مستانه

شهید سید مصطفی فتاحی به روایت برادر

سید مصطفی به طور کلی انسان خوش رو و شوخ طبعی بود. اما شب عملیات بیت المقدس۴، شوخ تر از همیشه شده بود.

به قول امام(ره) که فرمود: شهدا در قهقهۀ مستانه شان، عند ربهم یرزقونند. سید هم آن شب، مست شده بود. گویی جایگاهش در بهشت را نشانش داده بودند.

به هر کسی که می‌رسید، چیزی می‌گفت و از کنار هر که رد می‌شد، خنده‌ای می‌کرد.

او آن شب، در حال خودش نبود. انگار می‌دانست که ساعاتی دیگر سر بر دامان معشوق دارد.

پاهایش روی زمین بود، اما گویی در آسمان پرواز می‌کرد.

نور در چهره‌اش موج می‌زد.

هر کسی که او را می‌دید، یقین پیدا می‌کرد که سید از این عملیات، برنمی‌گردد.

و او از آن عملیات، برنگشت…

منبع: گنجینه ل۱۰

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

One Comment

  1. ۱۲ آذر ۱۴۰۱ at ۳:۰۷ ب٫ظ

    عباس رستمی

    پاسخ

    ان شالله سید مصطفی با شهدای کربلا محشور شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search