قرار سه‌نفره

درباره شهید محمدتقی رحمانی

مدرسه و دانش آموزانش، غرق در ماتم بودند.

حیاط مدرسه، پیکر خونین سه معلم را در آغوش کشیده بود و بچه ها با چشمانی گریان، معلمان خود را تشییع می کردند.

از وقتی خبر شهادت این سه معلم پیچید، مدرسه های هیدخ و سالاری جای سوزن انداختن نداشت.

پیر و جوان، زن و مرد برای تششیع پیکر معلم های شهید به مدرسه آمده بودند.

هر سه معلم، با هم عزم تدریس در مناطق محروم را کرده بودند و بعدتر با هم عازم جبهه شده بودند.

در نهایت با هم در یک عملیات و در یک لحظه به شهادت رسیده بودند.

شهید محمد تقی رحمانی، شهید سلیمان صادقی و شهید علیرضا رابعی معلم هایی بودند که حالا نامشان بر سر در مدرسه ها، خودنمایی می کند.

منبع: بازنویسی از نت

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search