خود را ادامه دهیم. با راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خود را پیدا و انتخاب کردم تا بتوانم جبران زمان جاهلیت خود را بکنم.

خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی دنیا بریدم تا بیشتر به تو نزدیک شوم و به تو بپیوندم.

خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم.

خدایا من خواهان شهادتم، نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شده‌ام، یا خواسته باشم خود را از دست سختیها و نابسامانی‌های دنیوی خلاص سازم، بلکه می‌خواهم گناهان زیادی را که انجام داده‌ام ببخشی.

ای بهتر از همه دوستها و یارها، مرا دریاب.

ای معشوقم، مرا نزد خویش بخوان. من انسانی گنهکار و روسیاه هستم.

مرا فرا خوان که دیگر نمی‌توانم صبر کنم و صبرم به پایان رسیده است.

و چه سخت و ناگوار است بین دوستان صمیمی جدایی می‌افتد

و چه سخت است آن زمان که یک فرد به مقصودش برسد و دیگری مثل من به مقصد خویش نرسد.

بار الها، این سختیها را از دوش من بردار.

 

پدر عزیزم، مرا ببخش که فرزند خوبی برایت نبودم. از من راضی باش تا خدا هم از من خشنود گردد و مرا بیامرزد. امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و قرآن، رضایت خدا و شما را فراهم کنم. صبور باش. مبادا بی‌صبری و گریه کنی.

و تو مادر مهربانم، در شهادتم گریه مکن. افتخار کن و شجاع باش و به دیگر مادران شهدا بیشتر سر بزن و به آنها دلداری بده. اگر خواستی گریه کنی بر سیدالشهداء حسین‌بن‌علی گریه کن، نه بر من.

همسر خوبم، می‌دانم که همسر خوبی برایت نبودم و از روز اول ازدواج، زمان زیادی پیش شما نتوانستم بمانم. حتی شاید بگویم هنوز نتوانستیم درست همدیگر را بشناسیم. بهرحال شما مرا حلال کن. امیدوارم بتوانی در مقابل تمام سختیها چون کوهی استوار و مقاوم باشی و استاد خوبی باشی برای تنها دخترم مریم که هنوز هم پدر خود را بخوبی نمی‌شناسد.

مریم را طوری بزرگ و تربیت کن که در آینده زنی مسلمان، متعهد و لایق برای اسلام و جامعه اسلامی باشد.

برادر عزیزم، مرا ببخش که برادر خوب و لایقی برایت نبودم و باعث سرافکندگی تو بودم، ولی مرا حلال کن. امیدوارم همیشه در راه رسیدن به اهداف اسلام و قرآن موفق باشی.

و شما خواهران مهربانم، زینب‌گونه باشید و مانند زینب پیام شهدا و برادر کوچک خود را به همه جا برسانید. مبادا گریه کنید که دشمن از این گریه کردنها خوشحال خواهد شد. حجاب اسلامی داشته باشید و آن را به همه گوشزد نمائید.

و اما پیامی به تمام دوستان و برادران و آَشنایان، روی مسائل اسلامی بیشتر تکیه کنید و همیشه در فکر رشد دیگران و خود باشید. سعی همگی بر این باشد که بیشتر بیاد خدا باشیم و رابطه خودمان را با او نزدیکتر کنیم. مبادا دوستیهای این دنیا موجب غفلتمان گردد و در صف غافلین قرار گیریم. همیشه سعی کنیم نفس خود را تحت فشار قرار دهیم و خودمان را با سختیهای جامعه وفق دهیم. بیش از پیش به فکر افراد سطح پائین جامعه باشیم و به آنها بیشتر کمک کنیم. سعی کنیم همیشه در خط امام که همان قرآن است حرکت کنیم و خارج نشویم. همیشه پشتیبان امام عزیزمان باشیم.

در آخر از تمام برادران و آشنایان برایم حلالیت بطلبید تا گناهانم کمتر شود.

ضمنا مرا در امام زاده محمد کرج دفن نمائید.        

التماس دعا

یدالله کلهر  ۶۲/۱/۱۸

 

آثار

کتاب

– کتاب «غریبه» جلد ۱۳ از مجموعه قصه فرماندهان بر اساس زندگی شهید یدالله کلهر به نگارش درآمده است.

نویسنده: داوود بختیاری دانشور

ناشر: سوره مهر

تعداد صفحات: ۹۶

سال نشر: ۱۳۸۸

 

– مجموعه «سیمای افلاکیان ۲۶» به معرفی شهید یدالله کلهر از شهدای شاخص دفاع مقدس پرداخته است.

نویسنده: رضا نصرالهی

 

ماهنامه

شماره ۱۲۷ ماهنامه «شاهد یاران» به مصاحبه اختصاصی با همسر شهید یدالله کلهر پرداخته است.

 

مستند

– دو مستند درباره شهید حاج یدالله کلهر ساخته شده است.

– همچنین سردار فضلی در برنامه ای تلویزیونی خاطره ای از شهید یدالله کلهر تعریف کرده است.

اسناد
سایر

اخبار مرتبط با شهید یدالله کلهر

یادواره

«یادواره شهیدان کلهر»، در سال ۱۳۹۲ گرامیداشت سردار شهید حاج یدالله کلهر، قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا و ۴ شهید طایفه کلهر به همت خانواده این شهدا در زادگاه سردار شهید کلهر برگزار شد.

 

دیدار با خانواده شهید

استاندار تهران به همراه فرماندار شهرستان شهریار و جمعی دیگر از مسئولین دستگاه های اجرایی و روسای ادارات شهرستان و مدیریت شهری باغستان، با حضور در منزل خانواده معظم سردار شهید حاج یدالله کلهر از شهدای هشت سال دفاع مقدس در شهر باغستان شهرستان شهریار، با این خانواده معزز دیدار و گفتگو کردند.

 

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان شهریار اظهار کرد:

شاخص‌ترین شهید شهرستان شهریار؛ شهید یدالله کلهر است که قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بوده و از لحاظ سمت یک شهید کشوری محسوب می‌شود و جزء افتخارات این شهرستان به حساب می‌آید.

نمایه محتوا : گنجینه ل۱۰ / تولید

مطالب مرتبط

گالری تصاویر

اسناد شهید کلهر

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

۳ Comments

  1. ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ at ۶:۲۲ ب٫ظ

    نعیمی

    پاسخ

    روحت شاد حاج یدالله دست ما رم بگیر

  2. ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ at ۶:۲۲ ب٫ظ

    ناشناس

    پاسخ

    خیلی شهید جذابی هستن شهید حاج یدالله کلهر

  3. ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ at ۶:۲۰ ب٫ظ

    ناشناس

    پاسخ

    من طلبنی وجدنی…

    چقدر زیبا…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search