درباره شهید مهدی محمدصادق
به روایت برادر شهید:
مهدی از لحاظ درسی ممتاز بود. هیچوقت ندیدم در این زمینه کم بیاورد. پسری نبود که بخواهیم با زور و ضرب بنشانیمش پای دفتر و کتاب. خودش خودجوش مطالعه میکرد.
ناگفته نماند گاهی نگران میشدیم اهمالکاری کند اما پایان سال میدیدیم که تمام نمراتش قابل توجه است.
این نگرانی در سال آخر دبیرستانش شدت یافت. دقیقا زمانی که مدتزمانی به گرفتن مدرکش نمانده بود، زمزمههای رفتن به جبهه را از او شنیدیم.
به او گفتم: بگذار این دو سه ماه آخر سال هم بگذرد. دیپلمت را که گرفتی هر جا دوست داشتی برو.
به حرفم عمل کرد و مدرکش را گرفت. اقتصاد میخواند و رشتهاش را دوست داشت. انگار از درس خواندن لذت میبرد یا شور و انگیزهای در سر میپروراند. هرچه که بود به میل خودش بود و تحت تاثیر فشار دیگران این مسیر را ادامه نمیداد. حتی در جبهه هم که بود نامه مینوشت و از من درخواست میکرد او را برای کنکور ثبتنام کنم.
هر چه گفت، همان کردم، اما تقدیر برای برایش جور دیگری رقم خورد.
او فارغ از تمام هیاهوی دنیایی در کنکور الهی نمرهی قبولی کسب کرد و به دیدار معبودش شتافت.