غواص که باشی…

به نام خدای فجر خالق سپیده صبح

والفجر….سپیده صبح

می گوییم والفجر ۸

اما چه کسی می داند پشت روزهای روشن سپیده صبح چه شبهای سرد و نفس گیری سپری شده است؟ چه رمز و رازها، چه تلاشها، دلاوریها، بی خوابیها، از خود گذشتنهایی نهفته است؟

ارتش مجهز عراق با آن همه دبدبه و کبکبه

با آن همه پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی کشورهای غربی و عربی، با وجود خیانت دشمنان داخلی و نیروهای وابسته به مجاهدین خلق و منافقین چطور می شود که از پیش بینی درست زمان و مکان و نحوه عملیات والفجر ۸ ناتوان می ماند؟

این عملیات که به راستی یکی از غرور آفرترین دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران بود به راحتی میسر نمی شد مگر با از جان گذشتگی دلاور مردان عرصه نبرد و ایمان و تقوا.

جنگ سایه شوم خودش را بر سر ایران گسترده بود. جرقه بود، لطف خدا بود با هر چه که اسمش را می گذارند

بار دبگر نخبگان و فرماندهان جمهوری اسلامی ایران تدابیری اندیشند در راستای پیروزی و تصرف فاو و شکست ارتش بعث عراق

و برای این مهم نیاز به عملیاتی ایذایی در نقطه ای دیگر به نام جزیره ام الرصاص بود و چه کسی مناسبتر برای عبور از اروند رود و رسیدن به جریزه جز غواصان گروهان والعادیات؟

آنها غواص نبودند اما شدند

چهره خروشان اروند را از نزدیک ندیده بودند، اما هم آغوشی با آن را پذیرفتند

خط شکن نبودند اما خط را شکستند

غواص که باشی دیگر برایت فرقی نمی کند در آبهای سرد و زلال رود دز شنا کنی یا در رودخانه گل الود و خروشان اروند.

دیگر نمی دانی دشمن پیش رویت موجهای وحشی و متلاطمی است که تو را در کام مرگ فرو می برد یا اسلحه به دستان تا دندان مسلحی که قصد دارند با شلیک گلوله هایشان با تو عشق بازی کنند! در هر صورت مجبوری که بجنگی. اصلا برای همین امده ای. تو خط شکن هستی و خط شکنی یعنی کندن ، گذشتن، رفتن و بال گشودن برای پرواز.

بیستم بهمن سالروز بزرگداشت عملیات والفجر ۸ بر فجر آفرینان مبارک🌹🌹

✍️لیلا رستم خانی



یاد شهیدان غواص گروهان والعادیات
شهید سید مصطفی خاتمیان
شهید عباس بافقی زاده
شهید اصغرمحمدی پور
شهید یدالله غیاثی
شهید اکبر (خدامراد)ملکی
شهید محمد نصیری
شهید رمضانعلی گنجی عاشوری

و شهدایی که در گروهان غواصی والعادیات حضور داشتند و درعملیات های بعدی به شهادت رسیدند

شهید محسن صادقی
شهید عبدالرحمن سلیمانی
و شهید علی نقی شکوری

 

گرامی باد

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search