ما را صدا می‌زنند…

دلنوشته شهید مدافع حرم؛ عباس آبیاری، که در سوریه نوشته است:

لبیک یا زینب

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم این زمانه ما را سرزنش می کنند که کجا میرویم و برای چه کسی میجنگیم ؟؟؟

اما اینان غافلند که ما خودمان قدم بر نمیداریم گویی ما را صدا میزنند …

قلبمان پایمان را به حرکت وا میدارد …

جز اینکه دختر علی(ع) ، حضرت زهرا(س) و کودک سه ساله حسین(ع) و… روی پیشانیمان مهر شهادت زده اند…

من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگین تر از زینب(س) نیست…

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search